۴ دیدگاه

بازرگان در عرصه راهبرد

لطف‌الله میثمی

بیش از ۲۹ سال است که از وفات مهندس مهدی بازرگان می‌گذرد. قصد داشتم این مطالب را پیش از ۲۹ دی و در سالگشت درگذشت ایشان منتشر کنم که این امر میسر نشد. بر آنم وظیفه شاگردی خود را به جای آورم و آنچه در مجموع از مهندس آموختم را به رشته تحریر درآورم. امیدوارم تا حدی به ابعاد شخصیتی این مرد بزرگ پی برده شود. گرچه در این مختصر نمی‌توان به همه ابعاد راهبردی مهندس راه یافت، سعی دارم در آینده این نوشته را تکمیل کنم، باشد که برای جوانان مفید افتد.

در پی ورود به دانشکده فنی در سال ۱۳۳۸ و عضویت در انجمن اسلامی دانشجویان در سال ۱۳۳۹، با مرحوم مهندس بازرگان و کتاب راه طی‌شده ایشان آشنا شدم. از آنجا که این کتاب از ارکان آموزشی سازمان مجاهدین خلق ایران شد و نقش آموزشی و راهبردی پیدا کرد، مایلم پیش از ورود به بحث به خاطره‌ای اشاره کنم.

در شهریورماه سال ۱۳۴۲، فعالیت‌هایی حول و حوش دادگاه سران نهضت آزادی داشتیم. یک روز به محمد حنیف‌نژاد که تازه از زندان آزاد شده بود، پیشنهاد کردم خوب است به قم برویم و از علما بپرسیم مصداق مؤمن، کافر و منافق که در سوره بقره آمده است امروزه چه جریان‌هایی هستند. در قم به خانه مرحوم حجت‌الاسلام سید هادی خسروشاهی رفتیم و سپس در مدرسه دین و دانش، آیت‌الله بهشتی را ملاقات کردیم و از ایشان سؤال فوق را پرسیدیم. ایشان این سؤال را در دفترشان یادداشت کردند و گفتند تأمل‌برانگیز است و به ما دو نفر توصیه کردند کتاب راه طی‌شده مهندس بازرگان کار بزرگی است که یک نفر به تنهایی در حد یک دائره‌المعارف درباره اصول دین، آن هم به زبان فارسی نگاشته است و خواندن و کار کردن روی آن را به ما توصیه کردند.

در جریان فعالیت حول دادگاه سران نهضت آزادی، من بازداشت شدم و محمد حنیف‌نژاد به خدمت سربازی رفت. پس از آزادی از زندان در سال ۱۳۴۳ به ملاقات حنیف‌نژاد که در بیمارستان شماره ۲ ارتش بستری شده بود، رفتم. حنیف‌نژاد به من گفت در دوران خدمت سربازی کتاب راه طی‌شده مهندس بازرگان را عمیقاً مطالعه کردم، ولی کتاب جدیدی که مهندس در زندان به نام ذره بی‌انتها نوشته، بسیار جذاب و خواندنی است.

از سال ۱۳۴۴ به بعد که سازمان مجاهدبن خلق بنیاد گذاشته شد، حنیف‌نژاد و دوستان بنیان‌گذارش با الهام از کتاب راه طی‌شده مهندس بازرگان، کتاب راه انبیاء-راه بشر  را نگاشتند که نقش بسیاری در کادرسازی اعضای مجاهدین داشت. همچنین با الهام از کتاب ذره بی‌انتها به تبیین جهان و جهان سه عنصری پرداختند: «ماده- انرژی – اراده». بدین معنا که اگر جهان، تنها جهان ماده و انرژی بود، مشمول آنتروپی و انحطاط می‌شد، ولی می‌بینیم جهان رو به تکامل سمت‌دار و هدف‌دار است. این اراده خداوند است که از بدو خلقت جهان را به سمت تکامل رهنمون می‌کند؛ بنابراین اراده خداوند همیشه در معیت ماده و انرژی است، اما قرین آن نیست. با نهادینه شدن جهان سه عنصری در آموزش‌های مجاهدین، این اصل معیت، همیشه لحاظ می‌شد.

