سمت نوکری آل الله بالاترین افتخار
محبت علی و فاطمه ، حسین و حسن
محبتی که پدر داده یادمان این است
محبتی که سرانجام در حساب و کتاب
رسد به روز قیامت به دادِمان این است
فقط ز درسِ الفبا " حُ سِ ی ن " را بلدیم
هزار شکر که سطح سوادمان این است
چه فرق می کند اصلاً عجم ، عرب ، غیره...
که اهل روضه شدیم و نژادمان این است
یکی زیارت دنیا یکی شفاعت حشر
تمام خواهشِ دلهای خادمان این است
پیرمرد در جمع دوستان و شاگردانش نشسته بود. ناگهان مردی میانسال که دست فرزند نوجوانش را محکم گرفته بود بر آنها وارد شد. روبروی پیرمرد نشست و گفت: فرزندم بیماری لاعلاجی دارد و پزشکان از او قطع امید کردهاند. کمکم کنید. پیرمرد یک حبه قند از قندان روی زمین برداشت؛ سلامی به اباعبدالله عرض کرد؛ اشکش جاری شد؛ قند را با اشک چشمانش مرطوب کرد و در دست پدر نگران گذاشت. مرد از جا برخاست و به همراه فرزندش رفت. حاضرین در سکوت و تعجب فقط نظاره کردند. فردای آن روز مرد میانسال دوباره دست در دست فرزندش اما این بار گریان وارد شد. به سمت پیرمرد رفت و گفت: امروز پزشکان گفتند پسرم شفا گرفته!
این ماجرا مربوط به ده قرن پیش نیست؛ و آن پیرمرد هم شیخ صدوق یا علامه حلی نبوده است. هنوز سی سال از وقوع این داستان نمیگذرد. البته آن پیرمرد نیز مرحوم شیخ جعفر مجتهدی یا آیتالله بهجت (ره) نیست. پیرمرد این قصه مداح ساده و بیآلایشی به نام مرحوم نادعلی کربلایی است و خیلی از حاضرین آن جلسه هم که شاهد آن ماجرا بودند، هنوز در قید حیاتاند. حاج نادعلی پدر سه شهید و رییس جامعه مداحان غرب تهران بود که شاگردان فراوانی را تربیت و راهی محافل مذهبی کرد. در زندگی او و بسیاری از ذاکران قدیمی و پیرغلامان اهل بیت (ع) کراماتی از این دست کم نبوده و نیست. آنها روضهخوانان صاف و زلالی بودند که مردهای متعصب قدیم اهل و عیال شان را با اعتماد به چشم پاک ایشان رها میکردند تا به خانه شان بیایند، عبا بر دوش گوشهای روی یک صندلی ساده بنشینند، برای بانوان حاضر در مجلس چند خط روضه سیدالشهدا بخوانند، چای روضه را بنوشند، صله اندک را از داخل نعلبکی بردارند و در کمال احترام بروند تا یک ماه بعد دوباره بیایند و با صدای زخمی شان دلهای اهل خانه را ببرند کربلا. اغلب آنها پاکتهایی را که از بانیها میگرفتند نمیشمردند و برایشان روضه خانگی پیرزنی تنگدست با مجلس فلان بازاری ثروتمند تفاوتی نداشت. پای ثابت نماز جماعت مسجد محله بودند و مسجدیها در غیاب روحانی پیش نماز، به آنها اقتدا میکردند.
حالا تنها پس از گذشت دو یا سه دهه از زندگی مرشداکبرها و نادعلیها و علامهها و شاه حسینها و ناظمها، سبک زندگی و مختصات اجتماعی مداحان اهل بیت (ع) آنچنان تغییر کرده که برخی مداحان رنگ ساعت و دکمه سرآستین شان را با دکور پشت سرشان هماهنگ میکنند! آرایشگر خصوصی دارند و با مدل موهای خامهای و تیفوسی و تَن تَنی روی منبر امام حسین (ع) میایستند! دندانهایشان را به رنگ صدفی لمینت میکنند، فالوور میخرند و برای تبلیغات هیاتهایشان به برخی کانالهای مجازی و صفحات اینستاگرام پول میدهند! کمکم واژههایی مانند مداحان سلبریتی یا سلبریتیهای مذهبی، واژههایی پرتکرار در ادبیات غیررسمی هیاتیها شده است. البته هر دوره تاریخی ویژگیها و اقتضائات خودش را دارد و نمیتوان با متر و معیار گذشتهها و گذشتگان، امروز و امروزیها را اندازه گیری کرد. لکن هیاتها، مداحان، مداحیها و محصولات فرهنگی وابسته شان، زیرمجموعه دین و آیینهای دین مدارانه محسوب میشوند؛ پس باید رواج پدیدههای فرهنگی در این حوزه با اصول و مبانی دینی سنجیده شود.
