شبیخون شبانه کی‌روش

دقایقی بعد اما خود کارلوس در اتفاقی نادر و عجیب فیلمی از رختکن تیم ملی ایران منتشر کرد؛ ویدئویی که مربوط به سخنرانی او برای بازیکنان پیش از بازی دوستانه با ازبکستان در سال ۹۷ می‌شد. طبیعتا افکار عمومی و رسانه‌ها این اتفاق را حمل بر «چراغ سبز» کی‌روش برای بازگشت به تیم ملی کردند؛ آنچه به نظر می‌رسد روندش از خیلی قبل‌تر آغاز شده و چه بسا حتی در پس پرده نهایی هم شده باشد. در غیر این صورت چه معنایی دارد که کی‌روش چنین فیلمی منتشر کند؟ از قرار معلوم او توافقش را با تاج انجام داده و تنها تشریفات اداری باقی مانده است.

نکته اول؛ حرفه‌ای بود؟

اینکه سطح کیفی و فنی کی‌روش چقدر است و در مقایسه با دراگان اسکوچیچ در چه درجه‌ای قرار می‌گیرد، یک بحث دیگر است که در جای خودش باید به آن پرداخت. با این همه، حتی اگر او بهترین سرمربی جهان و اسکوچیچ ناکارآمدترین سرمربی دنیا باشد، رفتار اخیر مرد پرتغالی چندان حرفه‌ای به نظر نمی‌رسد. او رسما برای فتح نیمکتی خیز برداشته که امروز صاحب دارد. تیم ملی ایران حداقل به‌طور رسمی و روی کاغذ صاحب سرمربی است و اصول حرفه‌ای اجازه نمی‌دهد در چنین شرایطی، یک مربی دیگر این‌طور علنی موقعیت او را نادیده بگیرد. اسکوچیچ حتی اگر هیچ چیز از فوتبال نداند، امروز سرمربی تیم ملی است. اگر او عزل شده بود، شاید کی‌روش حق داشت چنین پیامی منتشر کند، اما آیا رفتار کنونی او حرفه‌ای است؟ فکر می‌کنید چقدر احتمال دارد مثلا زین‌الدین زیدان که همه می‌دانند آرزویش سرمربیگری در تیم ملی فرانسه است، قبل از جام‌جهانی نسبت به جانشینی دیدیه دشان ابراز علاقه کند؟ آیا چنین کاری اخلاقی است؟

نکته دوم؛ چه کسی تیم ملی را به هم ریخت؟

یک و دوی شبانه تاج و کی‌روش غیر از بحث آینده، بحث «گذشته» تیم ملی را هم باز کرد؛ گذشته‌ای نزدیک که در آن برخی بازیکنان تیم ملی نافرمانی از دراگان اسکوچیچ را پیشه کردند. بدترین نمایش‌های تیم ملی در دوران اسکوچیچ، به دو شکست برابر کره‌جنوبی و الجزایر مربوط می‌شد؛ چقدر احتمال دارد کسانی که امروز این‌طور بی‌پروا دنبال رسیدن به قدرت در فدراسیون و تیم ملی هستند، در چند ماه گذشته بازیکنان را تحت تاثیر قرار نداده باشند؟ امروز افکار عمومی حق دارد مردد باشد که آیا ملی‌پوشان با همه وجود برابر رقبا به میدان رفتند یا ایده تغییر کادرفنی را در ذهن داشتند و فاقد تمرکز بودند؟ دست‌کم می‌دانیم که استوری جمعی آخر ملی‌پوشان در حمایت تلویحی از مهدی تاج نمی‌تواند بی‌ارتباط با وعده بازگرداندن کی‌روش بوده باشد. از کجا معلوم که این تحرکات از قبل آغاز نشده باشد؟

 نکته سوم؛ سنگر گرفتن تاج پشت کی‌روش

دیگر نکته‌ای که در حاشیه اتفاقات اخیر جلب‌توجه می‌کند، تلاش مهدی تاج برای سنگر گرفتن پشت کارلوس کی‌روش است. به هر حال رئیس اسبق فدراسیون فوتبال و نامزد فعلی انتخابات نقاط مبهم و منفی بزرگی در کارنامه دارد و تلاش او برای بازگشت به فدراسیون هم با اقبال افکار عمومی همراه نشد. در همین راستا به نظر می‌رسد تاج زلف خودش را به زلف کی‌روش گره زده تا با وعده بازگرداندن این مربی، حضور دوباره‌اش در فوتبال را توجیه کند. به هر حال کی‌روش نزد برخی از هواداران فوتبال مقبولیت دارد و این مساله ممکن است به داد تاج برسد. در نتیجه به نظر می‌رسد تلاش علنی برای استخدام کارلوس بیشتر از اینکه جنبه فنی داشته باشد، استراتژی تاج برای اقناع بخشی از مخاطبان فوتبال است.

در غیر این صورت و در شرایط عادی، شاید می‌شد از کلیشه گزینه‌های قدیمی و امتحان پس داده رها شد و برای آینده نیمکت تیم ملی، سراغ گزینه‌های مجرب دیگر رفت. طبیعتا در کل فوتبال دنیا فقط یک «کی‌روش» وجود ندارد و انبوهی از مربیان دیگر هم هستند که به درد تیم ملی ایران بخورند، اما افسوس که فعلا اولویت‌های آقایان تبلیغاتی است، نه فنی و فوتبالی. که اگر غیر از این بود بازیکنان تیم ملی را وارد بازی‌شان نمی‌کردند.