ارومیه؛ قدرت گرفتن هویت طلبان تُرک یا تشدید شکاف‌های مذهبی؟

  • شاهد علوی
  • روزنامه نگار

ضرب و شتم خبرنگار پارلمانی روزنامه ایران به دست نادر قاضی‌پور، یکی از نماینده‌گان ارومیه در مجلس شورای اسلامی ایران واکنش‌های زیادی به دنبال داشته است. جدای از واکنش‌ مقامات رسمی در ایران، محور عمده واکنش‌ها به رفتار و سخنان این نماینده مجلس در بیشتر رسانه‌های داخل و خارج ایران و همچنین در میان کاربران شبکه‌های اجتماعی، تاکید بر "قوم‌گرایانه" بودن سخنان و رفتار آقای قاضی‌پور و پشتیبانی "پان‌تُرک‌ها" از اوست.

فارغ از این‌که "قوم‌گرایی" ترمی بی‌معنی است و واجد هیچ معنای روشنی نیست تا بتوان در مقام تحلیل یا ارزیابی، رفتار و سخنان کسی را "قوم‌گرایانه" دانست یا نه، می‌کوشم نشان دهم گفتار و رفتار زشت و توهین آمیز آقای قاضی‌پور دارای سویه‌های ناسیونالیستی یا هویت طلبی تُرکی نیست و رای دهنده‌گان به او در ارومیه نیز عموما نه تنها پان‌تُرک که حتی لزوما هویت طلب نیستند و خطاب کردن آن‌ها با این عنوان فارغ از این‌که فاقد ارزش تحلیلی است و بیشتر به نوعی تسویه حساب سیاسی شبیه است ما را گمراه می‌کند و مانع از دیدن واقعیت‌های نگران کننده‌ای می‌شود که در فضای سیاسی واقعی ارومیه موثر هستند.

پیشینه نادر قاضی پور، جبهه سیاسی که خود را به آن منتسب می‌کند و مواضع سیاسی او در سال‌های اخیر نشان می‌دهد که او نه علایق هویت طلبانه یا ناسیونالیستی تُرکی دارد و نه با این مواضع شناخته می‌شود.

منبع تصویر، MEHR

توضیح تصویر،

پیشینه نادر قاضی پور، جبهه سیاسی که خود را به آن منتسب می‌کند و مواضع سیاسی او در سال‌های اخیر نشان می‌دهد که او نه علایق هویت طلبانه یا ناسیونالیستی تُرکی دارد و نه با این مواضع شناخته می‌شود.

پیشینه نادر قاضی پور، جبهه سیاسی که خود را به آن منتسب می‌کند و مواضع سیاسی او در سال‌های اخیر نشان می‌دهد که او نه علایق هویت طلبانه یا ناسیونالیستی تُرکی دارد و نه با این مواضع شناخته می‌شود.

آقای قاضی ‌پور که جانباز جنگ ایران و عراق است و مسئولیت‌های اداری و امنیتی متعددی در استان آذربایجان غربی داشته است خود را اصولگرا معرفی می‌کند و نامش هم در انتخابات مجلس هشتم، نهم و دهم در لیست انتخاباتی اصولگرایان بوده و در هر سه دوره نیز به عضویت فراکسیون اصولگرایان و بعدتر رهروان ولایت درآمده و در تمام این سال‌ها هم همسو با این فراکسیون‌ها موضع گرفته و رای داده است.

آقای قاضی‌پور در بخشی از سخنرانی پیروزیش در انتخابات ۱۳۹۴ می‌گوید:«من نماینده ملتم نه نماینده ۴ تا گردن کلفت. من نوکر مسئولین نیستم... شما در دو ساعت به من ۲۰۰ هزار رای دادید برای اینکه مرا تیز کنید تا به جان این مسئولان بیفتم…. مملکت را به آسانی به دست نیاورده‌ایم که هر روباه و بچه و کره الاغی را بفرستیم آنجا. مجلس جای کره الاغ نیست! … مجلس جای زنان نیست؛ جای مردان است… مجلس جای سوسول بازی نیست!»