هنگام بررسی واژههای ترکیبی مانند مداح سلبریتی یا سلبریتی مذهبی، ابتدا باید هر دو واژه را در حیطه ادبیات خودشان معنا کرد. زیرا خاستگاه این واژگان کیلومترها از یکدیگر فاصله دارد. بنیانهای تاریخی و اعتقادی مداحی و مدح اهل بیت عصمت و طهارت در قرون اولیه ظهور اسلام و ریشه واژه سلبریتی در سبک زندگی انسان مدرن و گسترش رسانههای تکنولوژیک نوین است. مضاف بر این که سلبریتیگری و زندگی با قواعد حرفهای یک سوپراستار در چارچوب اصول و قواعد سبک زندگی دینی قابل بحث و بررسی است.
مداحی چیست؟ مداح کیست؟
در برخی از منابع شیعی آمده است که توبه حضرت آدم (ع) آن هنگام پذیرفته شد که جناب جبرائیل اسماء مقدس پنج تن آل عبا را به او آموخت و حال او با شنیدن نام حسین (ع) دگرگون شد. از جبرائیل دلیل دگرگونی اش را پرسید و او ماجرای کربلا و عاشورا را برای حضرت آدم (ع) تعریف کرد. آن گاه اشک از چشمان حضرت ابوالبشر جاری شد و توبه اش مورد قبول باری تعالی قرار گرفت. استاد سازگار با نگاهی به این روایت سروده است:
روضهخوان تو خدا گریهکن تو آدم
اشک ارثی است که ذریه آدم دارد
در فهرست ذاکران مصیبتهای سیدالشهدا پس از جبرائیل (ع) نام پیامبر اکرم (ص) دیده میشود. در تاریخ آمده حضرت رسول در ایام بارداری حضرت فاطمه (ع) بر دخترش وارد شد و ماجرای شهادت حسینش را برای او شرح داد. هر کدام از ائمه اطهار نیز به فراخور وقایع گوناگون، گوشههایی از مصیبت اعظم عالم را بیان کردهاند. لذا روضهخوانی و اقامه عزای اباعبدالله فعلی از افعال خداوندی و حضرات معصومین به شمار میآید. شاعران ستایشگر اهل بیت (ع) همواره توسط ایشان مورد عنایت بوده و صلههای مادی و معنوی متعددی از دستان مبارک حضرات معصومین دریافت کردهاند. یکی از معروفترین این عنایات، ماجرای اهدای عبای امام رضا (ع) به دعبل خزاعی است. در ادوار گوناگون فرهنگ شیعه، با توجه به گرایشهای اجتماعی مختلف و آداب و رسوم اقوام، احیاگران نام و یاد و مرام جانشینان رسول اکرم (ع) پس از عالمان دینی و در کنار قاریان قرآن همیشه ارج و قرب فراوانی داشته و درهالهای از تقدس زیر ذره بین نگاه مردم بودهاند. از همین روی باید از قوانین نوشته یا نانوشتهای تبعیت میکردند. فتوت نامههایی که در تعلیم و شرح آداب و رسوم و اعتقادات و اخلاقیات در آیین فتوّت یا جوانمردی نگاشته شده اند نمونههایی برای قوانین مکتوب این جماعت محسوب میشوند. هم چنین در طول تاریخ شیعه، تمام نوآموزان هنر شعر و پردهخوانی و مرثیه سرایی و شبیهخوانی از همان ابتدا در محضر اساتید فن علاوه بر یادگیری فنون، آداب و اخلاق را نیز فرا میگرفتند. درک استاد تا جایی حائز اهمیت بود که خود مخاطبان ـ همان مردم کوچه و بازار ـ کسی را که شاگردی نکرده بود، علف خودرو انگاشته و از کنارش عبور میکردند
گلی که تربیت از دست باغبان نگرفت
اگر زچشمه خورشید سر زند، خودروست
نام شاعران، مداح و راویان داستانهای ولایی و نقالان و تعزیهخوانها در بین عاشقان خاندان ولایت دهان به دهان میچرخید و خواهی نخواهی به شهرت میرسیدند. لکن خوشنامهای این عرصه کسانی بودند که همّ و غمشان دعوت خلقالله به معشوق حقیقی بود نه دعوت به خویش!
شهرت در دین اسلام
در تمام آموزههای دینی اسلام، یکی از رذایل اخلاقی که انسان را به ورطههای خطرناکی میکشاند شهرتطلبی است. در سوره مبارکه قصص آیه ۸۳ آمده است: «این منزل آخرت (بهشت) را برای کسانی قرار میدهیم که در روی زمین قصد برتری و فساد ندارند.» مفسرین ذیل واژه برتری آن را به شهرت و جاه معنا کردهاند. امام علی (ع) راه سلامت دین و دنیا را فرار شهرت دانسته و میفرماید: «خود را بلند نکن تا بر سر زبانها نیفتی و شناخته نشوی، خود را پنهان کن و ساکت باش تا سالم بمانی.»
