فیلم شور عاشقی با صحنه پردازی و تصویربرداری خوب، وقایع سال 61 هجری در کربلا را از زاویه ای جدید به نمایش می گذارد و آنچه را پس از شهادت امام حسین (ع) و یارانش بر کاروان اسرا گذشت، در بستر داستانی عاشقانه، روایت می کند. این فیلم می کوشد سختی ها و مصائب خاندان پیامبر (ص) و عظمت مقام حضرت زینب (س) را از زبان زن جوانی به نام «سلما» بازگو کند.
فیلم شور عاشقی با شروعی متفاوت، مخاطب را با خود همراه میکند و توقع او را برای دیدن یک خط داستانی جذاب و پر پیچ و خم بالا میبرد اما در میانه داستان از ریتم میافتد و خط یکنواختی پیدا میکند؛ به طوری که خرده پیرنگ هایی که برای سلما رخ میدهد نیز نمیتواند هیجان فیلم را به نقطه قبل برگرداند.
با این وجود، در انتهای فیلم شور عاشقی، مخاطب کمی به داستان برمیگردد اما از اتفاقاتی که در ادامه رخ می دهد و پیشینه آنها، جا می ماند و به همین دلیل آن طور که باید با پایان بندی فیلم ارتباط برقرار نمی کند.
زبان فیلم و دیالوگها و مونولوگهای آن را می توان از نقاط قوت و اثربخش فیلم شور عاشقی دانست. برای مثال در بخشی از فیلم از زبان یکی از شخصیت ها میشنویم:« هرکه به کربلا آمد علی بود و هر که از کربلا آمد، حسین شد.» یا جای دیگری سلما میگوید:« بلندترین صدای کربلا از کوچک ترین گلوی کربلا بود». گرچه همین قوت زبانی گاهی با دیالوگ هایی که وحدت زبانی فیلم را بر هم میزنند زیر سوال می رود که نمونه آن را می توان در صحنه درگیری «شمر» و یک مرد دیگر در حوض دید.
در پایان، می توان گفت دست اندر کاران فیلم شور عاشقی با ایجاد روایتی جدید از دل کربلا و اسارت مظلومانه کاروان اهلبیت(ع)، زاویه ای متفاوت از این واقعه را برای بینندگان خود به تصویر کشیدند. امید می رود انتخاب سوژه هایی از این دست با پرداختی خوب و حرفه ای همراه شود تا پای مخاطب جوان نیز برای تماشای چنین آثاری به سینما باز شود.