حامد طبیبی: « اگر انقلاب مخملی در راه باشد توسط انجمن حجتیه رخ خواهد داد » . این موضع گیری سیاست مدارآکادمیسین و صریح اللهجه ایرانی در پاسخ به افرادی بود که پس از انتخابات مناقشه برانگیز ریاست جمهوری دهم، رقیب سیاسی خود را به تلاش برای سازماندهی تحرکات منتهی به انقلاب مخملی متهم می کردند. افروغ در آن گفتگوی مهم با روزنامه خبر ناچار شد تا در برابر ادعای نسبت دادن تحرکات ساختار شکن به اصلاح طلبان از یک «کد» استفاده کند شاید در هزارتوی ذهن برخی اصحاب قدرت مخاطب این جامعه شناس سیاسی، ارتباطات سابق یا ارادت فعلی به تفکر «انجمن حجتیه مهدویه» بازخوانی شود مبادا گمان کنند که تمایل برخی به این روش و سیاق فراموش شده است.
وی درباره حجتیه می گوید: «مفهوم حق در جمهوری اسلامی و در اندیشه بنیانگذار آن در یک نگاه دو لایهای چه به اعتبار اسلامیت نظام و چه به اعتبار جمهوریت آن دیده میشود. به نظر میرسد عدهای نگاه تکلیف گرایانه صرف به مردم دارند و با تفسیری متحجرانه و خاص از اسلام و حکومت دینی در واقع تضییعکننده حق مردم هستند. من فکر میکنم که امام در «منشور روحانیت» خود بهترین تعبیر و تفسیر را از اندیشه متحجرانه به دست دادند. اتفاقا این منشور جزو آخرین مطالب مکتوب امام است و حاصل عمر ایشان هم میتواند تلقی شود. کافی است که این منشور را ورق بزنیم تا ببینیم امام چه دل پردردی از دست متحجران و انجمن حجتیه ایها و مدعیان ولایتی دیروز و مدعیان امروز داشتند » .
در مقابل این حامیان تفکر حجتیه بودند که نماینده مجلس هفتم را به « توهم » متهم کرده و از وی می خواستند تا مستندات خود را برای چنین ادعایی اعلام کند چه اینکه آنها تلویحا اعلام می کردند بیم آن می رود در میان هیاهوی بی حساب و کتاب پس از انتخابات ، انجمن متبوع آنها به برخی محافل صاحب قدرت متصل شده و در برابر مردم قرار بگیرد . اینکه حجتیه نه بنای انقلاب مخملی دارد و نه توان سازماندهی آن را بلکه به دنبال مبارزه با افکار انحرافی است و این مواضع تنها به تقویت بهایت و فرقه های انحرافی دیگر خواهد انجامید. تحلیلگرانی نیز بوده و هستند که با اشاره به هدف افروغ از طرح این موضوع، منتقدان وی را به این نکته ارجاع می دادند که اشاره این اصولگرای منتقد دولت نه به تشکیلات و ماهیت حقوقی حجتیه بلکه به پروژه طراحی شده در ذهن افرادی است که در گذشته و حال خود را منتسب به تفکری می دانند که به باور آنها به حجتیه نزدیک است.
در همان ماه های اخیر و در بحبوحه حملات به برخی مراجع عظام تقلید و روحانیون میانه رو، یکی دیگر از فعالان سیاسی نیز اتهاماتی را متوجه حجتیه کرده و اعلام کرد« افراد انجمن حجتیه این روزها فوقالعاده فعال شدهاند. متحجران و مرتجعان و برخی روحانیون کجاندیش در این تحرکات نقش موثری دارند». رسول منتجب نیا که سوابقی همچون عضویت در مجمع روحانیون مبارز و قائم مقامی حزب اعتماد ملی را در کارنامه دارد نیز تلویحا نظر عماد افروغ را تایید کرده و انگشت اتهام را به سوی انجمن حجتیه گرفت:« تخریبهای صورت گرفته علیه یاران امام(ره) بی ارتباط با فعال شدن انجمن حجتیه نیست. کسانی که یاران انقلاب و امام را تخریب می کنند در واقع هدفشان اتهام به امام است و بعید نیست که دامنه انتقادها نسبت به دوران رهبری حضرت امام نیز گسترش پیدا کند و حتی جسارتهایی نسبت به ایشان صورت گیرد».