شهرتطلبی در بیانات ائمه هدی آن چنان مذموم معرفی شده که حتی درباره عبادات نیز به دوری از آن سفارش کردهاند. امام رضا (ع) میفرماید: «کسی که خودش را به عبادات مشهور کند، او را در دینش بیغل و غش ندانید که خدا شهرت به عبادت و شهرت به لباس را مبغوض و دشمن داشته است.»
سلبریتی کیست؟
واژه سلبریتی در زبان انگلیسی به اشخاصی گفته میشود که در زمینههایی مانند سینما، موسیقی، ورزش، مدلینگ، سیاست و ... به شهرت دست یافتهاند. کاربرد این واژه در ادبیات رسانهای جهان، از سال ۲۰۰۹ و با گسترش شبکههای اجتماعی و فضاهای مجازی ناگهان افزایش چشمگیری یافت. اگرچه معنای تحتاللفظی سلبریتی چهره مشهور است، اما بار معنایی و فرهنگی که به دوش میکشد با تعریف شهرت در فرهنگ سنتی کاملا متفاوت است. همان قدر که اقتضائات و کارکردهای رسانههای سنتی با رسانههای امروز فرق میکند، تعریف شهرت و مسیر رسیدن به آن نیز در عصر انفجار اطلاعات به گونهای دیگر است. در عصر حاضر تبدیل شدن یک هنرمند یا مدل به سلبریتی بیشتر از این که به توانمندیهای فردی او ارتباطی داشته باشد، به فوکوس رسانهها روی او بستگی دارد. هم چنین برای سلبریتی شدن باید فرمولهایی را رعایت کرد تا در کمترین زمان ممکن به چهرهای شناخته شده تبدیل شد. یکی از منابع کسب درآمد مافیاهای رسانهای جهان، تجارت شهرت است. البته از آنجا که تمام پدیدههای دنیای مدرن به مبتذلترین شکل ممکن در ایران رواج مییابند، راهکارهای سلبریتی شدن نیز با تمام دنیا قابل قیاس نیست. اما هر چه باشد به هر حال سبک زندگی یک بازیگر یا خواننده سلبریتی نه تنها با عموم مردم، بلکه با خواننده و بازیگری که سلبریتی نیست فرق دارد. سلبریتیها همیشه و همه جا سوژه اصلی دوربینهای عکاسی خبرنگاران و حتی لنز دوربین موبایلهای مردم عادیاند. نوع پوشش و آرایش شان مورد توجه نوجوانها و جوانهاست و علاقه مندیهای شان برای فالوورهای شان جذاب است. سلبریتیها کم کم خودشان تبدیل به بِرَند شده و در عکسها و فیلمهای تبلیغاتی شرکتها تجاری حضور مییابند. رسانهها و تاجران شهرت از طریق سرمایه گذاری روی این چهرههای سرشناس به درآمدهای هنگفتی دست پیدا میکنند.
مداحان و رسانهها
پیش از ورود رادیو به ایران، پردهخوانان و نقالان در قهوه خانهها و امامزادهها و کنار سقاخانهها در تمام ایام سال، به نقل داستانهای زندگی امامان و وقایع عاشورا و قصههای شاهنامه میپرداختند. در مناسبتهای خاص مذهبی و روزها و شبهای ماههای محرم و صفر و رمضان نیز روحانیون و مداحان و تعزیه خوانها در مساجد و حسینیهها و تکیهها، مردم را با فضایل و مصیبتهای وارده بر اهل بیت (ع) آشنا میکردند. با تاسیس اولین ایستگاه رادیو در شهر تهران، رفته رفته تمام تابلوهای نقاشی قهوه خانهای و پردههای نقالی از در و دیوارها جمع شدند و جعبهای قصه گو به نام رادیو جای همه آنها گرفت. بنابراین بیان سیره و احادیث و داستانهای زندگی معصومین به منبرهای مساجد و حسینیهها منحصر شد. پس از آن پرده نقرهای سینما و جعبه جادویی تلویزیون نیز به این ماجرا دامن زد. در سالهای حکومت پهلوی پخش صدای سخنرانیهای مرحوم حجت الاسلام فلسفی از رادیو، یک اتفاق نادر و مثال زدنی برای اهل منبر به حساب میآمد. هم چنین پخش مدح خوانیها و مناجات خوانیهای مرحوم ذبیحی از رادیو نیز برای علاقه مندان به آوازهای مذهبی فرصتی استثنایی بود. سهم واعظان و مداحان در رسانههای رسمی مانند رادیو آن قدر ناچیز بود که امام خمینی (ره) در ۱۸ شهریور ۱۳۴۳ در مسجد اعظم قم فرمود: «اگر این رادیو را روزی دو سه ساعت در اختیار ما بگذارند، ما مردم را با احکام اسلام آشنا میکنیم؛ دنیا را آشنا میکنیم با اسلام...»
