انکار مجاز در قرآن انکار نیمی از زیبایی قرآن
دکتر وهبة الزحيلي شافعی در تفسیر «المنير في العقيدة والشريعة والمنهج» در رد ابن تیمیه که مجاز را در قرآن نمی پذیرد این چنین می گوید:
وأما المجاز فأنكر جماعة من العلماء وجوده في القرآن منهم الظاهرية، وبعض الشافعية كأبي حامد الاسفراييني وابن القاصّ، وبعض المالكية كابن خويز منداد البصري، وابن تيمية وشبهتهم أن المجاز أخو الكذب، والقرآن منزه عنه، وأن المتكلم لا يعدل إليه إلا إذا ضاقت به الحقيقة فيستعير، وذلك محال على الله، فالجدار لا يريد في قوله تعالى: يُرِيدُ أَنْ يَنْقَضَّ؛[1]
والقرية لا تسأل في قوله تعالى: وَسْئَلِ الْقَرْيَةَ.[2]
لكن الذين تذوقوا جمال الأسلوب القرآني، يرون أن هذه الشبهة باطلة، ولو سقط المجاز من القرآن لسقط منه شطر الحسن، مثل قوله تعالى: وَلا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ، وَلا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ، فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً[3] دلت القرينة على أن المعنى الحقيقي غير مراد، وأن الآية تنهى عن كل من التبذير والبخل.[4]
عده ای از علما وجود مجاز را در قرآن انکار کرده اند. از جمله ظاهریه، برخی از شافعیان مانند أبي حامد الاسفراييني وابن القاصّ، برخی از مالكيها مانند ابن خويز منداد البصري، وابن تيمية . شبهه آنها این است که مجاز برادر دروغ است و قرآن از دروغ پاک است و متکلم دست به دامان مجاز نمیشود مگر هنگامی که بیان حقیقت برایش سخت باشد، و این بر خدا محال است. پس در مورد قول خداوند یرِيدُ أَنْ يَنْقَضَّ، منظور دیوار نمی باشد.
ودر آیه وَسْئَلِ الْقَرْيَةَ، از قریه سؤال پرسیده نمی شود.
ولی کسانی که زیبایی اسلوب قرآنی را چشیده باشند می دانند که این شبهه باطل است و اگر مجاز از قرآن ساقط شود نیمی از زیبایی قرآن ساقط شده است. مانند این آیه وَلا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ، وَلا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ، فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُورا که قرینه دلالت می کند که معنی حقیقی مراد نیست و منظور آیه، نهی از هر اسراف و بخل می باشد.
[1] . الكهف / 77.
[2] . يوسف / 82
[3] . الإسراء / 29
[4] . التفسیر المنير في العقيدة والشريعة والمنهج، وهبة الزحيلي شافعی، ج1، ص43 و 44.