در این سخنرانی که متضمن ادبیات جنسیتی، هتک حرمت زنان و اذعان به جنایت جنگی است هیچ خبری از سخنان و گرایش‌های هویت طلبانه یا ناسیونالیستی تُرکی نیست. تنها بخشی از سخنرانی که موجب شده برخی قاضی‌پور را مبلغ این علایق بدانند جایی است که او می‌گوید: «ارومیه اول شر و آخر خیر است. خط مقد‌م است... من لهجه د‌ارم و به لهجه‌ام هم افتخار می‌کنم. آن‌هایی که فارسی حرف می‌زنند‌ چه ...ی خورد‌ه‌اند‌ تا به حال؟» به دو جمله نخست این سخنان بعدا برمی‌گردیم اما آشکار است که اشاره او به لهجه‌اش و طعنه‌ بی‌ادبانه‌اش به فارسی زبانان واکنشی عصبی و نه چندان غیر قابل انتظار از سوی کسانی است که لهجه‌شان هنگام فارسی صحبت کردن عامل تمسخر و تحقیر می‌شود.

آقای قاضی‌پور حتی در جریان گفتگو با خبرنگار روزنامه ایران زمانی عصبانی می‌شود که با چالشی شدن مصاحبه، خبرنگار در کنایه به پاسخ‌های نه چندان مرتبط این نماینده می‌گوید تُرکان صفوی شیعه نبودند و از همین صوفی‌هایی بودند که الان دارند بازداشت می‌شوند. قاضی‌پور در همین گفتگو بر اهمیت شیعه مذهب بودن تُرک‌ها و حضور موثر آن‌ها در جنگ و دفاع از ایران تاکید می‌کند. او بعدتر هم در واکنش به اعتراضاتی که به او شده می‌گوید: «من سرباز و نوکر ولایت هستم و سرباز خامنه‌ای بیدی نیست که به این بادها بلرزد.»

در واقع مواضع و ادبیات سیاسی نادر قاضی پور نشان می‌دهد که او به همان اندازه که نماینده بخشی از شهروندان ارومیه‌ای است، نماینده و معرف چهره راستین جناح اصولگرای جمهوری اسلامی نیز است و نمی‌توان او را به جریان هویت طلبان تُرک منتسب کرد.

اکنون پرسش این است که فردی با این ادبیات و این سابقه مشخص چگونه توانسته است نماینده شهرستانی در مجلس شود که به دلیل تنش‌های فزاینده اتنیکی یکی از پایگاه‌های مهم جنبش هویت طلبی تُرکی و البته کُردی است. چرا در این شهر به کسی رای می‌دهند که توهین می‌کند، با افتخار از جنایت جنگی اش حرف می‌زند و زنان را تحقیر می‌کند.

آیا آرای آقای قاضی‌پور نتیجه حمایت هویت‌طلبان تُرک از اوست یا این آرا بازتاب ترس سیاسی شیعیان تُرک‌ ارومیه‌ای از کُردها و جنبش سیاسی آن‌هاست و لزوما ربطی به علایق هویت طلبانه تُرک‌ها ندارد؟

در شرایطی که ۴۵ نامزد انتخاباتی اصولگرا، اصلاح طلب و مستقل در حوزه انتخاباتی ارومیه حضور داشتند برخی ناظران رای آوردن آقای قاضی‌پور در این شهرستان را در درجه نخست ناشی از بحرانی شدن شکاف هویتی تُرک/کُرد در این شهرستان می‌دانند و نتیجه می‌گیرند انتخاب قاضی‌پور محصول حمایت "پان‌تُرک‌ها" و "قوم‌گراها" از او است.

شکاف‌های هویتی در ارومیه به حد نگران کننده‌ای تشدید شده است تا جایی که وقتی نماینده‌گان واقعی یا ساختگی دو هویت در یک انتخابات مقابل هم قرار می‌گیرند بسیار محتمل است که رای دهنده‌گان نه بر اساس شایستگی یا تعلقات فکری و سیاسی نامزدها که صرفا بر اساس تعلق هویتی دست به انتخاب بزنند. شکاف‌هایی که تشدیدش را باید نتیجه مجموعه‌ای از اعمال و رفتارهای ناپخته جریان‌های سیاسی و رسانه‌های دو طرف و بهره‌جویی به ظاهر هوشمندانه نظام حاکم از این اختلافات دانست. بهره‌جویی که البته در نهایت، کنترلش از دست نظام سیاسی هم خارج خواهد شد.