پس از انقلاب همه چیز دگرگون شد و رسانهها در اختیار انقلابیونی قرار گرفت که سالها در انتظار چنین موقعیتی بودند. البته تا قبل از شروع جنگ تحمیلی، سهم روحانیون و قاریان قرآن و گروههای سرود که قرار بود پیام اسلام و انقلاب را منتقل کنند به نسبت مداحان بسیار بیشتر به نظر میرسید. چه بسا که خیل کثیری از مداحان سنتی اهل بیت با تصویربرداری از مجالس روضه مخالف بودند. باور آنها این بود که حضور دوربینهای فیلمبرداری در هیاتها، اخلاص مداح و مستمعین را تحت شعاع قرار میدهد. با آغاز جنگ و پخش فیلم نوحهخوانی حاج صادق آهنگران در حسینیه جماران هنگام دیدار عشایر خوزستان با امام خمینی (ع) از تلویزیون، برگ تازهای در تاریخ مداحی کشور ورق خورد. البته حاج صادق برای خواندن در محضر امام (ره) با هیچ کس لابی نکرده بود و حتی خبر نداشت که دوربینهای صدا و سیما در حال تصویربرداری از آن مجلس هستند.
کارکردهای تبلیغاتی مداحی در هشت سال دفاع مقدس و پس از آن، موجب شد مداحان در عرصههای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی به جایگاهی دست پیدا کنند که تا پیش از آن سابقه نداشت. با وقوع دوم خرداد ۱۳۷۶ و شکافهای عمیق فرهنگی در جامعه، بخشی از حاکمیت کشور که نگران انحرافات فکری و فرهنگی جوانان بود، میدانهای جدیدی را برای تعداد معدودی از مداحان باز کرد تا جوانان را به هیاتها جذب کنند. آنها نیز با خواندن ملودیهایی بدیع و جوان پسند طیف گستردهای از جوانان را به مجالس مذهبی میکشاندند. تفکری که این جریان را هدایت میکرد معتقد بود همان گونه که برخی از جوانان به ستارههایی مانند ورزشکاران و بازیگران علاقه دارند، جوانان مذهبی نیز به چهرههایی نیاز دارند که آنها را الگوی خویش قرار دهند. در نظرگاه آنان مداحان بهترین گزینه برای این جریان بودند. تا اوایل دهه هشتاد این میدان فقط برای تعداد معدودی از ذاکرانِ برآمده از فضای جبهه و جنگ مهیا بود. اما با رشد و گسترش رسانههای غیر رسمی از گوشه و کنار کشور، سی دیهای صوتی و تصویری مداحانی به دست هیاتیها میرسید که قبل از آن در قاب تلویزیون دیده نشده بودند. به مرور زمان پای دوربینهای عکاسی و تصویربرداری به خیلی از هیاتها باز شد و بنرهای تبلیغاتی هیاتها با نام مداحان جوان و جویای نام از در و دیوار شهرها آویزان شد. مداحان به سوژه اصلی سایتها و خبرگزاریهای مذهبی تبدیل شدند و هیچ کس نمیپرسید این جوان خوش صدا که عدهای را زیر علم سیدالشهدا دور خویش جمع کرده، در محضر کدام استاد اخلاق و مداحی پرورش یافته است؟ آیا برای رسیدن به شهرت از استادش اجازه گرفته ؟ آیا آمادگیهای روحی و اخلاقی را دارد؟ و از همه مهمتر خودش به دنبال کسب شهرت است یا عنایت اهل بیت (ع) و دست روزگار او را به این موقعیت رسانده؟ هیچ نهاد حکومتی یا درون صنفی نیز وجود نداشت که بر ماجراها نظارت کند!
مداحان امروزی
طی چند سال اخیر فراگیری فضاهای مجازی به ویژه اینستاگرام همان گونه که برای خیلی از عرصههای فرهنگی و اجتماعی ما تعیین تکلیف میکند، جریان مداحی را نیز پیش میبرد. هر هیات و هر مداح یک صفحه مجازی باز میکند و عکسها و ویدئوهایش را به اشتراک میگذارد. البته قضیه به همین جا ختم نمیشود. بر مبنای همان تفکر ستارهسازی مذهبی، برخی از آنها همانند سلبریتیهای ورزشی و هنری به غیر از تصاویر مداحی شان، بخشهایی از زندگی شخصی و علاقمندیهایشان را نیز برای فالوورهایشان به نمایش میگذارند. جشن تولد میگیرند و با حضور روحانیون و میاندارها و هیاتیها کیک تولد میبرند! حاضرین کف میزنند و دم میگیرند: تولد تولد تولدت مبارک... بیا شمعا رو فوت کن ... که صد سال زنده باشی ...!
