گنجینه معارف

نقدی بر مقاله تحلیل انتقادی اصالت وجود

در این مقاله همه این ادعاها مورد نقد قرار گرفته و ضمن پاسخ بدانها، ثابت شده است که اصولا" تصوّر و تصویر مؤلف از اصل مسأله اصالت وجود و لوازم آن خطاست و به همین دلیل، هم مقدمات و هم نتیجه گیریهای به عمل آمده اشتباه و غلط است. در شماره 19 فصلنامه نامه مفید، آقای دکتر سید یحیی یثربی در مقاله ای تحت عنوان "تحلیل انتقادی اصالت وجود " کوشیده است نشان دهد "اصالت وجود " آن گونه که ملاصدرا آن را تبیین و عرضه کرده است علاوه بر این که فاقد سابقه ای روشن در فلسفه است، فواید مهمی نیز برآن مترتّب نیست، و بر خلاف آن، اصالت وجودی که عرفا داعیه دار آن بوده اند، علاوه بر داشتن سابقه طولانی، دارای آثار و فواید مهمی است.

چکیده ماشینی


منبع : مجله نامه مفید، بهار 1379، شماره 21 , موسوی کریمی، میرسعید تعداد بازدید : 1123     تاریخ درج : 1389/01/15    

چکیده

اساس مقاله " تحلیل انتقادی اصالت وجود " این است که اصالت وجود آن گونه که ملاصدرا آن را عرضه کرده است علاوه بر این که سابقه روشنی در فلسفه ندارد، از نظر هستی شناسی به سئوالات اساسی پاسخ نمی دهد، لوازم معرفت شناسی مطلوب و مناسبی ندارد، و از نظر مسائل عملی و ارزشی فاقد آثار و برکات عملی است. بر خلاف آن، اصالت وجود عرفانی هم دارای سابقه روشن و طولانی است، هم پاسخگوی بسیاری از سئوالات هستی شناسی ماست و هم لوازم معرفت شناسی و آثار و برکات عملی فراوانی دارد. در پایان هم متناسب با این مقدمات و نتیجه گیریها، پیشنهاداتی جهت اصلاح و باز سازی فلسفه اسلامی ارائه شده است.

 

در این مقاله همه این ادعاها مورد نقد قرار گرفته و ضمن پاسخ بدانها، ثابت شده است که اصولا" تصوّر و تصویر مؤلف از اصل مسأله اصالت وجود و لوازم آن خطاست و به همین دلیل، هم مقدمات و هم نتیجه گیریهای به عمل آمده اشتباه و غلط است. بعلاوه، نشان داده شده است که پیشنهادات ارائه شده مبتنی بر آن مقدمات و نتیجه گیریهای غلط، به جای آن که پیش برنده و سازنده باشد، بازدارنده و مخرّب است. به عنوان جایگزین، پیشنهاد دیگری جهت اصلاح و بازسازی فلسفه اسلامی در پایان این مقاله ارائه شده است.

 

در شماره 19 فصلنامه نامه مفید، آقای دکتر سید یحیی یثربی در مقاله ای تحت عنوان "تحلیل انتقادی اصالت وجود " کوشیده است نشان دهد "اصالت وجود " آن گونه که ملاصدرا آن را تبیین و عرضه کرده است علاوه بر این که فاقد سابقه ای روشن در فلسفه است، فواید مهمی نیز برآن مترتّب نیست، و بر خلاف آن، اصالت وجودی که عرفا داعیه دار آن بوده اند، علاوه بر داشتن سابقه طولانی، دارای آثار و فواید مهمی است. در پایان مقاله موصوف نیز پیشنهاداتی از جانب ایشان مطرح شده است مبتنی بر ترجیح نظر عرفا بر فلسفه صدرایی که به زعم نویسنده محترم عمل به آنها می تواند راهگشای معضلات اصلی و اساسی فلسفه اسلامی باشد.

 

در مقاله ای که پیش رو دارید، ضمن نقد ادعاهای اساسی مؤلف محترم، تلاش شده است به اختصار کاستیها و اشتباهات آن مدعیات بر ملا شود. درهمین جا تذکر این نکته لازم است که نگارنده این سطور هیچ تعصّبی نسبت به آراء فلسفی و یا عرفانی هیچ فیلسوف و یا عارفی ندارد و همانند مؤلف محترم آن مقاله به درستی بر این باور است که قول هیچ فرد غیر معصومی فصل الخطاب نیست و وظیفه همواره ما "نه پاسداری از گذشته و ترویج (کورکورانه) آن، بلکه تحقیق و تکمیل کار آنان است. " [i]در عین حال معتقد است و آقای دکتر یثربی را هم با این اصل مسلم موافق می داند که در نقد و بررسی آثار گذشتگان باید تمام جوانب امر را هم درست و هم کامل دید و هم، کمال انصاف را باید مراعات کرد. به امید این که همگی عامل به این اصل باشیم، به سراغ مقاله موصوف می رویم.

 

هر چند مؤلف محترم در مقاله خود چندان به عناوین و سرفصلها وفادار باقی نمانده و مطالب مقاله موصوف متشتّت و گاهی تکراری است، با این حال تلاش می کنیم که در هر بند ابتدا به چکیده مطالب مذکور در آن بخش مقاله اشاره کرده، سپس به نقد و بررسی آنها بپردازیم و اگر به دلیل تکرار مطالب توسط مؤلف محترم، در برخی موارد پاسخها تکراری به نظر می رسد، پیشاپیش از خواننده پوزش می طلبیم.