در سال ۱۳۴۳، پس از دادگاه تجدیدنظر نظامی، سیزده نفر از سران و اعضای نهضت آزادی در زندان قصر به تعامل راهبردی نشستند و به دستاورد جدیدی رسیدند که آن را به کمیته دانشجویان نهضت در دانشگاه تهران ابلاغ کردند: «شرایط پیچیده شده و نیاز به تولد مولود جدیدی است که ما رحم آن باشیم و آن از راه مبارزه مسلحانه می‌گذرد». این پیام دریافت شد و هم‌زمان جوانان نهضت نیز در بیرون از زندان به چنین جمع‌بندی رسیده بودند.

پس از آزادی مهندس بازرگان از زندان در سال ۱۳۴۷، حنیف‌نژاد و سعید محسن به ملاقات وی رفتند و تلاش‌های خود را به ایشان گزارش دادند. ازجمله در سه سطح از کتاب راه طی‌شده پرسش‌ها و پاسخ‌هایی برای آموزش اعضا تهیه کرده بودند که به مهندس ارائه دادند و مهندس با مطالعه آن گفته بود شما شاگردانی بودید که حالا استاد شده‌اید. یادم هست حنیف‌نژاد تا پیش از لحظه اعدام، تردیدی در کتاب راه طی‌شده و ذره بی‌انتها نداشت.

سران سیاسی مملکت و مراجع مذهبی ازجمله آیت‌الله خمینی و اساتید دانشگاه همگی از نهضت آزادی حمایت کردند و نهضت، پشتوانه ملی و دموکراتیک هم پیدا کرد. نهضت آزادی، پس از حکم دادگاه نظامی به یک سازمان نیک‌فرجام و عاقبت‌به‌خیر در تاریخ ایران تبدیل شد.

 

راهبرد نهضت در بدو تأسیس

مهندس بازرگان در روز تأسیس نهضت آزادی ایران در ۲۶ اردیبهشت سال ۱۳۴۰، به چهار مؤلفه راهبرد نهضت اشاره کرده و گفتند ما مسلمان، ایرانی، تابع قانون اساسی و مصدقی هستیم و درباره هرکدام از این کلیدواژه‌ها توضیحاتی دادند که برای جوانان انجمن اسلامی و نهضت آزادی، این عناوین آن هم از طرف شخصیت‌های دانشگاهی و روحانی همچون مهندس بازرگان، دکتر سحابی و آیت‌الله طالقانی، چیزی مافوق آرزوهایشان بود. مهندس می‌گفت ما نمی‌گوییم هنر نزد ایرانیان است و بس و مصدق را هم بت نمی‌دانیم، بلکه مواضع او را دنبال می‌کنیم و رهبری او را قبول داریم.

اسلام، ایران، قانون اساسی مشروطه و مصدق رهبر نهضت ملی ایران در مجموع راهبرد جذابی را نشان می‌داد. در حوزه‌های نهضت، قانون اساسی و متمم آن آموزش داده می‌شد. مصدق به‌عنوان یک مکتب و مصدقیسم مطرح می‌شد که جوانان نهضت به عمق «راه مصدق» و نهضت ملی پی می‌بردند. ناگفته نماند راه مصدق نام نشریه‌ای بود که نهضت مقاومت ملی تا هجده شماره منتشر کرد. از مهندس بازرگان پرسیدم چرا مصدق را به رهبری پذیرفته‌اید. گفتند علت پیشرفت کشورهای توسعه‌یافته، اعتماد به دولت و پرداخت مالیات است. در زمان دولت مصدق، بازاری‌های مالیات‌گریز در پی اعتمادی که به مصدق داشتند برای پرداخت مالیات صف می‌کشیدند و این با وجود سنگین‌ترین شرایط یعنی تحریم نفتی، مملکت را به‌سوی خودکفایی پیش برد.