یادآوری گاه و بیگاه
مباحث سیاسی سال های پس از انقلاب در پاره ای اوقات، یک عنوان نسبتا عجیب را بر سر زبان ها انداخته و هنوز هم به رغم گذشت 30 سال بی ربط یا با ربط به آن اشاره می شود. به بیان دیگر در کشاکش مناقشات سیاسی در صورت لزوم به برخی اصحاب قدرت و سیاست یادآوری می شود که روزگاری نه چندان دور، ارادت و حتی عضویت در این تشکیلات فکری و عملی را کتمان نمی کردند. « انجمن حجتیه » نامی است که از دل دهه های 20 و 30 هجری شمسی بر آمده اما در دهه های پس از آن جنجال برانگیز تر شد تا در سال های اخیر و با سپری شدن افزون بر نیم قرن از آغاز فعالیت آن همچنان به مساله ای قابل بحث بدل شود.
هر چند این انجمن از اوایل دهه 60 تا کنون به طور رسمی از تشکیلات و سازمان بی بهره است اما اظهارات گاه و بیگاه سیاسیون در این باره حاکی از آن است که آنها معتقد به فعالیت مخفی حجتیه و تبلیغ عقاید این انجمن هستند آنها در این مسیر نام برخی روحانیون صاحب نفوذ و حتی مراجع تقلید را به میان آورده و بر این باورند که با توجه به نگاه منفی امام به این تشکل مذهبی، پس از ارتحال بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی و در اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70، اعضای انجمن توانستند فعالیت خود را مجددا از سر بگیرند.
پس از روی کار آمدن دولت نهم و برخی اظهار نظرها پیرامون حضرت حجت (عج) و همچنین رواج برخی اخبار در میان عامه مردم و حتی محافل سیاسی در خصوص باورهای نزدیکان دولت در باره امام زمان (عج) بار دیگر این تلقی ایجاد شد که تفکری نزدیک به حجتیه در حال ظهور و بروز است.
حسن روحانی دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی در یک سخنرانی تند بر عیله خرافه گرایی ها، از افرادی که در جلسات خود یک صندلی را برای امام زمان (عج) خالی می گذارند و یا بر سر میز غذا، صندلی خالی و یک سرویس کامل برای آن صندلی در نظر می گیرند به شدت انتقاد کرده و اعلام کرد در صورت لزوم در این باره دست به افشاگری خواهد زد. حجت الاسلام علی اکبر ناطق نوری در سخنرانی شب های قدر سال 87 به طور رسمی، افرادی را که مدعی رابطه با امام زمان هستند کذاب نامید و کمی پس از آن مقام معظم رهبری نیز در یک سخنذرانی بر این مساله تاکید کردند.
افروغ نیز در همان گفتگو با روزنامه «خبر» گذری به این مساله داشت: «وقتی ما از عقل و توانمندیهای بشری فاصله میگیریم و همه چیز را احاله میدهیم به امام زمان (عج) حاصلش چیزی است که اصلاً نمیشود روی آن برنامهریزی داشت».
در اوایل فعالیت دولت نهم، علی اکبر محتشمی پور عضو شاخص مجمع روحانیون مبارز که سابقه وزارت کشور در دوران نخست وزیری میرحسین موسوی را در کارنامه داشته و از شاگردان امام به شمار می رود نسبت به قوت گرفتن تفکر مقدس مآبی و جریان خزنده حجتیه در حوزه ها ابراز نگرانی کرد:«این جریان، جریان آقای مصباح یزدی است که ممکن است کسانی گمان کنند که چون این فرقه پایگاه مردمی ندارد، نمی تواند خطری برای نظام باشد، اما نظر من غیر از این است، جریانی که اندیشه انجمن حجتیه داشته باشد، همواره خطری برای مردم و نظام است».
این اظهار نظر ها کار را به جایی رساند که غلامحسین الهام در مقام سخنگوی دولت وادار به پاسخگویی شد: «هیچ ارتباطی بین تفکر دولت نهم که معتقد به حکومت اسلامی و اجرای احکام دین از طریق تشکیل دولت در عصر حضرت حجت (عج) و ولایت فقیه است با انجمن حجتیه وجود ندارد.»