ذاکران ائمه اطهار در طول تاریخ عزاداری شیعه، یا وابسته به حوزههای علمیه بودند یا برآمده از طبقه اجتماعی پهلوانان و ورزشکارانی که در گود زورخانهها علی علی گویان کباده میکشیدند و میچرخیدند. حالا با مداحانی «تین ایجر» مواجهیم که مثل مدلهای صنعت مدلینگ از انگشترهای رنگارنگ و تیشرتهایشان عکس میگیرند و استوری میکنند! با این تفاوت که روی انگشترها و لباسهایشان نامهای مقدس اهل بیت (ع) نقش بسته است. شاید ظاهر قصه اینان با سلبریتیهای غیرمذهبی متفاوت باشد، اما درونمایه ماجرا همان است. سلبریتیگری یک سبک زندگی است که با سیره موالیان شیعه و آموزههای ایشان در تضادی آشکار است. اساس سلبریتیگری در کسب شهرت و تلاش برای حفظ آن است. در حالی که تمام بزرگان دین اسلام رستگاری انسان را در گریز از شهرت دانستهاند.
این روزها هر از گاهی سخنرانیها و مقالات و یادداشتهایی آسیبشناسانه درباره وضعیت مداحی کشور منتشر میشود. گاهی ملودیها و اشعار نقد میشود؛ و گاهی دستمزدهای نجومی مورد هجمه قرار میگیرد. غافل از آن که علت اصلی آفتها و آسیبهای مداحی امروز را باید در رذیله اخلاقی شهرتطلبی و رواج این گونه سبک زندگی جستجو کرد. وقتی یک مداح جوان برای کسب شهرت یا از دست ندادن آن، باید هر جلسه چندین نوحه یا سرود جدید ارائه کند، ناچار است هر شعر و ملودی سست و بیمایهای را که به دستش میرسد بخواند. وقتی قرار است صفحات مجازی هیاتها روزانه چندین پُست جدید و جوانپسند بارگذاری کنند، شرکتها و استودیوهایی تاسیس میشوند که با چندین دوربین و کِرِین و اسپایدرکم به هیات میآیند و تصویرهایشان را به سبک کلیپهای کنسرتهای کابارهای با ریتم تند و پلانهای شلوغ تدوین میکنند! وقتی یک مداح جوان آن قدر معروف میشود که از سراسر کشور دعوتش میکنند، او نیز مجبور است برای خود مدیر برنامهای دست و پا کند که دعوتها را سروسامان بدهد و اگر آن شخص مدیریت برنامههای چند مداح را بر عهده داشته باشد در پاسخ بانیان هیاتها میگوید: «مداح با چه آپشنی میخواهید؟!»
سلبریتیگری یکی از آفتهای مخرب تمام شاخههای فرهنگی و هنری است. این فرهنگ مبتنی بر نگاههای سودانگارانه به چهرههای شاخص است. فرهنگی رسانهای که هنر را به صنعت نزدیک میکند. هنوز که هنوز است چه بسیارند هنرمندان برجسته موسیقی و تئاتر و نقاشی و ... که به این فرهنگ تن ندادهاند. هنر در نظرگاه آنها مقدستر از آن است که به اغراض و امراض تاجران هنر آلوده شود. و حالا مداحی به عنوان مقدسترین هنرها در آغاز مسیری است که فرجامش فراموشی اصالتها و ریشههاست. محبان آل الله هنوز در پی ذاکرانی با اخلاص هستند که در چهرههایشان نور خدا را ببینند و برای شفای بیمارانشان از اشک چشمان آنان تبرک بجویند. اما این روزها بحث و گفت وگو پیرامون تعداد فالوورها، عکسهای سلفی با سلبریتیهای رشتههای دیگر، بِرَندهای لباس و کفش و ساعت و ... در میان مداحان جوان، داغ تر از کشف نکات تاریخی جدید و یافتن مقتلی گمنام و حفظ قصیده ای تازه است. دیروز مایه ی مباهات مداحان، حفظ اشعار صغیراصفهانی و نیرتبریزی و کمپانی بود؛ و امروز افتخار عده ای تعداد بازنشر ویدئوی مداحی شان در اینستاگرام است! دیروز آرزوی مداحان رسیدن به بیت مراجع تقلید و روضه خوانی در محضر علما بود؛ و امروز مسابقه بر سر حضور بازیگران و فوتبالیستها در هیاتهاست! دیروز مداحان و شاعران آیینی از شهرت فرار میکردند؛ و امروز عده ای دست به دامان تهیه کنندگان تلویزیون میشوند تا در مناسبتهای مذهبی چند دقیقه روی آنتن صداوسیما باشند! امروز با دیروز خیلی فرق دارد! البته تنها راه اصلاح در درون این خانواده باید شکل بگیرد و پیچیدن هیچ نسخه ای بیرون از این دایره قابل پذیرش و راهگشا نخواهد بود. ای کاش یکی از مداحان صاحبنام این سرزمین عزمش را جزم کند و علیرغم مخالفتهای احتمالی تمام صفحات مجازیاش را ببندد تا به بعضیها ثابت شود که نوکری اباعبدالله در گرو فالوورها و لایکها و کامنتها نیست! جامه خادمی امام حسین (ع) لباس شهرت نیست و بیش از این دنیا در جهان آخرت به یاری خادمان خواهد آمد.
