دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۲ - ۲۰:۵۸
کد مطلب : 126815
تربیت سیاسی (3)

گردش از چه کسی باید حکومت کند به چگونه باید حکومت کرد؟

تربیت سیاسی دینی؛ امکان یا امتناع
در ميان فقيهان و مجتهدان باورهاي گوناگوني نسبت به مسئله ارتباط سياست و ديانت مطرح مي‌باشد. مسئله‌ای که باورمندی نسبت به آن نوع مواجهۀ ما را با مسئله سیاست روشن خواهد کرد. گروهي با وادادگی در فضای مدیریت جامعه، دين را صرفاً امري فردي قلمداد می‌کنند كه در حوزه اجتماع كارآمدي لازم را نخواهد داشت و لاجرم منكر تربيت سياسي ديني می‌شوند. گروهي نيز با وسعت بخشيدن به منظومۀ معرفتي و كاربردي دين، سياست را جزء لاينفكّ ديانت قلمداد كرده‌اند و بر لزوم تربیت سیاسی دینی صحه می‌گذارند.
 امام خميني(ره) از سردمداران گروه دوم محسوب مي‌شوند و همواره بر ضرورت سياسي بودن دين اهتمام داشته‌اند و بر عدم معرفت ديني كساني كه دين را از سياست جدا می‌دانند، تأکید ورزیده‌اند. ايشان براي اولين بار در سن 44 سالگی و در پاسخ به کتاب اسرار هزار سالۀ علی‌اکبر حکمی‌زاده كتاب كشف‌الاسرار را به رشتۀ تحریر درآوردند و طی بیانات عمیق معرفتی در خصوص دفاع از حریم تشیع، استدلال‌های عرفانی خود را در لزوم اقامۀ ولايت فقيه ارائه فرمودند. ایشان پس از طرح این نظریه در دروس خارج فقه خود در نجف اشرف نیز به تبیین مسئله ولایت فقیه پرداختند و اولین بار تقریرات برخی از دروس اصول فقه ایشان توسط آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی جمع‌بندی شده و در سال 1343 توسط انتشارات اسماعیلیان به چاپ رسید.
امام با نگاهی تربیتی به موضوع سیاست اساساً سياست را نه تنها از ديانت جدا نمی‌دانند بلکه آن را ممزوج در دیانت می‌دانند. به اعتقاد ایشان دين در تصرف امور دنيا و تنظيم جامعه مسلمانان سخن گفته است و سيره و سنت پيامبر(ص) و ضرورت استمرار اجراي احكام و سيره امام علي(ع) و ماهيت و كيفيت قوانين اسلام اعم از احكام مالي و مالياتي احكام، راجع به حفظ نظام اسلام و تماميت ارضي و استقلال امت اسلام و احكام قضايي و جزايي از وجوه بارز لزوم حکومت و لزوم تربیت حکمرانان و مردم برای بقاء آن است.
در دیدگاه امام خمینی(ره) سیاست جزء لاینفکّ نظام فکری و جهان‌بینی اسلامی است. به واقع امام(ره) سیاست را تدبیر، مدیریت، رشد و پرورش دادن و هدایت‌کردن افراد جامعه به مصالح دنیوی و اخروی می‌دانند. در دیدگاه ایشان سیاست همان تربیت است نه قدرت؛ و اساس عالم را تربیت انسان می‌دانند. ایشان معتقدند که دین، سیاست مُدُن و راهنمای صراط مستقیم لاشرقیه و لاغربیه است، و دین حقیقی دینی است که عبادتش توأم با سیاست و سیاستش توأم با عبادت و رشد و تربیت باشد. امام بین تربیت و سیاست جدایی نمی‌بیند و سیاست را همانند فلاسفه مسلمان دیگر همچون ابن‌سینا و فارابی، از مقوله حکمت عملی می‌داند و از این رو سیاست در منظر امام تبدیل به ارزش می‌شود و با فضیلت مرتبط می‌گردد.
در اندیشه امام(ره)، مشروعیت نظام سیاسی، خاستگاه الهی داشته، اما مقبولیت آن که متّکی بر تحقق تربیت سیاسی است دارای جایگاهی مردمی است، چرا که «مقبولیت، شرط تحقق حکومت است.» امام(ره) می‌فرمایند: «حکومت اسلامی یعنی حکومتی که مبتنی بر عدل و دموکراسی و متکی بر قواعد و قوانین اسلام باشد». از دیدگاه امام(ره)، حکومت‌های غیر توحیدی کاری به این که مردم الهی شوند، ندارند، بلکه تمام همّ و غمّ آن‌ها این است که کسی کاری انجام ندهد که به مصالح و حکومت‌شان ضرر برساند. اما انبیا به انسان کار دارند و به دنبال تربیت انسان چه در خلوت و چه در جلوت هستند.
با توجه به این موارد می‌توان گفت که تربیت سیاسی از دیدگاه امام(ره) روی آوردن آگاهانه و آزادانه به سمت ارزش‌های والای انسانی و آراستن جامعه به فضیلت‌ها است. امام(ره) مدام تاکید می‌کنند که تنها نظامی که با انسان چه در منزل و چه در بیرون کار دارد، اسلام است و او به دنبال انسان‌سازی است. اسلام است که می‌تواند انسان را از مرتبه طبیعت تا مرتبه روحانیت و مافوق روحانیت تربیت کند. اسلام آمده است که طبیعت را به سمت روحانیت و توحید بکشاند و طبیعت را مهار کند.
 
محمدرضا فارسیان - دکتری فقه و حقوق و مدرس دانشگاه
https://siasatrooz.ir/vdca6in6m49nua1.k5k4.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی