کتب درسی نظام آموزش رسمی ما یکی از عواملی است که به ابقاء و ثبات تصویری سنتی از زن کمک می کند. محتوای این کتب بیش از آنکه بتواند کوششی به منظور دادن جهت به تغییرات اجتماعی ناشی از برخورد عوامل مختلف محیطی و فرهنگی باشد، به سنت ها وابستگی دارد. به عبارت دیگر در حالیکه یک نظام آموزشی زنده باید بتواند گذشته ها و ستن ها را با تغییرات ناشی از تحول تمدن – یعنی امری که به نظر ژوسلین جامعه و تمدن یا عبارتی دیگر انسانهای مظهر آنها یعنی نسل جوان و نسل بزرگسال یا پیر را باهم آشتی میدهد-به نحو متعادلی در هم آمیزد و آشتی دهد، برای آنچه که مربوط به مقام اجتماعی زن میشود، نظام آموزشی ما توجه کافی به تحولات اخیر، جهت دادن با آنها و مخصوصا توجه به آماده کردن زمینه به منظور ایجاد طرز تفکرهای جدید ندارد. سیمایی که از زن در کتب درسی ترسیم میشود با تحولات کنونی در مقام اجتماعی او و به ویژه مسیر این تحولات در آینده تطابق و هماهنگی کافی نشان نمیدهد. هدف تحقیق حاضر بررسی فرضیه مذکور در فوق از خلال محتوای کتب درسی دوره ابتدایی است.
عبدالرحمن فرامرزی ؛ روزنامهنگار و سیاستمرد ایران. عبدالرحمن فرامرزی، نویسنده معاصر و استاد دانشگاه، وکیل پایه یک دادگستری و مدتی سردبیر روزنامه کیهان بود. او به همراه برادر بزرگ خود احمد فرامرزی چند دوره وکیل مجلس شورای ملی بود. نامههای اعتراضی او در کیهان در مورد غائله آذربایجان خطاب به جعفر پیشهوری در کتابی به نام «استاد فرامرزی و قضیه آذربایجان» گردآوری و منتشر شدهاست. او به ویژه در مجلس هفدهم که اکثریت آن و دولت در اختیار جبهه ملی بود، در فراکسیون اقلیت به مخالفت با دکتر مصدق پرداخت. در هنگام تصویب اعتبارنامه اش در خرداد ۱۳۳۱ شدیدترین حمله را از طرف ابوالحسن حائری زاده پذیرا شد. حائری زاده او را به همکاری را دیکتاتوری رضاشاه و سانسورچی شهربانی بودن و همچنین قاچاق در بنادر جنوب متهم کرد. با اینحال اعتبارنامه او با تنها یک رای مخالف، به تصویب رسید. حائری زاده هرگز آنزمان تصور نمیکرد که به فاصله چند ماه مجبور میشود در کنار اقلیت مجلس که خودش آنها را فاسد و درباری و انگلیسی میخواند، بنشیند، تا بتواند با خطر بزرگتر که به زعم او دیکتاتوری مصدق بود، مبارزه کند. اوج این درگیریها در هنگام انتخابات هیئت رئیسه مجلس در تیرماه ۱۳۳۲ بود که جداشدگان از جبهه ملی در ائتلاف با نمایندگان مخالف دولت، تلاش کردند آیت الله کاشانی را بار دیگر به ریاست مجلس برگزینند. حال آنکه نظر مصدق بر انتخاب دکتر عبدالله معظمی بود. با پیروزی شکننده جبهه ملی و انتخاب دکتر معظمی، عبدالرحمن فرامرزی در خطابهای بر جایگاه مجلس تاکید کرده و به انتقاد از رویه عوامگرایانه مصدق پرداخت. مجلس بزرگترین جلسه مملکت است بزرگترین محفل مملکت است این است که رئیس مجلس هم بزرگترین رئیس جلسه مملکت است وچون مجلس نماینده ملت است پس میشود گفت رئیس مجلس رئیس ملت است این که گفتم مجلس نماینده ملت است برای اینکه رفع این غلطی را بکنم که در ایران رایج است که میگویند ملت چه میگوید ملت یعنی مجلس شورای ملی که نماینده ۲۰ میلیون جمعیت