در مقطع پیش از انتخابات اما سایت های پرشمار حامی دولت تلاش کردند تا انجمن حجتیه را مدافع کاندیداتوری میرحسین موسوی جلوه دهند. یکی از این سایت ها در مطلبی آورده بود :« اعلام موضع انجمن حجتیه در خصوص انتخابات آتی از برخی واقعیت ها پرده برداشت. سران انجمن حجتیه گرد هم آمدند تا برای به مقصد رسیدن کشتی نیمه جان انجمن فکری بکنند.»
سایت مذکور بدون آنکه اسناد خود را در این باره منتشر کند مدعی شده بود:« جمع بندی نظرات این بود که "جناح راست" نسبت به "جناح چپ" مشکل بیشتری برای انجمن ایجاد می کند. به همین دلیل باید با ادامه حیات سیاسی دولت نهم مقابله کرد. در این جلسه "ح.س" از اعضای مؤسس انجمن حجتیه به چگونگی عملکرد و نیز نحوه پیگیری برنامههای این انجمن در دوران اصلاحات اشاره می کند و می گوید: ما در زمان آقای خاتمی راحتتر بودیم. این افراد که تا پیش از این شرکت در هرگونه انتخابات را مغایر افکار و اهداف خود میدانستند، نهایتاً تصمیم به حضور در انتخابات گرفتند با این دلیل که باید کاری کرد تا احمدینژاد رأی نیاورد»
قاسم روانبخش شاگرد آیت الله مصباح یزدی نیز طی یادداشتی در روزنامه سیاست روز با عنوان « انجمن حجتیه و مدعیان اصلاحات » به نقد سخنان برخی از گروه های سیاسی در ارتباط با سیاست های دولت محمود احمدی نژاد می پردازد و نوشت:«" ... هرگاه آقای احمدی نژاد، نام مبارک امام زمان (عج) را بر زبان جاری می کند، می گویند: انجمن حجتیه ای است و گمان می کنند جز انجمن حجتیه هیچ کس از امام زمان (عج) دم نمی زند. هنگامی که احمدی نژاد با تشکیل دولت اسلامی، علی وار درصدد اجرای عدالت است، می گویند: انجمن حجتیه ای نیست، زیرا حجتیه ای ها با تشکیل حکومت پیش از ظهور مخالفند».
اینچنین است که مباحث مرتبط با این انجمن، همچنان در مقاطعی و بر اساس ضرورت های سیاسی بازطرح می شود اما تحلیلگران بر این باورند صرف نظر آنچه این سایت تندرو به آن پرداخته، اصلاح طلبان همواره مواضع تندتری بر علیه انجمن حجتیه و تفکر آن داشته اند.
انجمن حجتیه؛ مرموز یا شفاف؟
شهر مشهد به عنوان یکی از خاستگاه های اصلی تفکر شیعی، در اواخر دهه 20 و اوایل دهه 30 با « کانون نشر حقایق اسلام » برای مبارزه با دو تفکر ضد دینی کمر همت بسته بود؛ حزب توده که در تلاش برای بسط و تعمیق تفکرات کمونیستی در سراسر کشور و حتی حضور در ساختار دولت بودند و همزمان حامیان تفکر حسینعلی بها که در راستای ترویج بهاییت ، از بین بردن اعتقاد به منجی آخر الزمان با استدلال ظهور حضرت و نزول پیامبر پس از آن ( بها ) به دنبال ترویج اندیشه بهئیت بودند . این کانون توسط استاد محمد تقی شریعتی به فعالیت پرداخت که یکی از دست پرورده های آن، دکترعلی شریعتی بود که در 20 سالگی به سخنرانی برای جوانان مشهدی می پرداخت.
در همان زمان تفکر دیگری نیز بر علیه بهائیت و مارکسیسم و کمونیسم در مشهد در حال گسترش بود که در افواه به «حجتیه» مشهور شده بودند. پس از موفقیت کودتا علیه نهضت ملی دکتر محمد مصدق و روی کار آمدن دولت برخاسته از کودتا اما اعضای این انجمن نه تنها اکراه سابق خود به فعالیت سیاسی را کناری ننهادند بلکه به طور رسمی با هر گونه کار سیاسی نیز بنای مخالفت گذارد. آنها تحت زعامت یک روحانی قرار داشتند که شاید بسیاری از افرادی که از حجتیه در حد چند جمله می دانند نام وی را نشنیده باشند « شیخ محمود ذاکر زاده تولایی» ملقب به «حلبی». در عین حال دیدگاه ها و عملکرد سیاسی وی صدر انتقادات از مشی این تشکل را به خود اختصاص داده است. به رغم اینکه حلبی خود از مبارزان جریان نهضت ملی بود، پس از شکست نهضت ملی گویا دست شستن از سیاست را بهتر دید و این حوزه پر تلاطم را به کناری نهاد تا مبارزه با بهاییت رابه طور تمام وقت دنبال کند.