تُرک‌های ارومیه استدلال می‌کنند که در ادوار مختلف تاریخی جمعیت قابل توجهی از ساکنان ارومیه تُرک بوده‌اند و در صد ساله اخیر نیز به طور مشخص شهری عمدتا تُرک‌ نشین بوده است و آشوری‌ها و ارمنی‌ها و سپس کُردها تنها اقلیتی از جمعیت این شهر را شامل می‌شوند.

بنا بر همین مدعا، کُردها تا سال‌های اخیر نه در شهر که بیشتر در روستاها و مناطق اطراف آن مقیم بوده‌اند و افزایش بی‌سابقه تعداد کُردها در این شهر نتیجه پروژه سیاسی طراحی شده از سوی گروه‌ها و جریان‌های سیاسی ناسونالیست کُرد است و هدف آن در نهایت تغییر دموگرافی اتنیکی این شهر و کُردستانی کردن آن است.

کُردها نیز در مقابل می‌گویند این شهر در بیشتر ادوار تاریخی شهری کُردنشین بوده و در تاریخ معاصر نیز روند کاهش جمعیت کُردها در این شهر تنها پس از شکست فرقه دمکرات آذربایجان و انحلال جمهوری کردستان در مهاباد شروع شده و تا زمان انقلاب ۵۷ تدوام داشته است. کُردها افزایش چشمگیر جمعیت کُردها در شهر ارومیه در سال‌های اخیر را هم ناشی از رشد برنامه ریزی نشده روند مهاجرت از روستا به شهر در چند دهه پس از انقلاب ۵۷ می‌دانند و در نهایت ارومیه را شهری چند فرهنگی و چند ملیتی و در مواردی هم شهری کُردستانی می‌خوانند.

کشتار روستائیان غیر مسلح در روستاهای قارنا و قلاته به دست و به فرمان نیروهای تحت امر غلامرضا حسنی، امام جمعه وقت ارومیه، و پس از آن هم درگیر شدن تُرک‌های ارومیه و به طور کلی تُرک‌های آذربایجان در جنگ با احزاب مسلح کُرد و داشتن مسئولیت در دوایر امنیتی و اجرایی در شهرهای کردنشین از یک‌سو و از سوی دیگر هجوم‌های گاه به گاه نیروهای مسلح احزاب کُرد به شهر ارومیه را باید نقطه شروع تنش‌ها بین تُرک‌ها و کُردهای این منطقه دانست

منبع تصویر،

توضیح تصویر،

کشتار روستائیان غیر مسلح در روستاهای قارنا و قلاته به دست و به فرمان نیروهای تحت امر غلامرضا حسنی، امام جمعه وقت ارومیه، و پس از آن هم درگیر شدن تُرک‌های ارومیه و به طور کلی تُرک‌های آذربایجان در جنگ با احزاب مسلح کُرد و داشتن مسئولیت در دوایر امنیتی و اجرایی در شهرهای کردنشین از یک‌سو و از سوی دیگر هجوم‌های گاه به گاه نیروهای مسلح احزاب کُرد به شهر ارومیه را باید نقطه شروع تنش‌ها بین تُرک‌ها و کُردهای این منطقه دانست

کشتار روستائیان غیر مسلح در روستاهای قارنا و قلاته به دست و به فرمان نیروهای تحت امر غلامرضا حسنی، امام جمعه وقت ارومیه، و پس از آن هم درگیر شدن تُرک‌های ارومیه و به طور کلی تُرک‌های آذربایجان در جنگ با احزاب مسلح کُرد و داشتن مسئولیت در دوایر امنیتی و اجرایی در شهرهای کردنشین از یک‌سو و از سوی دیگر هجوم‌های گاه به گاه نیروهای مسلح احزاب کُرد به شهر ارومیه را باید نقطه شروع تنش‌ها بین تُرک‌ها و کُردهای این منطقه دانست. نقطه شروعی که به نظر می‌رسد می‌تواند به تدریج به چند دهه همزیستی مسالمت آمیز بین تُرک‌ها و کُردها در ارومیه و مناطق پیرامونی آن پایانی خونین بدهد.