پس از کودتای مرداد سال ۱۳۳۲، مهندس بازرگان، دکتر سحابی و آیت‌الله طالقانی سه مؤلفه دین، علم و مسائل اجتماعی و سیاست را به هم آمیختند و خوراکی برای جوانان مسلمان و آموزشی برای انجمن‌های دانشجویی آماده کردند که نتیجه راهبردی آن تشکیل نهضت آزادی ایران در سال ۱۳۴۰ بود و ملاحظه شد که عمده اعضای انجمن‌های اسلامی به نهضت آزادی پیوستند.

مهندس بازرگان در روز تأسیس نهضت آزادی عنوان کرد که چرا واژه «نهضت» را انتخاب کردیم و نه «حزب»، چون معتقد بودند در تاریخ ایران، احزاب خوش‌سابقه نبودند. برخلاف سران حزب توده که آزاد شدند و اعضا تحت فشار قرار گرفتند، سران نهضت مسئولیت‌ها را پذیرفتند و محاکمه شدند.

مصداق‌اندیشی یکی از نوآوری‌های راهبردی مهندس بازرگان بود. وی در سال ۱۳۴۰، در سخنرانی خود در باشگاه نهضت به اعدام ثقه‌الاسلام در یکی از میادین تبریز اشاره کرد که عده‌ای در میدان عزاداری می‌کردند و به اولین کسی که در حق محمد و آل محمد ظلم کرد لعن می‌فرستادند، ولی به مظلومیت ثقه‌الاسلام و اینکه چه کسی او را کشته است اشاره‌ای نمی‌کردند. ایشان در ادامه گفت «اللهم العن من قتل دکتر سید حسین فاطمی» و همه در لبیک به مهندس، با صدای بلند صلوات فرستادند؛ خدای لعن کند کسی که دکتر فاطمی را کشت که منظورش شاه بود. نام بردن از قاتل دکتر فاطمی که مصداق آن شاه بود بدعت نوینی در عرصه راهبردی ایجاد کرد؛ یعنی نه‌تنها با ظلم، بلکه با ظالم هم باید مبارزه کرد. این در حالی بود که علما در آموزش‌های جاری حکم می‌کردند ظلم بد است، ولی ظالم را معرفی نمی‌کردند. در تداوم این نوآوری در سال ۱۳۵۶، مهندس در گفت‌وگویی که با سفارت امریکا داشت مطرح کرد یا ۳۶ میلیون مردم ایران کشته شوند یا باید شاه برود. این مطلب در اسناد آمده است.

علامه محمدتقی جعفری در کتاب شرح مثنوی خود می‌نویسد: منطق ارسطو که جزو آموزش‌های سنتی است سه ادعا ندارد: درباره آینده، درباره عمق اشیا؛ و درباره مصادیق؛ یعنی نه آینده‌نگر است، نه ژرف‌نگر و نه مصداق‌اندیش.

دیدگاه تشکیلاتی مهندس بازرگان درباره ایران، اعتقاد به تشکیلات جبهه‌ای است و نه حزب. مصدق می‌گفت جبهه ملی مرکب از احزاب، جمعیت‌ها و اشخاص است، به‌طوری‌که اگر یکی از احزاب مغضوب حاکمیت شد، احزاب دیگر کار را ادامه دهند. در اواخر سال ۱۳۴۰ و اواسط سال ۱۳۴۱، جریانی بین رهبران و اعضای جبهه ملی در حال گسترش بود که جبهه ملی را به‌سوی یک حزب سوق دهند که مهندس بازرگان و نهضت با آن مخالف بودند.