این واعظ مشهور مشهدی تبار شاگرد میرزا مهدی اصفهانی است که به عنوان یکی از پایه گذاران مکتب تفکیک از وی یاد می شود. موضع داشتن نسبت به فلسفه و علاقه به « اخباری گری » از ویژگی های مرحوم حلبی بود . او پیش از کودتای 28 مرداد 32 اما از جمله مبارزان سیاسی اما نه در اندازه های محمد تقی شریعتی و طاهر احمد زاده اما با این وجود بر منابر به شکل جدی بر بهائیت می تاخت و در کنار آن شاه و دربار را نیز بی بهره نمی گذاشت اما پس از کودتا تغییر مشی داد. تلاش برای انجام مناسک مذهبی و ترویج معارف دینی برای ظهور امام زمان (عج) کار را به جایی رساند که حلبی ترجیح داد به تهران نقل مکان کند .
در این میان بررسی مختصر اساسنامه انجمن حجتیه حاکی از آن است که با نام انجمن ضد بهائیت در سال 1331 تاسیس و سپس در سال 1336 با تدوین اساسنامه کار خود را با نام انجمن خیریه حجتیه مهدوی آغاز نمود. .
دراین اساسنامه هدف از تاسیس انجمن، تبلیغ دین اسلام و مذهب جعفری و دفاع علمی از آن با رعایت مقتضیات زمان اعلام شده است. از مهمترین نکات تاکید بر عدم دخالت انجمن در امور سیاسی بود. بگونه ای که قید شده«انجمن به هیچوجه در امور سیاسی مداخله نخواهد داشت و نیز مسؤولیت هرنوع دخالتی را که در زمینههای سیاسی از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گیرد، بر عهده نخواهد داشت».
از سایر نکات مهم در اساسنامه که بعدها مورد اعتراض جدی انقلابیون قرار گرفت، پذیرش رژیم حاکم و تاکید بر این نکته که تمام فعالیتها در چهارچوب قوانین کشور انجام می پذیرد بوده است. تقریبا در تمامی بندهای اساسنامه به گونه ای بر این بحث تاکید شده است. مروری بر عقاید و ساختار این تشکل اما نکات قابل تاملی را مشخص می کند.
اعتقاد به پیروی از مراجع تقلید در میان آنها وجود دارد و اعلام می کردند اجازه های مختلفی برای فعالیت های تشکیلاتی خود از مراجع تقلید دارند. مخالفت با تشکیل حکومت اسلامی و دخالت روحانیون در امور و فعالیت های سیاست یکی دیگر از عقاید این انجمن به شمار می رود و مستمسک آنها برای این خط مشی، استناد به روایتی است که به "رایت" یا همان پرچم بود به این معنا که قبل از ظهور حضرت حجت، هر پرچمی که بلند شود در ضلالت است و به شکست میانجامد.
↑( َکُلُّ رَایَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ یُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ (کافی، جلد 8، صفحه 295 و وسائلالشیعة ج : 15 ص : 52 و مستدرکالوسائل ج : 11 ص : 34)
آنها روایتی از امام صادق را نیز نقل می کردند که تشکیل حکومت خالص را تنها در زمان امام مهدی(عج) قابل رخداد است . در طول سال های اخیر نیز آنها با تکیه بر برخی ناکارآمدی ها ، این نظریه خود را اثبات پذیر دانستند .
باوری وجود دارد که حجتیه ای ها بر این اعتقاد هستند که باید گناه در جامعه به حدی برسد که ظهور منجی قریب الوقوع شود اما آنها این را یک وصله به انجمن دانسته و تاکید می کنند توجه دادن به ساحت مقدس امام عصر، مصداق بارز امر به معروف است و بدین وسیله، باید مردم را به دعای برای ظهور آن حضرت توجه داد.
