در روزگاری که راه موفقیت فیلم ها در گیشه از طنز می گذرد و راه طنز از ابتذال، فیلمسازان برای توفیق در گیشه به ابتذال رو می آورند. در چنین شرایطی اگر فیلم طنزی تولید شود که در پیرنگ خود محتوا و حرفی برای گفتن داشته باشد، شایسته تقدیر خواهد بود. این ویژگی برجسته ترین چیزی است که فیلم شهسوار را از آثار مشابهش متمایز می کند.
فیلمی که با وجود حفظ اصالت و محتوا، قالب طنز خود را از دست نداده و با خلق شخصیتهای پرظرفیت و استفاده از تکیه کلامها یا عادتهای آنها موقعیت های طنزی را ایجاد می کند که همراهی مخاطبان را به دنبال خواهد داشت؛ به گونه ای که بیننده در جایی که فیلمساز می خواهد می خندد و حتی ممکن است همهمه کوتاهی در سالن سینما به وجود بیاید. در موقعیتی هم که بخواهد مخاطب را طوری با شخصیتها درگیر می کند که همراه با آنها حیرت نموده و احساسات و فضای فیلم را به خوبی درک کند.
البته که به ناچار و طبق معمول مواردی هم وجود دارد که از فضای حاکم بر آثار سینمایی و نمایش خانگی پیروی میکند تا شاید با گره خوردن به چنین فضایی مخاطب بیشتری جذب کند. در حالی که میتوانست صحنهها را بدون این عناصر حتی بهتر به تصویر بکشد. نمونه بارز آن هم حضور دائم و لحظه به لحظه سیگار در زیست شخصیتها است؛ به طوری که پای آن در فضای عاشقانه هم باز شده و برای نشان دادن شیرینی و بیریایی عشق میان «شیرزاد» و «گلزار» استفاده میشود! تلاشی که معکوس به نظر میرسد و زیبایی صحنهها را حیف میکند. زمانی سیگار برای به تصویر کشیدن شخصیتهای شرور یا جنایتکار استفاده میشد و حالا به مرحلهای رسیدهایم که برای نشان دادن اوج عشق از آن استفاده میشود و با اکتفا به آن، موقعیت های عاشقانه در داستان که باید با دیالوگ و رفتار بازیگران به نمایش درآید، تا حد زیادی بکر رها می شود. البته که شهسوار با پرداخت خوب به شخصیتها و روابط میان آنها و سکانسها و دیالوگهایشان توانسته شیرینی حاکم بر فضا را به خوبی حفظ کند اما دودآلود کردن ناگهانی و گاه به گاه این روابط بدجور توی ذوق میزند و مقدمه این سؤال می شود که دقیقاً «چرا؟!»
شهسوار به معنای واقعی یک طنز اجتماعی است. ما در ابتدا با پسری مواجهیم که همانطور که در رفتارش پیداست، تا امروز با رویکرد پدر خود مخالف بوده و هست. گاهی هم پا را فراتر میگذارد و به او بی احترامی می کند. بنابراین این گمان ایجاد میشود که فیلم برای عادی سازی چنین رفتاری تلاش میکند؛ اما فرصت کمی لازم است تا مخاطب متوجه شود این هم جزئی از داستان و برای تعمیق آن است تا در انتها به یک آسب شناسی دقیق برسد. با اتفاقاتی که در فیلم شهسوار رقم میخورد و البته پرداخت بیشتر و عمیقتر به شخصیت شیرزاد، به عنوان نقش اول که تمام دوندگیهای خود را با یک هدف دنبال میکند، متوجه موضع جالب شهسوار میشویم. فیلم رفته رفته جهت میگیرد و چه در موقعیتهای طنز و چه در درام به بهترین شکل به عنصر خانواده میرسد. اگر مخاطب با شخصیت شیرزاد ارتباط برقرار کرده و او را فهمیده باشد حتی میتواند مونولوگ پایانی فیلم را هم تصنعی نداند و سیر فیلم را به وسیلهی آن در ذهنش تکمیل کند.
امروز چه از نظر میزان مخاطب در میان فیلمها و چه از نظر درونی شدن پیرنگ در سبکهای مختلف و ظرفیتهای آنها میتوان گفت روایت طنز سوژهها از بهترین ابزارها برای توضیح آنها و جا انداختن مطالبی تازه در جامعه است. حال میتوان این ابزار کارآمد را در جهت اشاعه محتوای جنسی یا مواردی مثل همین سیگار و مواد مخدر و ... به کار برد یا میتوان با چنین ظرافتی که در شهسوار شاهد بودیم به عنصری مثل خانواده پرداخت و اهمیت آن را در ذهن مخاطب، حتی در حد یک تلنگر، احیا کرد. چه خوب است اگر فیلمسازان، علی الخصوص طنزپردردازان بیشتر به تاثیر خود بر مخاطب آگاه باشند و برای اهداف بهتر و عمیقتری از آن استفاده کنند.