بر من لباس نوکری ام را کفن کنید
نوکر بهشت هم برود باز نوکر است
ممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
من بریدم دل ز دنیا، آبرویم را بخر
رو زدم حالا به دریا، آبرویم را بخر
غرق در بحر گناهم، دست گیر عالمین
جان زهرا، جان مولا، آبرویم بخر
خواستی در پیش مردم آبرویم را بریز
صبح محشر پیش زهرا، آبرویم را بخر
من کجا و نوکری کردن برای تو حسین
وصله ی ناجورم اینجا، آبرویم را بخر
من خودم را بین خوبان تو پنهان کرده ام
تو ببین این خوب ها را، آبرویم را بخر
دارم از حال خودم خیلی خجالت می کشم
سر نمی آرم به بالا، آبرویم را مبر
بین خوبانت به من هم روزی اشکی بده
می شوم بی اشک رسوا، آبرویم را بخر
دارد آقا آبرویم می رود کاری بکن
جان آقا، جان آقا، آبرویم را بخر
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
ای ذکر نام تو نمک روضه ها حسین
شکر خدا که با تو شدم آشنا حسین
سردرب خانه تو نوشتند از ازل
آقا شد هر کسی که شد اینجا گدا حسین
آلوده تر زمن نبود بر درت ولی
آقاتری از اینکه برانی مرا حسین
.
((لطفی که که کرده ای پدر ومادرم نکرد))
ای مهربانترین کسم ای با وفا حسین
زهرا اجازه داد که من نوکرت شدم
ورنه عزیز من، تو کجا من کجا حسین
گریه کن توام،بدم، اما شنیده ام
زهرا کند به گریه کنانت دعا حسین
فردا که هیچ کس به کسی نیست ،مادرت
خود میکند گریه کنت را سوا حسین
آقا تو را به دست جدای برادرت
دستم مکن زدامن لطفت جدا حسین
یک عمر من به روضه تو آمدم، تو هم
یک دم به شام اول قبرم بیا حسین
مممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
من هرچه دارم از کرام اهل بیت است
صبح و مساء ذکرم سلام اهل بیت است
شد هرکسی مجنون اینان جاودان شد
دارد شرف هرکس غلام اهل بیت است
از هر لحاظی بنگری تو برترین اند
این یک نم از شان مقام اهل بیت است
این طایفه یعنی اصلِ تکیه گاهی
خیر دو دنیا را دهند با یک نگاهی
اینجا گدا دارد مقام پادشاهی
این چشمه ای از خیر عام اهل بیت است
سائل نرفت از نزدشان با دست خالی!!
از بس پر آوازه کرام اهل بیت است
هردرد درمان میشود بی شک دراینجا
دل غرقِ ایمان میشود بی شک در اینجا
محبوب یزدان میشود بی شک در اینجا
اوج شفا در بطن نام اهل بیت است
آری اجابت میشود قطعا حوائج
باید بر آورده شود شرعا حوائج
اینجا نماند بر زمین اصلا حوائج
این دور از لطف و مرام اهل بیت است
ما از روایتهای اینان جان گرفتیم
در پیش راهِ حضرت یزدان گرفتیم
درس زیاد از هر خطِ قرآن گرفتیم
غرق حلاوت بس کلام اهل بیت است
اینجا گره در کار معنایی ندارد
این خانواده مثل و همتایی ندارد
کس مثل اینان فضل و اعطایی ندارد
جود و کرم کارمدام اهل بیت است
با آل احمد باشد او در هر طریقی
هرکس که مُنعم از طعام اهل بیت است
دیدم که روزی عارفی فرزانه میگفت
بالله سعادت نزد جام اهل بیت است
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
ما دو پیاله ایم که لبریز باده ایم
این دو پیا له را به ملک هم نداده ایم
تا وقت میکنیم حسینیه می رویم
ما سالهاست شیعه ی گریان جاده ایم
با هر سلام صبح به آقای بی کفن
انگار روبروی حرم ایستاده ایم
با رعیتی خانه ی ارباب با وفا
احساس میکنیم که ارباب زاده ایم
شکر خدا که نان شب ما حسین شد
ممنون لطف مادر این خانواده ایم
بال ملا ئک است که ما را میاورد
یعنی سواره ایم اگر چه پیاده ایم
داریم با حسین حسین پیر میشویم
خوشحال از این جوانی از دست داده ایم
ممممممممممممممممممممممممممممممممممم
سفره هرکس که با عشق تو دم خور میشود
دائما از لطف زهرا مادرت پُر میشود
یک نگاهت ناصبی را کرد مجنون الحسین
سنگ از خیمه نشینی شما دُر میشود
یک زیارت کردنت صد حج مقبول خداست
جبرییل از رتبه ات غرق تحیُر میشود
وقت نفرین کردنت هم لطف نازل میکنی
گوشه ای از مهربانیهای تو حُر میشود
آخر هر روضه وقتی گریه کن ها میروند
سهم هرگریه کن از زهرا تشکر میشود
نوکران مخلص تو خانه دار جنت اند
یاحسین سینه زن آجر به آجر میشود
سرنوشت قدرنشناسان هیئت های تو
آخرش شرح نزول "التکاثر"میشود
زود پیرم کرد داغت ، زود مویم شد سفید
روضه خوانی تو منجر به تکسر میشود
بعد اسمت ناخودآگاه اشک میریزم حسین
کاسه چشم من از خون جگر پُر میشود..