پیش از انقلاب آنها به طور رسمی نسبت به مذهبیون مبارز بر علیه رژیم نگاه مثبتی نداشته و در ذم آنها نیز سخن می گفتند.
ساختار حجتیه
این انجمن دارای کمیتههای مختلفی بود که زیر نظر هیأت مدیره انجام وظیفه میکردند. این کمیتهها عبارت بودند از: کمیته تدریس، کمیته جاسوسی یا تحقیق، کمیته نگارش، کمیته ارشاد، کمیته ارتباط با خارج و کمیته کنفرانسها.
کمیته یا گروه تدریس: از وظایف این گروه جذب نیروهای جوان و تازهنفس و فعال برای تحت تعلیم قرار دادن آنها بود. یکی از منابع تغذیه این کمیته، مدارس بود. عوامل انجمن در مدارس به ویژه مربیان معلمان انجمنی که از طریق آموزش و پرورش مشغول کار بودند در بین محصلین جستوجو میکردند و افراد باهوش و با ذکاوت و با استعداد را جذب انجمن میکردند. همین موضوع سبب شده بود تا تعداد افراد تحصیلکرده در انجمن زیاد باشد.
گروه تدریس سه مرحله داشت که عبارت بودند از: پایه، ویژه و عالی . .
کمیته تحقیق: کمیته تحقیق دارای تشکیلاتی بود که اعضای آن به سه دسته تقسیم میشدند. محقق یا جاسوس نوع یک، محقق نوع دو، و محقق نوع سه. محقق نوع یک مأمور بود که با استفاده از شیوههای خاص تعلیم داده شده نزد بهاییها رفته و ادعا کند که قصد دارد بهاییت را اختیار کند و وارد جرگه آنها شود و آنها نیز جلسات مکرری را با او نشسته و صحبت میکردند. از این راه محققان نوع یک وارد جمعیت بهاییان میشدند. محقق نوع دوم از وظایف و مأموریتهای پیچیدهتری برخوردار بود و درون اعضای محق نوع دو نیز گروهبندیهای پنج یا شش نفره انجام شده بود و این راهی بود که خود محققان نیز نتوانند همدیگر را بشناسند و ارتباطات و ارسال گزارشها نیز از کانال مسؤول گروهها انجام میپذیرفت و افراد هر گروه در جلسه خودشان دارای اسم مستعار بودند و گاهی دو محقق در یک محفل از بهاییها، از روی عدم شناخت همدیگر برای هم گزراش ارسال میکردند و این راهی بود برای کنترل خود محققان انجمن.
محققان نوع سوم کسانی بودند که از حیث اعمال و رفتار، بهایی میشدند و به شدت از بهاییت دفاع کرده و انجمن را میکوبیدند.
کمیته نگارش: اعضای این کمیته درباره نفی بهاییت و درباره امام زمان (عج) مطلب مینوشتند
کمیته ارشاد: این کمیته از دو قسمت تشکیل شده بود، قسمت تعقیب و مراقبت، قسمت بحث و مناظره
گروه تعقیب و مراقبت مأموریت داشتند که با استمداد از وسایل نقلیه، منازل بهاییان و افراد آنان و مبتدیهایشان را زیر نظر بگیرید و افراد گروه بحث و مناظره کسانی بودند که به آنها روش بحث و مناظره تعلیم و آموزش داده میشد و جزوههایی در اینباره در اختیار آنان قرار میگرفت.
کمیته ارتباط با خارج: که در داخل انجمن «وزارت خارجه انجمن خارجه» انجمن نیز نامیده میشد و با کشورهای هند، انگلستان، آمریکا، اتریش، استرالیا و برخی کشورهای دیگر ارتباط داشته و در آنجا با دایر کردن شعباتی فعالیت میکرد.
کمیته کنفرانس به عنوان ششمین کمیته این انجمن بود و کمیته دیگری نیز بعدها با عنوان کمیته نظارت بر مدرسین تشکیل شد.
اختلاف با انقلابیون و امام
امام (ره) هیچگاه به طور کامل انجمن را تائید نکردند جز یک بار که گویا با شرط صحت ادعاهای درج شده اجازه استفاده از وجوهات شرعیه را می دهند و پس از آن (بویژه پس از شروع مبارزات) روش انجمن حجتیه را تایید نکردند .
