نقش جنگ 6 روزه در افزایش قیمت نفت

انور سادات

افزایش قیمت نفت در اوایل دهه ۱۹۷۰ به دلایل گوناگون رخ داد. یکی از این عوامل که قباد فخیمی در کتاب ۳۰ سال نفت ایران به آن اشاره کرده است، جنگ ۶ روزه اعراب و اسرائیل و تحریم نفتی اعراب بود که در این بخش به آن اشاره شده است... جنگ ژوئن ۱۹۶۷ که در جهان به نام جنگ شش‌روزه معروف است، یک‌شبه رژیم صهیونیستی را تبدیل به قدرت شکست‌ناپذیر خاورمیانه کرد و به این ترتیب علاوه بر گرفتاری همیشگی کشورهای تولیدکننده در خلیج فارس با شرکت‌های معظم بین‌المللی و کشورهای آنها، مشکلات و برنامه‌های دولت اسرائیل هم به آن اضافه شد.

سرهنگ ناصر مسوولیت کامل شکست را بر عهده گرفت و از مقام ریاست‌جمهوری مصر استعفا داد؛ ولی روز بعد با تظاهرات بزرگ مردم مصر به پشتیبانی او، استعفای خود را پس گرفت و در مقام خود ابقا شد، اما دیگر آن سرهنگ ناصر قبلی نبود و در کمتر از سه سال در ۳۰ سپتامبر ۱۹۷۰ و با اندوه فراوان ملت مصر و کشورهای جهان سوم، در اثر سکته قلبی درگذشت و سرهنگ انور سادات معاون او به سرعت جانشینش شد. جانشینی سادات مورد اعتراض گروهی از افسران پایه‌گذار جمهوری مصر و طرفداران ناصر شد، اما این اعتراضات به جایی نرسید و در مدتی کوتاه انور سادات موقعیت خود را مستحکم نمود.

پرزیدنت نیکسون در کتاب رهبران بسیار، به نیکی از سادات یاد می‌کند و در بخشی از آن می‌نویسد: «تا وقت مرگ ناصر، سادات برای مدت ۲۰ سال پشت پرده با تحمل بسیار صبر کرده بود، به طوری که عده‌ای او را «پودل ناصر» خطاب می‌کردند و وقتی که مصدر کار شد، تصور می‌کردند چندهفته‌ای بیشتر دوام نخواهد کرد. سادات به سرعت عمل نمود و همه مخالفین خود را دستگیر و زندانی کرد و قدرت خود را در اداره حکومت تثبیت نمود. سادات نسبت به وزرای خود بی‌اعتنا و تصمیمات اصلی را شخصا در وقت قدم زدن در کنار رودخانه نیل اتخاذ می‌کرد. از جزئیات امور بیزار بود، امور روزانه دولت، ناجور و به کندی اجرا می‌شد و تصمیم‌‌های عمده را که اغلب، غیرقابل تصور و باورنکردنی بودند برای خود نگاه داشته بود. به‌زودی بعد از انتصاب سادات ما علائمی دریافت کردیم که سادات می‌خواهد روابط خود را با آمریکا برقرار کند، روابطی که منجر به اقدام شجاعانه سادات به اخراج مستشاران شوروی شد».

