زندانی شدن کمیجانی و واکنش مدعیان اصلاح طلبی آموزش و پرورش
محمد حیدری ورجانیمی گویند مهدی اخوانثالث بعد از آزادی از زندان، با بیمهری دوستانش مواجه شد به طوری که بعضی حتی از سلام و علیک با او پرهیز میکردند و یکی از جرقههای سرودن شعر معروف زمستان هم همین امر بود.
چند روز پیش که یکی از اعضای حزب مجمع فرهنگیان اسلامی را دیدم و صحبت از فرج کمیجانی شد، به یاد اخوان افتادم. این دوستمان، که به یاد دارم زمانی تا کمر مقابل کمیجانی خم میشد، حالا با وقاحت تمام، پشت سر فرج کمیجانی حرف میزد و با قاطعیتی که مخصوص به این دسته از آدمهاست، اظهار میکرد که زندان کاملا حق کمیجانی است! او که کمیجانی را فردی منفعتطلب و دارای «بنگاه پستگیری» میدانست، مدعی بود قریب به یک سال پیش از مجمع فرهنگیان جدا شده حال آنکه همین سه ماه پیش من او را در مجمع دیده بودم!
متاسفانه در چند هفتهی اخیر که فرج کمیجانی روانهی زندان شده، نه تنها کسی در حمایت از او حرفی نمیزند بلکه برخی از دوستان او هم شروع به تخریب او کردهاند و برای حفظ منافع، حاضر به گفتن هر حرفی شدهاند.
همین برخوردها باعث شد تا من این یادداشت را بنویسم و برخلاف مشی حزبیام عمل کنم. آشنایی من با کمیجانی به سال 93 و زمانی که مهندس نشاسته ریز مرا با او آشنا کرد، برمیگردد. کمیجانی قدیس و مبارز نیست اما در طول این سالها و با شناختی که من از او دارم، برای وزارت آموزش و پرورش زحمت زیادی کشیده است.
سوال من از دوستانی که مجمع فرهنگیان را بنگاه پستیابی مینامند این است در طول این سالها چند پست و مقام در ستاد وزارت آموزش و پرورش به دوستان ونزدیکان کمیجانی رسیده است؟! جز آقای غلامرضا کریمی که قائم مقام وزیر در امور بین الملل و رئیس مرکز مدارس خارج از کشور است و محمد خرم که مدیر کلی امور مجلس را برعهده دارد، کدام یک از اعضای شورای مرکزی حزب مجمع فرهنگیان ایران اسلامی دارای پست و سمت هستند؟!
کمیجانی چوب سادگیش را می خورد، در همه گروه های آموزش و پرورش حضور داشت و به نظر اعضا پاسخ میداد
خودش خطاهایش را پر رنگ می کرد و در معرض نقد دیگران می گذاشت
در این سال ها یک اظهار نظر کوچک از داوود محمدی ، مصلحی یا زینی وند در گروه های مرتبط با آموزش و پرورش دیده اید
غیر از اینکه میرزا بنویس اجیر کرده اند تا خودشان را مصون نگه دارند
کمیجانی اهل این کارها نبود ، خطا داشت ولی کارهای مثبت بسیاری نیز انجام داد، تلاش کرد تا سهم آموزش و پرورش را از شهرداری ها بگیرد، در انتخابات صندوق ذخیره و شورای عالی آموزش و پرورش با قدرت ظاهر شد تا این حرکت مثبت به ثمر بنشیند
به افکار عمومی آدرس اشتباه میدهند تا راه را گم کنیم، کافیست در همین رسانههای آموزش و پرورش چرخی بزنید تا ببینید اصلاحطلبان دروغین چه بلایی بر سر آموزش و پرورش آوردهاند.
انجمن اسلامی معلمان با سابقهترین حزب در حوزهی آموزش و پرورش است و دبیرکلی این حزب بر عهدهی داوود محمدی است که در سال ۹۴ با تکرار خاتمی وارد مجلس شد و قطعا بیکفایتیاش در این سالها برای همهی همکاران اثبات شده.
مصلحی از اعضای این انجمن به نقل از کانال آموزگاران در صندوق ذخیرهی فرهنگیان رفت و آمد داشته و عضو هیئت مدیرهی چندین شرکت است.
کفراشی یکی دیگر از اعضای این حزب رییس سابق حراست وزارتخانه بود که به گفتهی بسیاری از خانه و ماشین سازمانی بهره میبرده و در آخر هم بدون داشتن شرایط و شایستگی به سرپرستی مدارس آلمان منصوب گردید تا از این پس در این تنگنای اقتصادی حقوقش را به یورو بگیرد.
بزرگترین خیانت این حزب، لابی برای به ریاست رسیدن خنیفر بود، داوود محمدی با تمام قوا تلاش کرد تا یکی از چهرههای تندرو جناح اصولگرا را به ریاست یکی از حساسترین نهادهای آموزش و پرورش یعنی دانشگاه فرهنگیان برساند.
