[شهروند]در ساعات پراضطراب لرزش زمین و پسلرزههای بامداد جمعه که تا نیمه شب ادامه داشت، خبر آمد که گسل مشا فعال شده. مشا-فشم بهعنوان یکی از گسلهای خطرناک تهران شناخته میشود که به صورت طولی از فیروزکوه و دماوند تا محدوده کندوان امتداد یافته و طول آن 200 تا 300 کیلومتر است. این گسل که در طول رشتهکوه البرز و از شمال آن بر روی دامنههای جنوبی رانده شده، در بالا دست سد لتیان قرار گرفته و با گسل شمال تهران تلاقی دارد. اما سوال این است که آیا زلزله پنجشنبه شب این گسل را فعال و وقوع زمینلرزه مطرح تهران را نزدیک کرده است؟ ناطقی الهی، مهندس زلزله، به «شهروند» اینطور توضیح میدهد: «گسلها همیشه فعالاند اما در خبرها به اشتباه گفته میشود که گسلی فعال شد. گسلها همیشه در درون خودشان فعالند، هر چند حد تنشهایی که در آنها رخ میدهد، اغلب پایین است و سبب اتفاق خاصی روی زمین نمیشود و حتی دستگاهها فعالیت آن را ثبت نمیکنند. اما «فعالشدن یک گسل» دیگر اصطلاح معروف شده است. با توجه به این نگاه اگر بخواهیم بگوییم که پس از زلزله، فعالیت خاصی در این گسل رخ داده است، خیر اینطور نیست. براساس پارامترهای مطرح زلزله فعلا فعالیت شدیدی در این گسل دیده نشده است. این گسل همیشه فعال بوده است.»ناطق الهی که بنیانگذار مقاومسازی و مدیریت بحران نیز هست معتقد است، خود زلزله مهم است، نه گسلها و فعالیتشان. «اصلا فرض کنیم تمام تهران از گسل خطخطی است، فکرکردن به اینکه کدام گسل میخواهد حرکت کند، دردی را دوا نمیکند. آنچه مهم است این است که در زمان وقوع چنین رخدادی آماده باشیم. هر کدام از این گسلها حرکت کند، شهر تهران را با مشکلات بسیار عدیدهای روبهرو میکند و این پایان تهران خواهد بود، یعنی همان زلزله اصلی.» او با این گفتهها پای مدیریت بحران و آمادگی برای زلزله بزرگ تهران را پیش میکشد: «امیدوارم از فاز گسل رد شویم و وارد مرحله بعدی شویم؛ آمادگی و ایجاد زمینه لازم برای کاهش خطرات و امدادونجات. تمام ایران زلزلهخیز است. البته اینکه بدانیم زلزله حاصل فعالیت کدام گسل بوده، مهم است اما برای متخصصان، نه برای مردم و شهرداریها و دولتمردان. فعالیت شدید هر کدام از این گسلها پایان تهران را رقم خواهد زد. .»
