در بین آثار هنری که تاریخ ایران و اسلام را مورد بررسی قرار داده اند، روایت واقعه کربلا از زوایای مختلف و به شیوههای گوناگون، سهم قابل توجهی داشته که البته هنوز قطرهای از ظرفیت این دریا به کار نرفته است. هنوز سالها باید درباره کربلا و جریانی که در زمان خود یا حتی بعدها در میان مردم ایجاد کرد، کار کنیم تا روایتی درست از آن در ذهن مردم شکل بگیرد. علاوه بر تولیدات سینمایی و تلویزیونی، پویانماییها نیز تلاش وافری در این زمینه داشته اند و هر یک در سبک و سیاق خود به این ماجرا و ابعاد مختلف آن پرداخته اند. اما نقطه مشترک آنها معمولا این بوده و هست که کربلای ۶۱ هجری و شخصیت های شاخص این نبرد نابرابر را سوژه خود قرار دهند. کمتر پیش آمده که انیمیشنی به سراغ ماجراهای پیش از واقعه کربلا برود و از وضعیت شهرهای دورتر برایمان بگوید یا مبارزاتی را به تصویر بکشد که کمتر از آنها شنیده ایم.
انیمیشن شمشیر و اندوه از این منظر دست روی سوژه بکری گذاشته است؛ به نمایش درآوردن ترکیبی از عشق و نبرد در یک خانواده ایرانی. روایتی که البته جای وجود دغدغه عدالت و ظلم ستیزی در گذشته شخصیت های آن خالی است. جای خالی دیگری که در این انیمیشن منحصر به فرد حس میشود، پرداختن به خط زمانی پیش از کربلا و مخصوصا قبل از مرگ معاویه با بیانی تاریخی و دقیق است؛ به ویژه امامت و حضور حسنین (ع) به عنوان جلوداران حرکت علیه ظلم که در انیمیشن شمشیر و اندوه تنها به آوردن نام «علویان» و اصرار معاویه بر کنترل یا به شهادت رساندن آنها کفایت می شود.
با توجه به جایگاه حوزهی انیمیشن در ایران که بیشتر با مخاطب کم سن و سال سر و کار داشته و کمتر به استقبال از مخاطب بزرگسال- که میتواند و باید در انیمیشن سهم داشته باشد-رفته است، باید دقت بیشتری در مشخص کردن ردهی سنی و تعریف مخاطب داشت. شمشیر و اندوه از این نظر خود را به خوبی با مخاطب جوان همگام کرده و تلاش کرده تا حتی ادبیات خود را به او نزدیک کند. البته لازم است این متناسب سازی به شکلی باشد که هم محتوا و داستان را به درستی برایش جابیندازد و هم عاشقانههایش در عین ملموس بودن، برایش جیغ نباشد و بیرون نزند. تکرار مکرر لفظ "عشقم" میان گفتگوهای کارِن و آندیا یا تمرکزِ تصویر روی گرفتنِ دستِ یکدیگر و...مواردیست که قصد سازنده برای به کار بردن آنها و هماهنگی با ادبیات امروز تقریبا واضح است اما بشدت نیاز به تعدیل در داستان دارد تا در وهلهی اول، بافت تاریخی داستان باورپذیر باشد و بعد پ، این قصدش درمورد پیرنگ عاشقانه به شکل آشکار به چشم مخاطبین نیاید و اثر خود را در لفافه بر شخصیت پردازی بگذارد.
نکته دیگری که میتواند برای مخاطب غافلگیرکننده باشد، شخصیت خاکستری داستان است. کسی که ابتدا روایت ناقص انیمیشن از زندگی و افکار او بیننده را دچار ابهام می کند اما سرنوشتش خیلی زود تصویر خوبی از عاقبت کینه توزی و توسل به نفاق نشان می دهد.
در انیمیشن شمشیر و اندوه شاهد نقایصی فنی هستیم که تماشاگر را در ارتباط گرفتن با انیمیشن با مشکل مواجه می کند و نمونه آن را در انیمیشن های دیگری با فضای مشابه شمشیر و اندوه نیز دیده ایم؛ برای مثال صداگذاری ضعیف و ناهماهنگی میان صدا و تصویر شخصیت ها یا حرکت لب و بدن آنها. این مسئله به طور ویژه بر حالات چهره و باورپذیری دیالوگ ها یا رساندن مفهوم آنها تاثیر می گذارد. گفته میشود که این امر به علت ساخته شدن انیمیشن شمشیر و اندوه تحت زبان انگلیسی و سپس دوبله آن است. تهیه یک انیمیشن برای هر دو زبان بسیار تحسین برانگیز است اما توقع میرفت با اهمیت بیشتر به زبان فارسی، آن را زبان اصلی قرار میدادند و سپس این نسخه به انگلیسی دوبله میشد.علاوه بر این در نیمه اول انیمیشن شمشیر و اندوه، کودکی چهرهی کاراکترها بعضا چروکیده تر یا جاافتاده تر از بزرگسالی آنهاست.
نکته قابل توجه دیگر زبان شمشیر و اندوه است که با بهره گیری از ادبیاتی عامیانه، می توانست امتیاز این انیمیشن در مقایسه با آثار مشابه خود محسوب شود به شرط آنکه این ادبیات در طول اثر به طور یکپارچه حفظ می شد نه اینکه شخصیت ها گاهی به اصطلاح کتابی صحبت کنند و گاهی عامیانه.
در پایان با وجود تمام اشکالاتی که به انیمیشن شمشیر و اندوه وارد است، تلاش این انیمیشن برای بازکردن راهی که تا کنون پویانمایی های دیگر به آن ورود نکرده بودند، قابل تقدیر است. همچنین روایت متفاوت وقایع کربلا در کنار تصویرسازی موفق آن می تواند الهام بخش اهالی این صنعت باشد. از طرفی شیوه اتصال ماجراهای گوناگون در دل انیمیشن شمشیر و اندوه و پایان بندی خاص آن، این فرصت را به سازنده می دهد تا با بهره گیری از همین شخصیت ها، قسمت های دیگر این انیمیشن را هم تولید کند و بابی برای به تصویر کشیدن جریان مقاومت در عرصه انیمیشن سازی باشد.