responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : حماسه حسینی 1 نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 88
نوحه‌سرایی را آغاز کردند . آقا به آنها فرموده بود تا من زنده هستم حق‌ گریه کردن ندارید ، من که مردم ، البته نوحه‌سرایی کنید . در همان حال‌ شروع به گریستن کردند . نوشته‌اند حسین بن علی علیهما السلام دختری دارد بنام سکینه‌خاتون که خیلی‌ هم این دختر را دوست می‌داشت. او بعدها زن ادیبه‌عالمه‌ای شد و زنی بود که‌ همه علماء و ادباء برای او اهمیت و احترام قائل بودند . اباعبدالله (ع) خیلی این طفل را دوست می‌داشت . او هم به آقا فوق‌العاده علاقمند بود . نوشته‌اند این بچه بصورت نوحه‌سرایی جمله‌هایی گفت که دلهای همه را سوزاند . بحالت نوحه‌سرایی ، اسب را مخاطب قرار داد که : یا جواد ابی هل سقی‌ ابی ام قتل عطشانا ؟ ای اسب پدرم ! پدر من وقتی که رفت تشنه بود آیا او را سیراب کردند یا با لب تشنه شهید کردند ؟ این در چه وقت بود ؟ در وقتی بود که اباعبدالله ( ع ) از روی اسب به روی زمین افتاده بود . و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین لا حول و لا قوش الا بالله العلی‌ العظیم .
نام کتاب : حماسه حسینی 1 نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 88
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست