یازدهم مرداد ماه مصادف است با سالروز شهادت روحانی مبارز،‌ مجتهد مجاهد و پرچمدار نهضت مشروطه مشروعه شیخ فضل الله نوری - رضوان الله تعالی علیه - پرداختن به قطعاتی از تاریخ مبارزات مردم مسلمان ایران و نقش بسیار موثر علماء و روحانیون در این نهضت ها از ضرورت های اجتناب ناپذیر برای نسل امروز است. خصوصاً بررسی نهضت های صد ساله اخیر می تواند درس های بزرگی به وارثان انقلاب شکوهمند اسلامی بیاموزد، آنان که بار تداوم و استمرار حرکت انقلاب بر دوش آنان است.

نمی توان انکار نمود که در کنار اقشار مختلف مردم، علما موثرترین نیروی سیاسی نهضت مشروطه و عامل اصلی قیام مردم و رهبر حرکت بودند زیرا که به واسطه نهاد مرجعیت و ارتباط عمیق مردم با علما ‌و مجتهدین، در هر حرکت و نهضتی نقش آنان محوری و به عنوان مرکز ثقل قیام بودند و آنگاه که اختلافی در بین علما ‌رخ می داد، شکست نهضت حتمی بود که تاریخ مشروطه این حقیقت تلخ را به اثبات رساند زیرا که پس از پیروزی انقلاب مشروطه این دو دستگی نمایان گشت.

در مقطعی گروهی به رهبری تنی چند از روحانیون از مشروطه حمایت کردند و گروهی دیگر که در راس آنها شیخ فضل الله نوری وجود داشت به مخالفت برخاستند، او که در جریان جنبش تنباکو نقشی بسزا ایفا نموده بود.

‌شیخ در آغاز هوادار مشروطه بود و مشروطه خواهان را نیز حمایت می کرد، اما پس از پی بردن به مبانی تفکر مشروطه خواهان، در صدد هماهنگ نمودن قوانین مشروطه با موازین شرع مقدس برآمد و آن گاه که پشتیبانی انگلیس را از مشروطه خواهان مشاهده کرد بر انحراف به وجود آمده بیشتر اذعان نمود و تکلیف خود دانست تا در مقابل این انحراف ایستادگی نماید.

شیخ فضل الله مسیر خود را از مسیر مشروطه خواهان جدا نمود و لذا آماج تهمت ها و دشنام های فراوان گردید، اما او از موضع خویش دست برنداشت و بر خواست به حق خود اصرار می ورزید که عبارت بود از: تطبیق قوانین با شرع. 

در تشریح این موضوع امام راحل عظیم الشأن می فرمایند:

«تاریخ یک درس عبرت است برای ما، شما وقتی که تاریخ مشروطیت را بخوانید می بینید که در مشروطه بعد از اینکه ابتدا پیش رفت، دست هایی آمد و تمام مردم ایران را به دو طبقه تقسیم بندی کرد، نه ایران تنها، از روحانیون بزرگ نجف یک دسته طرفدار مشروطیت، یک دسته دشمن مشروطه، ‌علمای خود ایران یک دسته طرفدار مشروطه، یک دسته مخالف مشروطه... تا آنجا که مثل مرحوم حاج شیخ فضل الله نوری در ایران برای خاطر اینکه می گفت باید مشروطه مشروعه باشد و آن مشروطه ای که از غرب و شرق به ما برسد قبول نداریم، ‌در همین تهران به دار زدند و مردم هم پای [دار] او رقصیدند یا کف زدند .» (صحیفه امام؛ ج 18، ص 170 - 171)

پافشاری شیخ سرانجام نتیجه داد و اصل دوم متمّم قانون اساسی اضافه شد یعنی حق نظارت پنج مجتهد طراز اول بر قوانین، گرچه دیری نپایید که پس از فتح تهران و دستگیری شیخ، او را به دار آویختند.

در تحلیل این جریان، امام خمینی - رضوان الله تعالی علیه - می فرماید:

«راجع به همین مشروطه و اینکه مرحوم شیخ فضل الله رحمه الله ایستاد که - مشروطه باید مشروعه باشد، باید قوانین موافق اسلام باشد. در همان وقت که ایشان این امر را فرمود و متمّم قانون اساسی هم از کوشش ایشان بود، مخالفین، خارجی ها که یک همچو قدرتی را در روحانیت می دیدند کاری کردند در ایران که شیخ فضل الله مجاهد مجتهدِ دارای مقامات عالیه را، یک دادگاه درست کردند و یک نفر منحرف، روحانی نما، او را محاکمه کرد و در میدان توپخانه شیخ فضل الله را در حضور جمعیت به دار کشیدند. شاید گاهی شما یا مردم خیال بکنند که من اگر چنانچه از روحانیت طرفداری می کنم برای این است که من هم یک معمّم هستم و این گروه گرایی است. من کراراً گفتم که من با هر که معمّم است و اسم خودش را روحانی گذاشته است موافق نیستم، و من کراراً گفتم که روحانی که بر خلاف مسلک روحانیت و اسلام عمل بکند و توطئه گر باشد این از ساواکی بدتر است، برای اینکه ساواکی، ساواکی است و این ساواکی به صورت معمّم و لباس روحانیت پوشیده است.

قضیه این نیست که من بگویم هر که عمامه سرش هست، این مورد تایید است. خیر، من از بسیاریشان را متنفرم و بسیاریشان هم اعتقاد به آنها ندارم و کراراً هم گفتم که اینجاهایی که دادگاه هست، آنجاهایی که مثلاً کمیته ها هستند باید مواظب باشند که اگر یک روحانی برخلاف [عمل] کرد، ‌خودش را شکایت کنند و همان روحانی را هم بیاورند محاکمه کنند.

لکن مسأله این نیست که با روحانی بد، اینها بدند،‌ مسأله این است که با آن روحانی که جلوی انگلستان را در زمان میرزای شیرازی گرفته و جلوی استبداد را در زمان مشروطه گرفته است و جلوی انگلستان را در زمان مرحوم آقا میرزا محمد تقی گرفته است و جلوی ابر قدرت ها را گرفته است، ‌با این مخالفند. توطئه برای این است که اینها در کار نباشند. اینها می گویند که روحانی ها بروند در مسجدها و همان جا نماز جماعت بخوانند.» (صحیفه امام؛ ج 13، ص 358 - 359)

آری با تدبر در کلام آن عزیز سفر کرده اهمیت کار عظیمی که شیخ فضل الله نوری در آن دوران غربت کرد بیشتر نمایان می گردد و هم اینکه این جریان نشان دهنده نفوذ اجنبیان بر مقدرات این کشور بود چنانچه مرحوم جلال آل احمد در کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» نوشت که: نقش آن بزرگوار بالای دار نشانه استیلای غرب زدگی بود.

 

 

. انتهای پیام /*