از روزی که پرزیدنت سادات در مصر جانشین عبدالناصر شد روابط شاه و سادات برقرار و در کمتر از سه ماه پس از مرگ ناصر، روابط ایران و مصر تجدید شد و سفیر مصر در ژانویه ۱۹۷۱ استوارنامه خود را تقدیم شاه کرد. در مدتی کوتاه شاه و سادات که خصوصیاتی مشابه داشتند چنان روابطی برقرار کردند که موجبات نزدیکی آمریکا و مصر را به وجود آورد و وسیله تحول در منطقه خاورمیانه شد. قبل از مسافرت پرزیدنت نیکسون که قرار بود در ۲۸ ماه مه ۱۹۷۲ با شاه در تهران ملاقات نماید، در ۱۸ مه، خانم گلدا مایر نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی به تقاضای شخصی به طور محرمانه به تهران سفر کرد، مدت سه ساعت با شاه مذاکره و فورا بازگشت. علم معتقد است که این ملاقات در رابطه با دیدار پرزیدنت نیکسون می‌باشد. گلدا مایر می‌خواهد از رابطه شاه - نیکسون استفاده کند، عالیخانی زیرنویس می‌کند: شاه که روابط بسیار نزدیک با سادات به هم زده بود در ملاقات با گلدا مایر تمام سعی خود را به کار برد تا او را راضی کند با سادات تفاهم بیشتری نشان بدهد. پنجاه روز پس از این ملاقات‌ها، آنچه را که مدتی بود اطلاعات محرمانه انگلیس و آمریکا ذکر می‌کردند، در روز ۲۰ ژوئیه ۱۹۷۲ اتفاق افتاد، سادات بدون اطلاع قبلی ۲۰ هزار سرباز و مستشار شوروی را از مصر اخراج کرد و مسکو بی‌اعتنا آن را پذیرفت.

از ژوئیه ۱۹۷۲ که مصر مستشاران نظامی شوروی را اخراج کرد تا ژوئیه ۱۹۷۳، تحولات فراوانی در مصر به وقوع می‌پیوندد که شاه نقش مهمی در آن ایفا نموده است، اما آلودگی شاه به مسائل بین‌المللی موجب آن شد که از یک طرف از توجه به وضع ایران و نگرانی‌های عمومی که اکثرا نتیجه سوء‌استفاده‌های مسوولان است و مقدمات مشکلات بیشتر را فراهم می‌آورند، بی‌اطلاع بماند، به کلیه مناقشات بین‌المللی جنگ سرد در خاورمیانه، خاور دور، آفریقا و جدال با رسانه‌های خبری غرب رسیدگی می‌کند و از همه جا اطلاع دارد جز مسائل داخلی ایران و از طرف دیگر چون از نظر اطلاعاتی منحصرا به موساد اسرائیل و سازمان سیای آمریکا اتکا دارد و با اطمینانی که به دوستی‌اش با پرزیدنت نیکسون دارد، به تحولاتی که در خاورمیانه در زیر چشمش انجام می‌گیرد توجه عمیق نمی‌کند و اطلاعات غیرمستقیمی که از مقامات چینی و غیره به سمع می‌رسد، نادیده گرفته می‌شود، اغراق تلقی می‌گردد یا توجه کامل به آن نمی‌شود. در ۲۵ آوریل ۱۹۷۳ علم با سردبیر مجله نیوزویک آمریکا ملاقات می‌کند و روز بعد خلاصه مذاکرات خود را به عرض می‌رساند: «سردبیر نیوزویک نکته جالب‌توجهی مطرح می‌کند که مصری‌ها می‌خواهند اسرائیل را تحریک کنند تا وارد جنگ شود و به این ترتیب اسرائیل را در افکار عمومی بدنام نمایند. ظاهرا کیسینجر به نامبرده گفته است که دولت آمریکا نمی‌تواند هیچ کمکی به اعراب بکند، چون کنگره شدیدا با چنین امری مخالف است. تنها اگر اسرائیل از حد خود تجاوز نماید به صورتی که اعراب صادرات نفت را به غرب قطع نمایند ممکن است این موقعیت عوض شود، به عبارت دیگر کیسینجر و مصری‌ها مثل هم فکر می‌کنند. براساس اطلاعات چینی‌ها، مصر آماده می‌شود که در عرض دو الی سه ماه به اسرائیل حمله نماید. پاسخ من این بود، دولتی که در جنگ شکست بخورد امکانات مانور را از دست می‌دهد، باور نمی‌کنم سادات این قدر احمق باشد که چنین ریسکی بکند. شاه سکوت می‌کند و چیزی نمی‌گوید.»