روز چهارشنبه با تعدادی از ایتام برای یه جشن کوچک به دانشگاه علوم پزشکی قم رفتیم.

دو تا موضوع نظرمو جلب کرد:
1-نیاز بچه ها به محبت: جوری دستمو می گرفتن انگار دست باباشونو گرفتن.

2-برگشتنی دست یکی از بچه ها بادکنک بود. یه راننده ماشین سوزوکی گفت: بچه ی من بادکنک می خواد. فوراً با سخاوت بادکنکو بهش داد.