آن‌قدر که مهندس روی رهبری مصدق تأکید داشت سران جبهه نداشتند. این امر وقتی برای من مشهود شد که در سال ۱۳۴۲ و پیش از تشکیل دادگاه سران و اعضای نهضت، برای ملاقات با مهندس به زندان قزل‌قلعه رفتم. یکی از دوستان غیرسیاسی مهندس هم برای ملاقات با ایشان آمده بود و نقل کرد اعلیحضرت پیام دادند شما از زندان آزاد شوید، در دانشگاه تدریس کنید و باشگاه نهضت را هم داشته باشید، ولی به سه خط قرمز راهبردی نزدیک نشوید: رهبری مصدق، مخالفت با شاه و مسئله نفت. مهندس بعد از اندکی تأمل گفت بنابراین از دین چه می‌ماند؟ ارتباط این سه موضوع با دین برایم تازگی داشت. نهضت مقاومت ملی هم با نهضت کاذبی که دربرگیرنده سه عنصر فوق بود روبه‌رو شد، قبول نکرد و سربلند بیرون آمد. در بازگشت از زندان به یاد حضرت یوسف افتادم که گفت زندان برایم خوشدارتر است از آنچه به ناحق از من می‌خواهند. ایستادگی روی همین مواضع بود که به‌جای آزادی، سران نهضت را به دادگاه نظامی و محکومیت‌های سنگین کشاند که البته به نیک‌فرجامی آن‌ها انجامید.

یکی دیگر از وجوه راهبردی مهندس بازرگان، وفاداری به قانون اساسی و قانون‌گرایی بود. وی در دادگاه تجدیدنظر پیش‌بینی کرد ما آخرین جمعیتی هستیم که از قانون اساسی دفاع می‌کند که این پیش‌بینی به واقعیت پیوست. بنیان‌گذاران سازمان به این نتیجه رسیدند قانون اساسی را به کنار نهند، ولی به نظر می‌آید منظور مهندس نفی قانون اساسی نبود. کما اینکه وقتی  که در سال ۱۳۵۱ ساواک مهندس بازرگان و دکتر سحابی را احضار کرده بود به ایشان گفته بود شما که مبارزه مسلحانه را قبول ندارید چرا مجاهدین را محکوم نمی‌کنید؟ ایشان در پاسخ گفته بود اگر شما قانون اساسی را اجرا کنید، مبارزه مسلحانه به‌تدریج کمرنگ و بی‌رنگ خواهد شد. اگر شاه در همان سال ۱۳۵۱ توصیه مهندس بازرگان را می‌پذیرفت، مسائل سال ۱۳۵۷ به آن صورت پیش نمی‌آمد. شاه پیام انقلاب را دیر شنید.

مهندس بازرگان در سال ۱۳۵۵، مبارزات قانونی با رژیم خودکامه را از سر گرفت که در نهایت به پیروزی انقلاب منجر شد. به نظر من مجاهدین بنیان‌گذار با نفی قانون اساسی هزینه‌های بسیاری پرداختند. مرحوم طاهر احمدزاده تنها کسی بود که در طول زندان، ما را از نفی قانون اساسی بر حذر می‌داشت.

مهندس بازرگان پس از مطالعه پیش‌نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی -که دکتر حبیبی، دکتر کاتوزیان و دوستانشان تهیه کرده بودند- گفته بود ایراد این قانون تفصیلی بودن آن است، درحالی‌که قانون باید محدود به چند اصل بنیادی باشد. بعد هم در سال ۱۳۵۸، قانون اساسی محصول خبرگان تصویب شد. با وجود اینکه ایشان ولایت فقیه را قبول نداشت، ولی بر سر یک دوراهی قرار گرفته بود و برای اینکه هرج و مرج نشود به نفس قانون‌گرایی رأی داد. بازرگان نیک می‌دانست قانون‌گرایی نهاد ضعیفی است که بین نظام حلال و حرام و نظام شاهنشاهی تحت فشار است.