 

یکم - مؤلف محترم ابتدا با استفاده از قاعده فلسفی "کل حادث یحتاج الی مادة سابقة و مدة سابقة" به جستجوی زمینه و سابقه نظریه اصالت وجود برمی آید و ضمن تعریف دو اصطلاح "اصالت " و "اعتبار "، به پی گیری سابقه اصالت وجود در عهد باستان، تعالیم سقراط و افلاطون، فلوطین و عرفان اسلامی می پردازد و به این نتیجه می رسد که اصالت وجود عرفای مسلمان همان است که از عهد باستان، با بیانهای مختلف مطرح و مقبول بوده است و لذا اصالت وجود عرفانی، بر خلاف اصالت وجود صدرائی، دارای سابقه ای روشن و آشکار است.

 

به مسئله سابقه دو نظریه اصالت وجود عرفانی و صدرائی در ادامه مقاله خواهیم پرداخت. در این جا به اشکالی که در همین ابتدا به نظر مؤلف محترم وارد است، یعنی معنای "اصالت " و " اعتبار" می پردازیم. وی در جای جای مقاله خود اعتباری را به معنای امری در نظر می گیرد که به " فرض و تصور و توهم بستگی دارد و از عینیت و منشاء اثر " بی بهره است. تعبیر "فرض و تصور و توهم " موهم این معنی است که گویا قائلین به اصالت وجود و اعتباریت ماهیت، ماهیت را امری تخیلی و صرفا" ذهنی از قبیل مثلا "دندان غول" می دانند که ساخته و پرداخته توهم است. حال آن که اعتباریت در مبحث اصالت وجود نه به معنای خیالی و بلکه به معنای تحقق بالعرض و مجازی چیزی در قبال تحقق واقعی و ذاتی چیز دیگر است، به گونه ای که امر اعتباری بایستی لاجرم دارای منشاء انتزاع در خارج باشد.

 

دوم - مؤلف محترم از مرحوم فلاطوری نقل می کند که: " در فلسفه اسلامی ماهیت معنای دقیق خود را چنانچه در متافیزیک ارسطو به کار رفته، از دست داده است؛ چرا که "ما"ی موصوله به "ما"ی استفهامی تبدیل شده و لذا ماهیت بجای آن که به حقیقت و عینیت شی ء اشاره کند به چیستی آن دلالت می کند و این تحریف معنی موجب بروز نزاع ساختگی بر سر حقانیت اصالت وجود یا ماهیت شده است.

 

اولا: بر خلاف تصور ایشان، ماهیت معنای دقیق خود را در فلسفه اسلامی از دست نداده است، بلکه فلاسفه مسلمان با عنایت به تفاوتهای معنایی و مصداقی، دونوع تعریف برای ماهیت ذکر کرده اند : در اصطلاح نخست، ماهیت به معنای اسم مصدر بوده و در جواب از سئوال ماهو به کار می رود. بنابراین اصطلاح، ماهیت همان چیزی است که عقل هنگام تصوّر تام موجودات ممکنه بدان نایل می شود؛ یعنی ماهیت یک قالب ذهنی کلی برای وجودات عینی است و به تعبیر مرحوم علامه طباطبائی " ماهیات ظهورات وجود در ذهنها هستند"(1). صدرالمتالهین نیز در اسفار، با توجه به همین اصطلاح، تعابیر گوناگونی را برای ماهیت به کار می برد. به عنوان مثال وی ماهیت را " آنچه که در پاسخ سئوال ماهو گفته می شود " (2)و یا " همان خیال و عکس وجود که در مدرک عقلی و حسی ظاهر می شود " (3) و یا در اغلب موارد " حد وجودات خاص " می داند. این اصطلاح همان است که معادل فارسی " چیستی " برای آن به کار می رود. ماهیت در اصطلاح دوم اعم از اصطلاح نخست و عبارت از " مابه الشی ء هو هو " است، یعنی آنچه که هویت شی به اوست. این معنا از ماهیت در واقع دال بر عینیت شی ء خارجی است و به همین دلیل شامل حقیقت عینی وجود و خداوند نیز می شود. مطابق همین اصطلاح است که در مورد خداوند گفته می شود : " الحق ماهیته انیته "، یعنی حقیقت مابه الشی ء هو هو حق تعالی عین هستی محض اوست. غالب فلاسفه در کتب خود

 

______________________________

 

1 - علامه طباطبائی، سید محمدحسین، " نهایه الحکمه"، مرکز انتشارات دارالتبلیغ اسلامی، بی تا، ص 14.

 

2 - صدرالمتالهین، " الاسفار الاربعه "، جلد 2، ص 3.

 

3 - همان، جلد 1، ص 198.

پایان مقاله



[i] نامه مفید، شماره 19، ص 42، کلمه کورکورانه توسط نگارنده این سطور اضافه شده است

کلمات کلیدی
فلسفه  |  نقد  |  فلسفه اسلامی  |  مقاله  |  اصالت  |  اصالت وجود  |  مقاله تحلیل انتقادی اصالت وجود  |  تحلیل انتقادی اصالت وجود  | 
لینک کوتاه :