قطره ی اشکی که در داغ تو از چشمی چکید
پیش کوثر میرود گرم تفاخُر میشود
ما بهشتی را که میگویند اینجا دیده ایم
درمیان روضه ات جنت تصور میشود
مممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
مهمان برایت آمده حسین جان
روحش به سویت پر زده حسین جان
از لطف و از رحمت نما تو یادش
امشب بیا خودَت برس به دادش
مَشمول ِ لطف کِردگاریش کن
زیر لحد امشب تو یاریش کن
او بوده اهل صدق و شیعه مذهب
دستش بگیر امشب به حقّ زینب
از کودکی اهل غم تو بوده
اهل عزا و ماتم تو بوده
شفاعتش کن از کرم به محشر
به پنج تن ، به حقّ ِ آل ِ حیدر
ممممممممممممممممممممممممممممم
به مال و جاه و سلطنت نه رو کند نه بنگرد
کسی که از صمیم دل ، دمی شود گدای تو
ممممممممممممممممممممممممممممممممم
آن گونه که در عالم
نام خدا بماند
نام حسین روی
لبهای ما بماند
از ابتدای دنیا
تا انتهای دنیا
عشق حسین تنها
در قلب ما بماند
ما نذر گریه داریم
در روضه های ارباب
یا رب مباد حتی
یک قطره جا بماند
این عمر میشود طی
آخر غرور تا کی
ما میرویم و تنها
این روضه ها بماند
نوکر به سر هوای
سلطان شدن ندارد
اینجا گدا همیشه
باید گدا بماند
دل کو به کو به هر دشت
تا پا گذاشت برگشت
اما همیشه میخواست
در کربلا بماند
شخصیت مرحوم «حاج محمود اکبرزاده» باید بازخوانی شود
رئیس سازمان فرهنگی آستان قدس رضوی گفت: ما نیاز به بازخوانی شخصیت مرحوم حاج محموداکبرزاده در شرایط کنونی داریم، خیلیها با مرحوم اکبرزاده آشنا بودند اما ایشان را نشناختند.
به گزارش خبرگزاری فارس از مشهد، مراسم عصر شعر مجازی به مناسبت درگذشت شاعر آیینی حاج محمود اکبرزاده شامگاه گذشته در صفحه اینستاگرامی مؤسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی برگزار شد.
در این مراسم که مهمانانی حضوری و مجازی داشت، جمعی از شعرا و مداحان آیینی درباره شخصیت مرحوم محمود اکبرزاده سخن گفتند.
اکبرزاده همیشه در سنگرهای انقلاب حضور داشت
رئیس سازمان فرهنگی آستان قدس رضوی در این مراسم گفت: یک نکتهای که برای من آزاردهنده است، شرایطی است که باعث شد نتوانیم مراسمی در شأن ایشان برگزار کنیم.
حجت گنابادینژاد ادامه داد: درست است که مرحوم اکبرزاده در حوزه شعر و ادب فعال بودند، اما حقیقتا با وجود اینکه تحصیلات آکادمیک نداشتند یک اندیشمند بهتمام معنا بودند.
وی ادامه داد: ایشان در همه سنگرهای مبارزاتی قبل و بعد انقلاب همراه نظام بودند و حتی در دهه اخیر و جریان فتنه 88 هم پشتیبان انقلاب بودند.