است ملت عبارت از ۵ هزار نفر یا پنجاه هزار نفر که در یکجا اجتماع میکنند نیست. اگر باشد (نمیخواهم توهین به یک ایلی بکنم) مثلاً ترکمنهای سابق که شاید ۵۰۰ هزار نفر بودهاند و راه میزدند کار آنها بجا بوده برای اینکه ۵۰۰ هزار نفر جمعیت بودهاند در تمام دنیا ملت در انتخابات آنها دخالت کردهاند بهاینجهت در تمام دنیا رئیس مجلس از حیث معنی محترمترین فردش است حتی در انگلستان من خودم بودم که وقتی نمایندگان مجلس انگلیس که معروف است انگلستان مادر دمکراسی دنیا است یک خطی دارد در مجلس که هر نماینده وقتی که میآید توی مجلس به رئیس تعظیم میکند وقتی هم میرود بیرون تعظیم میکند و در واقع تعظیم میکند به این مقامی که فداکاریها کرده و خونها داده تا آنرا پیدا کرده... مقصودم این است که ما نظرمان همین است که احترام مقام ریاست و احترام مجلس را نگه بداریم و از رئیس هم انتظار داریم که بهمان اندازه احترام مجلس را نگه بدارد و فقط یک نکته را تذکرمیدهم، در آن روزی که بین دو نفر از آقایان نمایندگان دعواشد حرف شد خیلی تکیه کردند روی اینکه فلان نماینده توهین کرده ولی اشاره نکردند که تماشاچیها با فحش مجلس را به لرزه درآوردند در تمام دنیا وکلا به همدیگر توهین میکنند به همدیگر میپرند اصلاً در بعضی مجالس هست که گوجهفرنگی بهم میاندازند تخممرغی که تویش آرد کردهاند بهم میاندازند اما تماشاچی به هیچوجه حق ندارد که وکیل را مورد توهین قراربدهد برای اینکه وکیل کیست؟ وکیل یک آدم است بنده اگر بدانم اینها به من فحش میدهند وقتی رفتم جلوی مجلس به من فحش میدهند یا کتک میزنند من نه حرف میزنم نه رای میدهم مرض هم ندارم این کار را بکنم این وظیفه جنابعالی است که حیثیت مجلس را از این بابت نگه دارید جناب آقای دکتر معظمی من اجباری ندارم به آن کسی که فلان چاقوکش دلش میخواهد، رای بدهم من اجبار دارم به آن کسی رای بدهم که به آن معتقد هستم اگر بناباشد که چاقوکش او مرا بزند پس آزادی رای و احترام مجلس و مصونیت وکیل کجا رفته؟
سیدعلی میرافضلی درباره سبب تالیف کتاب می گوید: در سال 1316 تا 1319 از جمله درسهایی که می گفتم درس املاء بود روشی را که در پیش گرفته بودم چنین بود که برای هر نوبت موضوع تازه را در نظر گرفته و به اندازه یک دیکته آن را شرح و بسط داده و در ساعت مقرر برای دانش آموزان میخواندم تا از خارج بنویسد، تجربه معلوم می داشت که عموم دانش آموزان برای نوشتن این نوع از دیکته آماده تر بودند آنکه آثار انزجار از چهره ایشان مشهود گردد با اهتزاز تمام در نوشتن آن اهتمام داشتند این طریقهاز چند لحاظ برای دانش اموزان ایجاد رغبت می نمود یکی تازگی مطلب که بطور کلی بیان هر موضوع تازه توجه مخاطب را جلب کرده و او را برای اصغای آن مهیا می نماید دیگر آنکه لغات مشکلی که در ضمن این طرز املاء بکار برده میشود بیشتر از مردم بدان تکلم نموده و به گوشها آشنا می آید به علاوه چون با عبارات ساده ذکر می شود در نتیجه از دشواری آن کاسته و حکم سهل و ممتنع را پیدا می نماید و دانش آموز بدون آنکه دشواری لغت او را خسته خاطر و ملول گرداند در طی نوشتن عبارات آسان آنرا فرا میگیرد.