در سال‌های اخیر و پس از متنوع شدن رسانه‌های ارتباطی؛ اصرار رسانه‌ها، احزاب و فعالین سیاسی هر دو سو بر صرفا کُرد یا تُرک معرفی کردن شهر ارومیه بر شدت تنش‌های متقابل افزوده است. ارومیه هم در نقشه‌های فرضی کردستان بزرگ و هم آذربایجان بزرگ دیده می‌شود. یک طرف این شهر را در خبرها و گزارش‌هایش شهری کُردستانی می‌خواند و طرف دیگر آن را شهری صرفا تُرک نشین معرفی می‌کند و کُردهای ساکن را میهمان‌های ناخوانده‌ای می‌دانند که باید این شهر را ترک کنند.

در چنین فضایی، صرف تُرک بودن یا کُرد بودن یک نامزد انتخاباتی در قیاس با نامزد متعلق به "هویت دیگری" می‌تواند ملاک قطعی انتخاب و تائید او از سوی بخشی موثر از تُرک‌ها و کُردهای ساکن ارومیه باشد. اما با این اوصاف نیز این نتیجه گیری که انتخاب آقای قاضی‌پور محصول حمایت "پان‌تُرک‌ها" و "قوم‌گراها" از او است از جهات بسیاری قابل سنجش و قابل اثبات نیست.

تقریبا همه نامزدها در هر دو سو شعارهای حداقلی باب طبع هویت طلبان تُرک و یا کُرد را سرلوحه شعارهای انتخاباتی خود قرار داده بودند. در این میان آقای قاضی‌پور نه خودش و نه شعارهایش برجستگی خاصی نداشت که نظر آن پان‌تُرک‌های فرضی را لزوما به خود جلب کرده باشد. در واقع هم وابستگی عمیق و همه جانبه‌ او به ساختار قدرت در جمهوری اسلامی و مواضع غیرقابل دفاعش قاعدتا او را در جایگاهی پائین‌تر از تعدادی از نامزدهای دیگر برای هویت طلبان تُرک قرار می‌داد که هم نظام حاکم را دشمنی سرکوبگر تعریف می‌کنند و وابستگی به آن را تقبیح می‌کنند و هم چهره‌ای فرهنگی‌تر و با حداقلی ممکن از علایق و یا سوابق هویت‌طلبانه را شایسته نمایندگی خود می‌دانند.

۱۹۰ هزار نفر رای دهنده به قاضی‌پور عدد بزرگی است اما این انتخاب، قطعا معرف فرهنگ و سطح درک سیاسی و اجتماعی شهرستانی با بیش از ۷۰۰ نفر واجد شرایط رای دادن نیست. قاضی‌پور نه به خاطر شعارهای به ظاهر هویت طلبانه‌اش و از سوی هویت طلبان تُرک که به خاطر شعارهای پوپولیستی و اصولگرایانه‌اش و از سوی کسانی انتخاب شده است که بیشتر به خاطر بسیجی بودن، اصولگرا بودن، سابقه مدیریتی در نظام اسلامی و صرف "تُرک شیعه بودن" به او رای داده‌اند.

رای دادن یک شهروند تُرک به یک نامزد تُرک در ارومیه صرفا به خاطر تُرک بودنش به این معنا نیست که رای دهنده لزوما هویت طلب/ناسیونالیست یا پان‌تُرک است. فرض دشمن و غیرخودی تعریف کردن کُردها از سوی تُرک‌ها در ارومیه و ضرروت رای نیاوردن آن‌ها، محصول غلبه ترسی است که اگرچه هویت طلبان تُرک متاثر از چالش با هویت طلبان کُرد به آن دامن زده‌اند اما ترسی ملموس برای همه شهروندان تُرکی است که به این باور رسیده‌اند که این "دیگری" دارد شهر، هویت و زمین‌های آن‌ها را غضب می‌کند و امنیتشان را تهدید می‌کند.