برخی اسناد اما از رابطه غیر مناقشه آمیز انجمن با ساواک و دستگاه های رژیم پهلوی حکایت دارد . گفته می شود برخی اعضای انجمن گزارش جلسات خود را برای ساواک ارسال کرده و در صورتی که برای جلسات انجمن یا اعضای آن محدودیت هایی ایجاد می شد با مشخص شدن ارتباط آنها با انجمن مسئله حل می شود .
در سال 45 در یکی از جلسات که علاوه بر شیخ محمود حلبی ، شهید مفتح و عده ای دیگر از علما حضور داشته اند، شهید مفتح از اختناق و ممانعت از سخنرانی های مذهبی لب به شکوه گشوذه و مشی رژِیم پهلوی را به نقد می کشد که حلبی بلافاصله در واکنش به این سخن شهید مفتح می گوید « بد می کنید شما، بر خلاف مصالح مملکت صحبت می کنید دستگیرتان می کنند ولی ما کمیسیونها و کنفرانسهای عظیم تشکیل می دهیم و هیچکس مزاحم ما نمی شود ».
اختلاف نظر آنها با انقلابیون را به روشنی می توان در مواضع سران و اعضای حجتیه دید . اعیاد شعبانیه سال 57 یعنی چند ماه به پیروزی انقلاب امام برای ساماندهی یک حرکت اعتراضی به کشتارها و برخوردهای قهر آمیز رژیم ، چراغانی و آذین بندی را تحریم کرده و همین درخواست را نیز از انقلابیون دارند اما واکنش شیخ محمود حلبی به این اقدام منطقی در ایام سخت مبارزه ، قابل تامل است :« مشت بر درفش چه می تواند بکند... چه کسی با آمریکا می تواند طرف بشود... یک خودکاری دستش گرفته یک اعلامیه ای نوشته و می خواهد آمریکا را شکست بدهد» .
انجمن همچنین این اعتصاب را شکسته و اقدام به چراغانی کوچه ها و خیابانها کرد . گویا آنها بنا را بر کنار نیامدن با مبارزان گذاشته بودند و این در حالی بود که در شهر مشهد به عنوان خاستگاه حجتیه و هنگامی که کانون نشر حقایق استاد شریعتی توسط رژیم دیدکاتور وقت پلمب شد ، آنها نه تنها واکنشی نشان ندادند بلکه نقل شده که تداوم جلسات کانون در منزل آیت الله میلانی را نیز با دیده تردید می نگریستند . اگر چه بعد از سال 42 و به تاریخ پیوستن کانون ، منش روشنفکری دینی با پاشنی مبارزه در مسجد هدایت و حسینیه ارشاد توسط دکتر شریعتی و سایر پیروان خلف این کانون پی گرفته شد . آنها هیچ گاه با دکتر شریعتی نیز بنای تعامل نداشته و نیروهای سنتی تر حجتیه دیدگاه های این معلم انقلاب را که بر خلاف استاد شریعتی گاهی بی محابا مبارزه علنی قهر آمیز را نیز رد نمی کرد را بی حاصل می دانستند .
انجمن بعد از انقلاب
پیروزی انقلاب از جمله وقایعی بود که شاید انجمن هیچ گاه احتمال آن را نمی داد. بر همین اساس آنها تا مدتها از هرگونه موضع گیری پیرامون این واقعه بزرگ خودداری کردند . به باور ناظران، اصلاح اساسنامه از سوی انجمن یکی از راهکارها در راستای همراهی انقلاب به نظر می رسید هر چند تفاوت هایی با مشی آنها در تعامل با رژیم پهلوی داشت آنها پس از پیروزی رزمندگان اسلام در جبهه های جنگ به به مسئولین و امام (ره) تبریک می گفت اما دعوتی نیز برای حضور در عرصه های مختلف در طول 5 سال فعالیت رسمی پس از انقلاب از انجمن ثبت نشده است .
سرانجام فضا برای حجتیه ای ها محدود شد . آنها پس از انقلاب به دلیل گستردگی در نهادهای برخاسته از انقلاب نیز حضوری پررنگ داشتند اما به دلیل سوابق گذشته ، تابلوی ورود ممنوع به تدریج در برابر آنها نصب شد . در خصوص تحلیل روابط درون تشکیلاتی انجمن حجتیه مهدویه اما دیدگاهی حاکم است که آنها را به سه سطح تقسیم بنذی می کرد .