کتاب اسلام مکتب مبارز و مولد که مهندس پس از سال ۱۳۴۲ در زندان به رشته تحریر درآورد، تنها یک کتاب نبود، بلکه راهبرد ما «مسلمانیم» را توضیح می‌داد. مهندس بازرگان، روز تأسیس نهضت آزادی، اسلام را به‌عنوان یک مکتب مطرح کرد و در این کتاب، اسلام، هم راهنمای مبارزه بود و هم راهنمای تولید.

نهادسازی یکی از وجوه راهبردی مهندس بازرگان و نهضت آزادی بود. تشکیل اتاق فکری به نام «متاع»، مکتب تربیتی، اجتماعی و عملی، تشکیل شرکت سهامی انتشار، تشکیل کانون مهندسین، انجمن اسلامی مهندسین و پزشکان، انجمن‌های اسلامی دانشجویی، مدرسه کمال، مدرسه کارآموز و شرکت سهامی یاد، ازجمله نهادسازی‌های فرهنگی و تولیدی بود که به ایجاد آن‌ها همت گماشت. شاگردان مهندس بازرگان در صنایع دولتی و شرکت‌های صنعتی همه نقش مولد داشتند. همچنین شاگردان دکتر سحابی، یار مهندس بازرگان را باید در سازمان زمین‌شناسی ایران و معاونت اکتشاف و زمین‌شناسی شرکت نفت و وزارت معادن یافت.

کانون آموزش و پرورش مسجد هدایت با شاگردان آیت‌الله طالقانی را می‌توان در نهضت آزادی، سازمان مجاهدین و جریان «قرآن به صحنه» تا پیروزی انقلاب و پس از آن دید که هنوز هم ادامه دارد. کتاب خلقت انسان که دکتر سحابی در زندان نوشته بود یکی از منابع آموزشی سازمان مجاهدین بود که به‌صورت جزوه «تکامل» درآمد و نقش بسیاری در استراتژی امید و کادرسازی مجاهدین داشت. مهندس بازرگان به نهضت ترجمه کتاب، به‌ویژه کتاب‌های مصری، روی خوشی نشان نمی‌داد و معتقد بود باید کتاب‌ها بومی و در داخل ایران تولید شوند. بیشتر سخنرانی‌های ایشان به‌صورت جزوه و کتاب درمی‌آمد که در آموزش و پرورش انسان مؤثر بود. وقتی که رئیس دانشکده فنی بود اعتقاد داشت دانشجویان برای پایان‌نامه خود باید ابتکار عملی داشته باشند، نه اینکه صرفاً گزارشی از کارآموزی‌های خود تهیه کنند. سیانتیست و علم‌گرا بودن مهندس بازرگان یکی از اتهاماتی است که به وی زده می‌شود. در این راستا می‌گویند او سعی دارد دین را با علم تطبیق دهد و او را جزو تطبیقی‌ها دسته‌بندی می‌کنند.

در ۶ بهمن ۱۳۷۲، در ملاقاتی که با ایشان در منزل مهندس عبدالعلی بازرگان داشتم، گفتند من سیانتیست نیستم و تلاش من در این بوده که دین را به زبان علم معرفی کنم که زبان روز تحصیلکرده‌های ایران است. ایشان قرآن را خدای‌نامه می‌دانست و وحی را قبول داشت و در وصیت‌نامه خود، قیامت را همان‌گونه که در قرآن آمده پذیرفته بود. از این‌رو نمی‌توان او را جزو تطبیقی‌ها به شمار آورد.

یکی از مزیت‌های مهندس بازرگان به‌روز بودن و فرزند زمان خویش بودن وی بود. مهندس نه‌تنها با پیشرفت‌های علمی، بلکه بیشتر کتاب‌هایی را که به زبان خارجی درباره دین و مسائل اجتماعی نوشته می‌شد مطالعه می‌کرد و آن‌ها را در نوشته‌هایش منعکس می‌کرد که برای جوانان تازگی داشت.