اینجا دیگر ضرورت تُرک بودن منتخب برای یک شهروند مثالی ساکن ارومیه نه برآمده از علایق هویت طلبانه او که نتیجه حس اعتمادی است که صرف تُرک بودن نامزد به همراه می‌آورد و همزمان حس تهدیدی است که صرف کُرد بودن نامزد انتخاباتی دامن می‌زند.

 ارومیه اینجا از نظر آقای قاضی‌پور خط مقدم جنگ "شیعه مسلمان تُرک با کُرد سنی تجزیه طلب" و همزمان با "تُرک وطن فروش وابسته به بیگانه‌گان" است. برای آقای قاضی‌پور "تُرک هویت طلب مخالف جمهوری اسلامی" به اندازه "کُرد سنی تجزیه طلب" دشمن به شمار می‌آید.

منبع تصویر، dadeh.org

توضیح تصویر،

ارومیه اینجا از نظر آقای قاضی‌پور خط مقدم جنگ "شیعه مسلمان تُرک با کُرد سنی تجزیه طلب" و همزمان با "تُرک وطن فروش وابسته به بیگانه‌گان" است. برای آقای قاضی‌پور "تُرک هویت طلب مخالف جمهوری اسلامی" به اندازه "کُرد سنی تجزیه طلب" دشمن به شمار می‌آید.

این ترس همچنین نتیجه ترجیحات ایدئولوژیکی است که شهروند غیر شیعه را به صرف مذهبش، غیرقابل اعتماد و تهدید به شمار می‌آورد. به این ترتیب، تشدید شکاف مذهبی سنی و شیعه در ایران متاثر از سیاست‌های جمهوری اسلامی نیز به عمیق شدن شکاف کُرد و تُرک دامن زده است. به طور مشخص در ارومیه و برای شهروندان تُرکی که هویت مذهبی‌شان بر هویت اتنیکی آن‌ها غلبه دارد شیعه کُرد در این منطقه، که عموما هم به داشتن علایق هویت طلبانه شناخته نمی‌شود و علاقه‌اش به نظام سیاسی را هم در مواردی نشان داده است، حتی از سنی تُرک که مورد اعتماد نظام سیاسی هم نیستند، قابل اعتمادتر دانسته می‌شود.

اما نکته اینجاست که از نظر هویت طلبان، هویت اتنیکی فرد بر هویت مذهبی او ارجحیت دارد و از این رو برای تُرک‌های هویت طلب آقای قاضی‌پور که هویت اتنیکی‌اش به نفع هویت مذهبی‌ او به حاشیه رانده شده است یک گزینه مطلوب نیست. به یاد بیاوریم که قاضی‌پور زمانی به ضرب و شتم خبرنگار روزنامه ایران می‌پردازد که او منکر شیعه بودن تُرک‌های صفوی شده و آن‌ها را از جنس صوفی‌هایی می‌خواند که مورد تعقیب و سرکوب جمهوری اسلامی هستند.

آقای قاضی‌پور چنانکه پیشتر اشاره شد با اشاره به یک ضرب المثلی ترکی ارومیه را «اول شر و آخر خیر و خط مقد‌م می‌داند.» ارومیه اینجا از نظر آقای قاضی‌پور خط مقدم جنگ "شیعه مسلمان تُرک با کُرد سنی تجزیه طلب" و همزمان با "تُرک وطن فروش وابسته به بیگانه‌گان" است. برای آقای قاضی‌پور "تُرک هویت طلب مخالف جمهوری اسلامی" به اندازه "کُرد سنی تجزیه طلب" دشمن به شمار می‌آید.

