حکمت 210

وَ قَالَ عَليهِ السَّلامُ
اتَّقُوا اللَّهَ تَقِيَّةَ مَنْ شَمَّرَ تَجْرِيداً، وَجَدَّ تَشْمِيراً، وَ کَمَّشَ فِي مَهَلٍ، وَ بَادَرَ عَنْ وَجَلٍ، وَ نَظَرَ فِي کَرَّةِ الْمَوْئِلِ وَ عَاقِبَةِ الْمَصْدَرِ، وَ مَغَبَّةِ الْمَرْجِعِ.

امام (عليه السلام) فرمود:
تقواى الهى پيشه کنيد؛ تقواى کسى که براى اطاعت خدا دامن به کمر زده در حالى که خود را (از علايق مادى) جدا ساخته و سخت (در اين راه) مى کوشد و با بصيرت در راه خدا با چابکى گام برمى دارد و از ترس اعمالِ خود، به سرعت (به سوى مغفرت الهى) پيش مى رود و درباره بازگشت به پناهگاه اصلى (آخرت) و سرانجام زندگى و عاقبت کار مى انديشد.

شرح و تفسیر حکمت 210
اين گونه تقوا پيشه کنيد
مولا على (عليه السلام) در اين سخن پر نور دستور به تقوا مى دهد ولى تقوا را با پنج وصف همراه مى سازد که در واقع انگيزه هاى تقوا و نتايج آن را دربر دارد. مى فرمايد: «تقواى الهى پيشه کنيد؛ تقواى کسى که براى اطاعت خدا دامن به کمر زده در حالى که خود را (از علايق مادى) جدا ساخته و سخت (در اين راه) مى کوشد و با بصيرت در راه خدا با چابکى گام برمى دارد و از ترس اعمالِ خود، به سرعت (به سوى مغفرت الهى) پيش مى رود و درباره بازگشت به پناهگاه اصلى (آخرت) و سرانجام زندگى و عاقبت کار مى انديشد»؛ (اتَّقُوا اللَّهَ تَقِيَّةَ مَنْ شَمَّرَ تَجْرِيداً، وَجَدَّ تَشْمِيراً؛ وَ کَمَّشَ فِي مَهَلٍ، وَ بَادَرَ عَنْ وَجَلٍ، وَ نَظَرَ فِي کَرَّةِ الْمَوْئِلِ وَ عَاقِبَةِ الْمَصْدَرِ، وَ مَغَبَّةِ الْمَرْجِعِ).
مى دانيم که تقوا و پرهيزکارى بهترين زاد و توشه سفر آخرت: (وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى) و والاترين نشانه شخصيت انسان و قرب او در درگاه خدا: (إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقَاکُمْ). و جواز عبور از دروازه هاى بهشت است: (تِلْکَ الْجَنَّةُ الَّتِى نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَنْ کَانَ تَقِيّآ). ولى تقوا داراى مراحلى است که بستگى زيادى به انگيزه هاى آن و نشانه هايى در آثار آن دارد و امام (عليه السلام) در اين جا بالاترين مرحله تقوا را پيشنهاد مى کند که پنج وصف در آن موجود است.
نخست به شخص باايمانى اشاره مى کند که دامن همت به کمر زده و خود را از علايق مادى جدا ساخته است. «شمّر» از ريشه «تشمير» به معناى دامن به کمر زدن و «تجريد» به معناى جدا شدن است.
دومين وصف اين است که بعد از آمادگى کامل با جديت تمام در اين مسير گام برمى دارد.
وصف سوم اين که در عين جديت، با بصيرت و دقت حرکت مى کند و چالاکى را با فکر و انديشه مى آميزد. «کَمَّشَ» در اصل از ريشه «کَمْش» (بر وزن نقش) و يا از «کَمَش» (بر وزن عطش) گرفته شده و به معناى چابکى و چالاکى است.
چهارمين توصيف اين که انگيزه او ترس از مجازات الهى به علّت گناهان و يا ترس از پايان يافتن عمر پيش از اندوختن زاد و توشه براى سفر آخرت است.
و پنجمين وصف اين است که او دائماً درباره سعادت جاويدن و جايگاهش در آخرت و سرانجامِ اين حرکت و منزلگاه اصلى که به آن منتهى مى شود مى انديشد.
به يقين کسى که با اين انگيزه هاى بسيار قوى و مؤثر و با آمادگى کامل و تلاش توأم با بصيرت در اين راه گام بردارد به عالى ترين درجه تقوا رسيده است.
کوتاه سخن اين که امام (عليه السلام) تقوا را به صورت جامعى که بازتاب عملى گسترده اى دارد تفسير کرده است. «کَرّة» به معناى بازگشت و «مَوْئِل» به معناى ملجأ و پناهگاه از ريشه «وَئْل» (بر وزن وَعْد) گرفته شده است و «مَغَبَّة» به معناى فرجام و پايان کار است.
در تفسير آيه شريفه (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُّسْلِمُونَ)؛ «اى کسانى که ايمان آورده ايد! آن گونه که حق تقوا و پرهيزکارى است، از (مخالفتِ فرمانِ) خدا بپرهيزيد؛ و جز بر آيين اسلام از دنيا نرويد» از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) نقل شده است: منظور از به جا آوردن حق تقوا اين است که «أَنْ يُطاعَ فَلايُعْصى وَ أَنْ يُذْکَرَ فَلا يُنْسى؛ خدا را (هرگز) معصيت نکنند و به ياد خدا باشند و هرگز او را فراموش نکنند».
در تفسير همين آيه از امام صادق (عليه السلام) نقل شده است: «يُطاعَ فَلا يُعْصى وَ يُذْکَرَ فَلا يُنْسى وَ يُشْکَرَ فَلا يُکْفَرُ؛ حق تقوا اين است که خدا را اطاعت کنند و معصيت نکنند و به ياد او باشند و فراموش نکنند و شکر نعمت هايش را به جا آورند و کفران نکنند».