ملی کردن دین می‌تواند دربرگیرنده تلاش‌های مهندس باشد. او توانست دین را از دست انحصارات دینی که خود را واسطه مردم و خدا می‌دانستند نجات دهد و دین و قرآن را در اختیار جوانان قرار داد. پیش از تلاش‌های دینی مهندس، اگر جوانی قرآن کوچکی در جیبش بود و آن را مطالعه می‌کرد منعش می‌کردند، ولی از سال‌های ۱۳۴۰ به بعد دیدیم جوانان به خواندن و فهمیدن متن قرآن و نهج‌البلاغه عادت کرده بودند و از این بابت رشد زیادی به وجود آمد. مهندس بازرگان در کتاب راه طی‌شده تأکید داشت انبیا برای اثبات خدا نیامدند. این در شرایطی بود که نظام آموزشی مدارس و حوزه‌های علمیه تماماً بر اساس اثبات خدا دور می‌زد و آن را اصلی‌ترین جهاد می‌دانستند، درحالی‌که میلیاردها سال تکامل را خدا ایجاد کرده و بشری به وجود نیامده بود که بخواهد خدا را اثبات کند. اثبات خدا نه‌تنها قبل و بعد از انقلاب شیوه مسلط دینداری به شمار می‌رود، بلکه ما را به سمت عافیت‌طلبی سوق می‌دهد. درآمد بادآورده نفت هم مزید بر علت و حاصل جمع این دو، عافیت‌طلبی مضاعف است که دقیقاً برخلاف برنامه‌ریزی و توسعه است. وقتی خدای خالق، اسیر ذهن و به خدای مخلوق تبدیل شود، نتیجه‌اش وضع موجود ماست که ما را با بحران‌های بسیاری روبه‌رو کرده است.

در جلد اول کتاب خاطراتم با نام از نهضت آزادی تا مجاهدین مطالب بسیاری درباره نهضت آزادی و رهبران آن آورده‌ام که امیدوارم در آینده به مطالب راهبردی آن بپردازم.

ضمن تبریک پیشاپیش در آستانه نوروز ۱۴۰۳ و هفتادوسومین سالگشت ملی شدن صنعت نفت، شایسته است تأکید کنم مهندس بازرگان رئیس هیئت خلع ید و از قهرمانان ملی شدن نفت به شمار می‌رود که جا دارد در آینده بیشتر درباره ایشان صحبت کنیم.

۴ دیدگاه. Leave new

  • سلام و احترام
    و درود بر سران نهضت آزادی . چه رنج ها برند و چه زحماتی را متحمل شدند و چه سرمایه های گرانقدری به میراث گذاشتند. اما افسوس که به درستی قدر ندانستیم و استفاده نکردیم. و وضع امروز ما این است.
    و درود بر آقای میثم عزیز با آرزوی سلامتی و طول عمر باعزت.
    آب در کوزه و ما تشنه لبان جان دادیم

    پاسخ
  • علی ملک‌پور- نهَضت آزادی
    ۲۲ اسفند ۱۴۰۲ ۱:۳۷ ب٫ظ

    عاای و بسیار آموزنده بود.

    پاسخ
  • علی ملک‌پور- نهَضت آزادی
    ۲۲ اسفند ۱۴۰۲ ۱:۳۸ ب٫ظ

    عالی و بسیار آموزنده بود

    پاسخ
  • با سلام
    مهندس میثمی در گذشته تفسیر دیگری از کتاب راه طی شده داشتند و آنرا مبنای کتاب راه بشر را انبیا و زمینه ساز عدم انسجام ایدئولوژیک سازمان ، ضربه و انشعاب سال ۵۴ می دانستند
    از طرف دیگر آیا درج این مطلب در سرمقاله اسفند ماه نشریه ،برای اجتناب از موضعگیری در مورد موصوعات روز کشور نیست؟

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

ادامه آثار