بین زلزله و ابرماه نمیتوان ربط خطی برقرار کرد
شبی که زمین در دماوند لرزید، ماه کامل در نزدیکترین فاصله به زمین (حضیض) قرار داشت. همسایه همیشگی سیاره زنده، 16درصد بزرگتر و درخشانتر از همیشه بود و همان ساعات نخست شب که چشم بسیاری هنوز به آسمان و ماه درخشان بود، صحبت از ارتباط زمینلرزه و پدیده کیهانی ابرماه گُل کرد. سازمان نقشهبرداری کشور هم در خبری به همزمانی این دو پدیده پرداخت و اینکه ابرماه و جزرومد در پی آن میتواند بهعنوان یک نیروی محرکه در فعالسازی نیروی ذخیرهشده در گسلها عمل کند. آبان دو سال پیش هم تبریز همزمان با وقوع پدیده کیهانی ابرماه لرزید، اما به گفته زلزلهشناسان، جزرومد اگرچه بر آمار رخداد زمینلرزهها و فراوانی آن تأثیر دارد، اما بین زلزله و ابرماه نمیتوان ربط خطی برقرار کرد. اگرچه تعداد زمینلرزهها در ابتدا و نیمه ماه قمری بیشتر است و بسیاری آن را به جزرومد زمین ارتباط میدهند، اما بررسی زلزلههای بزرگ هم نشان میدهد که لزوما همه آنها در اول و وسط ماه قمری یا همراه با پدیده ابرماه رخ ندادهاند.علی سلطانپور، مدیر نقشهبرداری دریایی و جزرومدی سازمان نقشهبرداری کشور به «شهروند» میگوید: «در دنیا برای یافتن ارتباط نیروی جزر و مدی و حرکات پوسته زمین، تحقیقات زیادی صورت گرفته است، اما این نظریه اثباتشده نیست.» او درباره نیروی جزرومد توضیح میدهد: «مواقعی از سال، نیروی جزرومدی ماه و خورشید به هم جمع و مواقعی از هم کم میشود. این اتفاق به تناوب دو بار در ماه رخ میدهد و به آن spring میگویند. این پدیده البته فقط محدود به آب نیست و با اینکه زمین به سمت ماه و خورشید کشیده میشود، اما برای ما محسوس نیست. علاوه بر این وقتی که ماه، خورشید و زمین در یک امتداد قرار میگیرند هم جزر و مد تشدید میشود. لحظه spring همچنین در زمان وقوع پدیده ابرماه (super moon) که ماه کامل و در نزدیکترین فاصله به زمین قرار دارد هم اتفاق میافتد. در این لحظات بیشترین نیروی کشنده یا جزرومدی رخ میدهد و ما شاهد بودیم که ابرماه 2020 با زمینلرزه همراه شد.» این مسئول سازمان نقشهبرداری معتقد است که کمک تشدید جزرومدی به حرکت گسل محتمل است، چراکه جزرومد بزرگترین نیرویی است که از اجرام دیگر به زمین وارد میشود و به صورت دورهای و دائمی تغییراتی ایجاد میکند.
فقدان امید اجتماعی، دلیل واکنشهای هیجانی
صفهای بلند پمپبنزین و جمعشدن مردم در کنار یکدیگر در روزهای کرونایی پس از زلزله عاملی بود تا بار دیگر واکنشهای هیجانی مردم مورد توجه قرار گیرد. واکنشهایی که یعقوب موسوی، جامعهشناس شهری و عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا (س)به «شهروند» میگوید هرچند غیرطبیعی نیست، اما بخشی از آن را میتوان به دلیل فقدان امید اجتماعی و نبود همراهی از سوی نهادهای بالادستی دانست: «در شرایطی که کرونا در کشور وجود دارد، بحرانی چون زلزله باعث میشود صفهای بلند در پمپبنزینها به وجود بیاید یا عدهای بخواهند شهر را ترک کنند، اینها به این دلیل است که مردم میدانند نهادهای دولتی، خدماتی و امدادی ما در شرایطی نیستند که بتوانند به صورت اورژانسی به داد آنها برسند و در نتیجه واکنشهای هیجانی از خود نشان میدهند. درنهایت هم دور هم جمع میشوند و سعیمیکنند به شکل خودیارانه از یکدیگر حمایت کنند.» او معتقد است مطالعات اجتماعی حوادث از نوع مخاطرات طبیعی و زیستمحیطی نیازمند نگاه دقیقتری از سوی مردم جامعه، سطوح کارشناسی و سیاستگذاران است تا در بلندمدت روی این مباحث کار کنند و بتوانند کنشگریها را کنترل کنند: «در تهران و در سالهای اخیر زلزلههایی داشتیم که در آن تجربیات هم با تراکم رهاشده اجتماعی و با انتخابهای غیرهدفمند روبهرو بودیم که آنجا هم باز مشکل فقدان اطمینان اجتماعی به سیستم برنامهریزی و حمایت اجتماعی مطرح بود. آن زمان هم مردم مستأصل، نگران، مأیوس و بلاتکلیف بودند و البته در همه جای دنیا این واکنشها وجود دارد، اما آنچه در ایران قابل تامل است، فقدان امید اجتماعی در قبال خروج از معضل است و اینکه مردم حس میکنند پشت قضیه خالی است و امیدی ندارند به اینکه سیستم به دادشان برسد.»