رئیس سازمان فرهنگی آستان قدس رضوی با اشاره به ابعاد شخصیتی مرحوم اکبرزاده بیان کرد: ما نیاز به بازخوانی شخصیت ایشان در شرایط کنونی را داریم، خیلیها با مرحوم اکبرزاده آشنا بودند اما ایشان را نشناختند.
اکبرزاده ارتباط خوبی با شعرای روشنفکر داشت
عضو گروه علمی برونمرزی فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز در این مراسم گفت: مرحوم اکبرزاده یک فرد جامع الاطراف بود که مجموعهای از شعر، ادب، ولایت و ایمان بود و بر افراد نزدیک خود تأثیر میگذاشت.
محمدکاظم کاظمی ادامه داد: ایشان بهعنوان یک شاعر آیینی تأثیر بسیار زیادی بر شعرای روشنفکر گذاشتند تا جایی که برخی از آنها مداح اهل بیت شدند.
وی با اشاره به اقبال لاهوری بهعنوان یک شاعر روشنفکر ادامه داد: مرحوم اکبرزاده ارادت خاصی به اقبال لاهوری داشتند و شعرهای زیادی از او را میخواندند.
عضو گروه علمی برونمرزی فرهنگستان زبان و ادب فارسی متذکر شد: مرحوم اکبرزاده نیز با شعرای آیینی و مذهبی محشور بود، هم با افراد روشنفکری مانند جلال آل احمد و اندیشمندی مانند دکتر شریعتی ارتباط داشت.
اکبرزاده علمدار شعرای ولایی بود
در ادامه یکی از شعرای آیینی که مهمان مجازی این برنامه بود درباره مرحوم محموداکبرزاده گفت: آقای اکبرزاده مثل رزمندگانی که در زمان جنگ به میدان مین میرفتند همیشه خطشکن بود و در صحنههای مهم حضور داشت.
ولیالله کلامی زنجانی ادامه داد: استاد اکبرزاده همیشه در کاروانهای آقای مؤید در مدینه و مکه حضور داشت و همیشه در جبهه ولایت، شعر آیینی، مقاومت و شهدا علمدار بود.
مرحوم اکبرزاده ارتباط نزدیکی با رهبری داشت
غلامرضا سازگار که از دیگر مهمانان مجازی این برنامه بود، گفت: خاک بین انسانها فراموشی میآورد، اما یاد مرحوم اکبرزاده همیشه در محافل هست و بهخصوص در این برهه زمانی یاد آن مرحوم بیش از پیش باید زنده بماند.
این شاعر آیینی ادامه داد: مرحوم اکبرزاده با وجود کهولت سن در تمام مجالس اهل بیت با ذوق شرکت میکرد و اهل عشق و دل بود.
وی با اشاره به ارتباط نزدیک مرحوم اکبرزاده با مقام معظم رهبری بیان کرد: آقای اکبرزاده از رفقای قدیمی رهبری هستند و من از این ارتباط خبر داشتم، بنابراین این مصیبت را بر رهبر عزیزمان نیز تسلیت میگویم.
سازگار خاطرنشان کرد: ما شعرای راه دور این دفعه که به مشهد بیاییم گمشدهای داریم، البته که مرحوم اکبرزاده مهمان حضرت رضا(ع) شده است.
آقای اکبرزاده در نوکری اهل بیت سنگ تمام گذاشت
یکی از مداحان اهل بیت(ع) نیز در ادامه گفت: واقعا آقای اکبرزاده در نوکری اهل بیت سنگ تمام گذاشت و جوانان باید از ایشان الگو بگیرند.
علی خوش چهره ادامه داد: آثار ایشان را هر وقت میخوانم، میبینم که همچنان زنده است و انصافا حسن انتخاب داشتند، حیف که در شرایط کنونی خاکسپاری در شأن ایشان صورت نگرفت.
اکبرزاده فراتر از یک شاعر بود
احمد واعظی نیز در ادامه گفت: مگر مثل آقای اکبرزاده با این سبقه مذهبی و آیینی چقدر داریم؟ واقعا از دست دادن افرادی مثل آقای اکبرزاده حیف است.
این مداح اهل بیت(ع) با اشاره به آثار مرحوم اکبرزاده بیان کرد: ایشان با وجود نداشتن تحصیلات آکادمیک آثاری را تولید کردند که به عنوان نمونه کتابی راجع به امام حسین(ع) بود که در زمان قبل انقلاب داشتن آن کتاب جرم بود، ایشان در آن کتاب واقعا نگاهی حماسی و سیاسی امروزی به واقعه عاشورا داشتند.
وی ادامه داد: ایشان فراتر از یک شاعر و مداح بود و در بحث اهل بیت یک اندیشمند بود.
گفتنی است؛ در این مراسم استاد غفورزاده شعری را در وصف مرحوم حاج محمود اکبرزاده خواند.