فولادوند مدیر کل آموزش و پرورش شهر تهران که عملکرد غیرقابل دفاعش در آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران زبانزد خاص و عام شده بود یکی دیگر از افرادی بود که با رانت انجمن اسلامی به قدرت رسید تا پازل بدنام کردن اصلاحات را تکمیل کنند.
مجتبی زینیوند دبیر شاخهی فرهنگیان حزب اعتدال و توسعه از دیگر کسانیست که حزبش افراد بسیار زیادی را در بدنهی ستاد آموزش و پرورش وارد کرده.
زینیوند در این سالها با پروژههای مختلفی تلاش زیادی برای رسیدن به صندلی و جایگاه وزارت داشته ولی تا به حال در این امر ناموفق بوده است.
یکی از دلایل مهم این عدم موفقیت، فرج کمیجانی است که تلاشهای زینیوند را در این سالها خنثی میکرد.
به یاد دارم در سال ۹۶ و در دوران انتخاب وزرا برای کابینهی جدید، کمیجانی پیامکی را از یکی از نزدیکترین افراد به رییسجمهور به رویت شورای مرکزی حزب رساند.
محتوای پیامک به این شرح بود: «بطحائی یا زینیوند؟»
کمیجانی با تاکید، بطحایی را پیشنهاد داده بود تا از صدارت زینیوند جلوگیری کند.
در سال ۹۸ و پس از استعفای بطحایی،
این اتفاق تکرار شد و دوباره این کمیجانی بود که تلاشهای زینیوند را برای رسیدن به وزارت ناکام گذاشت.
سازمان مشارکتهای وزارتخانه که از پولسازترین و پولدارترین نهادهای آموزش و پرورش است به اعتدال و توسعه رسیده و ریاستش بر عهدهی مجتبی زینیوند است.
ناگفته نماند که در این سالها بیشترین نقد در حوزهی کالاییسازی آموزش و عدم عدالت آموزشی بر این نهاد وارد شده است.
مهاجرانی رییس سازمان استعدادهای درخشان از حزب اعتدال و توسعه است و با رانت زینیوند به قدرت رسیده؛ مهاجرانی علاوه بر اینکه از خارج از بدنهی مجموعهی آموزش و پرورش است و حتی استخدام دولت نیز نبوده است، عملکرد مناسبی نیز نداشته و در سالهای گذشته میزبانی المپیادها را از دانشگاه شهید رجایی گرفت و به محل تحصیل خود یعنی دانشگاه شهید بهشتی برد تا از سمتش نهایت سواستفاده را کرده باشد.
همچنین انجمن اولیا و مربیان و ریاست تعداد زیادی از مناطق آموزش و پرورش شهر تهران به عنوان سهم در اختیار این حزب قرار داده شده است.
مدیران کل استانی نیز از این سهم خواهی مستثنا نبوده و بسیاری از آن ها در اختیار اعتدال و توسعه است و به طوری که به گفته برخی پس از به پایان رسیدن اجلاس مدیران کل آموزش و پرورش که در هر فصل برگزار می شود ، زینی وند جلسه حزبی خود را در آنجا برگزار می نماید.
مدیران کلی که به هیچ عنوان صلاحیت و شایستگی ندارند و نمونه بارز آن جهان آرا مدیر کل گیلان بود« به نقل از گیل نیوز» که به خاطر عملکرد بدش استاندار ورودش را به ساختمان استانداری منع کرده بود .
همه اینها تنها گوشه ای از آسیب هایی است که این احزاب به صف و ستاد آموزش و پرورش وارد کرده اند که در همین خبرگزاری های حوزه آموزش و پرورش نوشته شده است
چه رانت ها و سواستفاده هایی که حتی به گوش ما نرسیده است و پاسخگویی برای آنها به روز قیامت موکول می شود
کمیجانی و حزبش نیز از این قاعده جدا نبودند خطاهای بسیار داشتند، اما به انصاف نزدیک نیست تا انبوه خطاهای این آقایان را نبینیم و درگیر موجی شویم که این دوستان برای پنهان شدن ایجاد کرده اند.
در آخر به عنوان یکی از اعضای حزب مجمع فرهنگیان معتقدم سکوت افراد تاثیرگزار حزب تا جایی معنا پیدا میکند که افکار عمومی دچار اشتباه نشوند و این سکوت به محافظه کاری و ترس تعبیر نشود، انتظار می رفت با توجه به اینکه بیش از ده روز از زندانی شدن فرج کمیجانی می گذرد ، قائم مقام حزب محمد خرم موضع گیری شفافی در این خصوص داشته باشد ولی با توجه به شخصیت و عملکردش نه صدایی از او در خواهد آمد نه دیگر دوستان و هم حزبی هایش.