به همین ترتیب، پایگاه آرا او هم نه لزوما این هویت طلبان که تُرک‌های شیعه مذهبی هستند که نظام حاکم را خودی می‌دانند و دغدغه اصلی‌شان مذهبی و البته خطر عینی "کُردهای اهل سنتی" هستند که "شهر و زندگی و امنیت آن‌ها" را به خطر انداخته‌اند.

پان‌تُرک‌ها در ایران قاعدتا یعنی آن دسته از هویت طلبان تُرک ایرانی که خواهان استقلال آذربایجان ایران و اتحاد سرزمینی آن با جمهوری آذربایجان و تاسیس آذربایجان بزرگ هستند. چه تعداد از هویت طلبان تُرک واقعا دنبال این ایده هستند؟ شعارها، مطالبات و برنامه‌هایی که هویت طلبان تُرک ایرانی در سال‌های اخیر تعقیب کرده‌اند نشان می‌دهد که اگرچه برخی از آن‌ها خواهان اتحاد با جمهوری آذربایجان هستند اما بخش عمده آن‌ها یا صرفا مطالبات فرهنگی/هویتی دارند و یا خواهان انواعی از خودمختاری و یا فدرالیسم هستند. به این ترتیب می‌تون گفت پان تُرک‌ها بخش کوچک، کم اهمیت و غیر موثری در جنبش هویت طلبانه تُرک‌های ایران هستند.

با توجه به معنای منفی پان که عملیاتی کردنش هم عموما متضمن نسل کشی اتنیکی، پاکسازی و مهاجرت‌های اجباری اقلیت‌هایی‌ است که هویت غالب را نمی‌پذیرند، پان‌تُرک خطاب کردن هویت طلبان تُرک شاید برای آسان‌تر کردن سرکوب آنان و تحقیر کردنشان موثر باشد، اما در عمل موجب تشدید شکاف‌های هویتی پیرامون/مرکز و سوق دادن هویت طلبان تُرک به سوی همان پان‌‌تُرکیسمی می‌شود که منتقدان نگرانش هستند.

اصرار بر موثر نشان دادن رای پان‌تُرک‌ها در انتخاب آقای قاضی‌پور و تحلیل آن ذیل عنوان بی‌معنای "قوم‌گرایی" تنها موجب عدم شناخت درست زمینه‌ها و نتایج شکاف هویتی فعالی می‌شود که در ارومیه وجود دارد و با شکاف مذهبی تقویت و متراکم می‌شود. عدم شناختی که در نهایت منطقی خود ما را از آسیب شناسی درست آن‌چه به طور خاص در ارومیه و به طور کلی‌تر در شهرها و مناطق چند اتنیکی کشور رخ می‌دهد محروم می‌کند.

این شکاف‌های متراکم در شرایط عادی موجب تصمیم‌گیری‌های نادرست و زیانبار سیاسی (نظیر انتخاب فردی جنجالی برای نمایندگی مجلس به صرف هویت زبانی اش) و در شرایط بحرانی موجب برخوردهای تندی بین طرفین خواهد شد. با نادیده گرفتن و یا تقلیل زمینه‌های چند وجهی بازی‌های سیاسی و تحلیل رویدادهای پیچیده‌ای همچون آن چه در ارومیه در جریان است با توسل به ترم‌های کلیشه‌ای نه تنها خویش و مخاطبانمان را گمراه می‌کنیم که نا آگاهانه بر آتش زیر خاکستری می‌دمیم که با شعله‌ور شدن به آسانی خاموش نخواهد شد.

این شکاف‌های متراکم در شرایط عادی موجب تصمیم‌گیری‌های نادرست و زیانبار سیاسی (نظیر انتخاب فردی جنجالی برای نمایندگی مجلس به صرف هویت زبانی اش) و در شرایط بحرانی موجب برخوردهای تندی بین طرفین خواهد شد

منبع تصویر، khabaronline

توضیح تصویر،

این شکاف‌های متراکم در شرایط عادی موجب تصمیم‌گیری‌های نادرست و زیانبار سیاسی (نظیر انتخاب فردی جنجالی برای نمایندگی مجلس به صرف هویت زبانی اش) و در شرایط بحرانی موجب برخوردهای تندی بین طرفین خواهد شد