لایه اول را عناصر وابسته به رژیم پهلوی تشکیل می دادند که یا مغرض یا کج فهم نامیده می شدند . لایه دوم عناصر عافیت طلب و لایه سوم اشخاص مومن و مسلمانی که صادق بودند هر چند به خطا رفته بودند . در خصوص تصفیه دو سطح اول انتقادی وجود ندارد اما لایه سوم دارای ظرفیت هایی بود که امکان استفاده اژ آنها کاملا وجود داشت . بر این اساس بسیاری بر این باورند که لحن تند و بی تعارف امام خمینی در سخنرانی 21/4/1362 و منشور روحانیت بیشتر متوجه دو گروه اول بوده است .
تعطیلی انجمن در هر حال در این سخنرانی با اشاره غیر مستقیم امام صورت گرفت که اعضای آن را چنین مورد خطاب قرار دادند:«دیروز حجتیهایها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات، تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی تر از انقلابیون شدهاند! ولایتیهای دیروز که در سکوت و تحجّر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریختهاند، در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکستهاند و عنوان ولایت برایشان جز تکسّب و تعیّش نبوده است، امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را میخورند ...
یک دسته دیگر هم تزشان اینست که بگذارید که معصیت زیاد بشود تا حضرت صاحب بیاید، حضرت صاحب مگر برای چی می آید؟ حضرت صاحب می آید معصیت را بردارد ما معصیت کنیم که او بیاید؟ این اعوجاجات را بردارید، این دسته بندی ها را برای خاطر خدا ، اگر مسلمید و برای خاطر کشورتان اگر ملی هستید این دسته بندی ها را بردارید. در این موجی که الان این ملت را به پیش می برد در این موج خودتان را وارد کنید و بر خلاف این موج حرکت نکنید که دست و پایتان خواهد شکست» .
انجمن در بیانیه ای در تاریخ 1/5/62 به این سخنان بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی واکنش نشان دادند . واکنشی که اختلاف دیدگاه میان آنها با نگاه اما را روشن ساخته و البته در بیانیه مذکور تعطیلی فعالیت های خود را اعلام کردند.
در قسمتی از این بیانیه آمده است : در پی این فرمایش (سخنان امام خمینی (ره)) تبلیغ شد که طرف خطاب و امر مبارک، این انجمن است. اگرچه به هیچوجه افراد انجمن را مصداق مقدمه بیان فوق نیافته و نمییاییم و در ایام گذشته، به خصوص از زمانی که حضرت ایشان با صدور اجازه انجمن از سهم امام (ع) این خدمات دینی و فرهنگی را تأیید فرموده بودند هیچ دلیل روشن و شاهد مسلمی که دلالت بر صلاحدید معظمله به تعطیل انجمن نماید درست نبود، معذلک در مقام استفسار برآمدیم. البته تماس مستقیم میسر نگشت. لکن با تحقیق از مجاری ممکنه و شخصیتهای محترمه موثقه و با توجه به قراین کافیه محرز شد که مخاطب امر معظمله، این انجمن میباشد لذا موضوع توسط مسؤولان انجمن به عرض مؤسس معظم و استاد مکرم حضرت حجتالاسلام و المسلمین آقای حلبی دامت برکاته رسید، فرمودند: «در چنین حالتی وظیفه شرعی در ادامه فعالیت نیست، کلیه جلسهها و برنامهها باید تعطیل شود».
این بیانیه می افزاید:«علیهذا همانگونه که بارها کتباً و شفاهاً تصریح کرده بودیم، بر اساس عقیده دینی و تکلیف شرعی خود، تبعیت از مقام معظم رهبری و مرجعیت و حفظ وحدت و یکپارچگی است و رعایت مصالح عالیه مملکت و ممانعت از سوء استفاده دستگاههای تبلیغاتی بیگانه و دفع غرضورزی دشمنان اسلام را برای ادامه فعالیت و خدمت مقدم دانسته، اعلام میداریم که از این تاریخ، تمام جلسهها و خدمات انجمن تعطیل میباشد و هیچکس مجاز نیست تحت عنوان این انجمن کوچکترین فعالیتی کند و اظهارنظر با عملی مغایر تعطیل نمایند که یقیناً در پیشگاه خدای متعال و امام زمان سلامالله علیه مسؤول خوهد بود ».
اشاره مرحوم حلبی به اجازه امام برای استفاده از وجوهات شرعیه در بیانیه آنها، نیاز به یک واکاوی را جدی می سازد که در بالا بدان تا حدودی پرداخته شد.
امام خمینی(ره) در خواست اجازه مصرف سهم امام را در انجمن در 28 دیماه 1349 برابر شعبان 1390 می دهند ولی در سال 1351 این اجازه را لغو می کند. و امام پس از انقلاب آیت الله خزعلی که برای تهیه گزارش و تکمیل اطلاعات خودشان درباره انجمن به امام مراجعه کرد و امام ایشان را برای نظارت جهت تهیه گزارش بر این گروه تعیین کردند تا انجمن را زیر نظر گرفته و گزارش فعالیت های آن را به امام تقدیم نماید. انجمن نیز اقدام به چاپ و تکثیر سخنرانی های آیت الله خزعلی در تأیید خود نموده و کوشید وانمود کند که امام و نماینده ایشان هوادار انجمن هستند . امام این نظارت را در 12 رمضان 60 شمسی لغو می کند و به آقای خزعلی توصیه ای داشت :« شما دیگر در رابطه با آنها ارتباطی نداشته باشید».
انجمن حجتیه همه چیزتان را نابود نکند
در دوره ای که آیت الله خزعلی در شورای نگهبان حضور داشت، امام یک نامه به آنها نوشته اند که مرتبط با انجمن حجتیه است. بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی در واکنش به برخی اقدامات صورت گرفته از سوی فقهای این شورا، توصیه هایی را به آنها دارد:« با سلام و آرزوی موفقیت برای شما و تمامی آنانی که قلبشان برای پیروی اسلام میتپد. گاهی دیده میشود که بعضی از آقایان محترم در مسائلی وارد میشوند که موجب وهن شورای نگهبان است. فقهای محترم باید توجه داشته باشند که نباید در مسائلی که مورد درگیری هست، وارد شوند. از باب مثال در شان شورای نگهبان و حتی خود حضرت آقای خزعلی نیست که به افراد مختلف تندی کند. اینکه دیگر روشن است که روی منبر و یا هر کجا حرام است به مسلمانی نسبت کمونیستی داد. بر فرض که ایشان بگوید من نسبت ندادم، ولی این را که معترفند که گفتهاند: میگویند آقای سلامتی کمونیست است. آیا این توهین و گناه بزرگ از شخصی که عضو شورای نگهبان است، آن هم به مسلمانی که نمایندهی مردم تهران است، شرعاً چه صورتی دارد. مادامی که شما اینگونه عمل میکنید، باز هم توقع دارید جوانان انقلابی تند احترام شما را بگیرند.
آیا شخصی که میآید نزد فقهای شورای نگهبان و میگوید: اگر گناهی هم کردهام توبه میکنم، راه درستی را رفته است یا کسی که روی منبر این توبه را به عنوان ضعف یک نماینده نقل میکند؟ بحث بر سر خوبی و بدی نمایندگان و سایر افراد نیست، بحث بر سر راه گناه و کج رفتن است. همه باید توجه کنیم که آلت دست بازیگران سیاسی نشویم. باید سعی شود آقایان به عنوان منبری پرخاشگری که تا این مرحله حاضر است پیش رود معرفی نشوند.
شما نگویید آنها به ما بد میگویند و ما با این صحبتها جواب آنها را میدهیم. آنها که به شما بد میگویند، پست مقدس شورای نگهبان را ندارند. شما در مکانی نشستهاید که باید خیلی از مسائل را با سکوت و وزانت خویش حل کنید. حواستان را جمع کنید که نکند یکمرتبه متوجه شوید که انجمن حجتیهایها همه چیزتان را نابود کردهاند. من به شما آقایان علاقهمندم ولی لازم میدانم گاهی که مسئلهای را میبینم تذکر دهم.» ( صحیفه امام، بخش ضمیمه، ص 579)
عده ای بر این باورند که سالهای ابتدایی دهه ۷۰ بار دیگر به تربیت نیروهای جدید این گروه گذشت و در اواخر دههٔ ۷۰ شمسی با اشاره مراجع تقلید و با توجه به فعالیت گروههای مختلف ضد شیعی و تبلیغ اعتقادات این فرقهها علیه تشیع فضا برای فعالیت دوباره انجمن مهیا شد.
نظر شما