دیپلماسی❜ حمل و نقل/ تریبون آزاد فرهیخت: جهان شهری که مسئولانش از تأمین سرمایش سالن ایستگاه راه آهن اش عاجزند!

  • بازدید: ۸۲۹
حمل و نقل/ تریبون آزاد فرهیخت: جهان شهری که مسئولانش از تأمین سرمایش سالن ایستگاه راه آهن اش عاجزند!
راه آهن خراسان

تریبون آزاد فرهیخت: بر اساس گلایه های واصله از سوی تنی چند از زوار غیرایرانی بارگاه منور رضوی مبنی بر این که سالن اصلی ایستگاه راه آهن مشهد آن هم در روزهایی که دمای مشهد در فصل تابستان و در اوج سفرهای زیارتی زوار و گردشگران به بیش از ۴۱ درجه رسیده، با چند کولر آبی خنک می شود، به این ایستگاه سری زدیم تا از نزدیک موضوع را بررسی کنیم. 

متأسفانه نه تنها گزارش عدم وجود یک سیستم سرمایش استاندارد صحت داشت، بلکه آسانسور تنها پل عابر پیاده در مقابل ایستگاه هم کار نمی کرد! یعنی زواری که به هر دلیل از آن سوی بولوار راه آهن می خواستند همراه با ساک و چمدان خود، عرض بولوار را طی کنند تا خود را به آنطرف پل رسانده و وارد ایستگاه شوند، باید این ساک ها و چمدان های سنگین را با دست و از طریق پله ها بالا برده و بعد آن سوی پل، دوباره پایین بیاورند چون متاسفانه آسانسور آن سوی این پل عریض هم کار نمی کرد!

در وسط پل، از پیرمردی که از لباس فرمش معلوم بود مسئولیتی در این مجموعه دارد و مشغول نظافت و جارو کردن پل بود، علت خرابی آسانسور را جویا شدیم که با چهره ای درهم کشیده گفت: پدر جان، مسئول آسانسور منم ولی چندین بار به پیمانکار زنگ زدم و خرابی آسانسور را گزارش کردم ولی چند روزه هست که به درخواستم توجهی نمی کنند و تا حالا که برای سرویس نیامدند!

سریعاً به سامانه ی پیام های مردمی ۱۳۷ شهرداری مشهد تماس گرفته و موضوع نقص فنی آسانسور را گزارش و تأکید کردیم که این پل عابر پیاده، یک پل معمولی همچون دیگر پل های عابر سطح شهر نیست و بسیار فرق دارد، چون علاوه بر هموطنان مسافر، بسیاری از زوار غیرایرانی رضوی برای سفر به سایر نقاط کشور مانند قم و زیارت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها از قطار برای تردد در کشور استفاده می کنند و این نقص مهم ولی به گمان آن پیمانکار خاطی «جزئی»، پاک آبروی کلان شهر منسوب به امام مهربانی ها را می برد! 

آن هم دیار میهمان نوازی که هم مسئولانش و هم رسانه هایش، آن را با القاب پر طمطراق اما درستی چون بزرگترین کلانشهر مذهبی جهان، جهان شهر برکت و کرامت، ام القرای جهان تشیع، پایتخت معنوی کشور، پیشانی نظام و اخیرأ هم دحوالارض ایران می خوانند.

به هر تقدیر، وارد سالن شدیم و حق با آن زائر امام رضا(ع) بود. هوای داخل سالن به قدری گرم و به دلیل ازدحام مسافران بسته و اصطلاحاً خفه بود که به ناچار به دفتر مدیریت ترمینال مراجعه کردیم. 

از آنجایی که مسئول سالن در اتاقش حضور نداشت، موضوع گلایه ی زوار غیرایرانی را با تنها فردی که از لباس فرمش معلوم بود از کارکنان راه آهن خراسان هست، مطرح کرده که وی هم از این وضعیت اسفناک تأمین سرمایش سالن ناراحت بود و می گفت چکار می شود کرد؟! تمام کولرهای آبی سالن با حداکثر دور مشغول کارند، اما متأسفانه جوابگو نیست!

نگاهم به کولر گازی نصب شده در اتاق مدیریت ترمینال افتاد که آن هم در کمال تعجب خاموش بود! وقتی علت را جویا شدم، می گفت که خراب است، ولی احتمالا اینطور نبود، بلکه برای آن که سر و صدای مردم به اعتراض بلند نشود که سواره از حال پیاده خبر ندارد! و این که نگویند خودتان زیر کولر گازی نشستید، اما مردم بیچاره از شدت گرمای هوا، این گونه عرق می ریزند، آن را علی الظاهر خاموش کرده بودند!

مادامی که از چند تن از کارکنان ثابت سالن این سئوال را پرسیدم که چطور این هوای گرم را تحمل می کنید، اول با عصبانیت جواب می دادند که دفتر مدیریت ترمینال آنجاست، به آنها بگویید و بعد که نیت خیر ما را می دیدند، می گفتند هر سال وضعیت ما با شروع فصل گرما همین است که می بینید! 

می گفتند: حالا زوار و مسافران یک تا دو ساعت این شرایط اسفناک را هر جوری هست تحمل می کنند و بالاخره سالن را ترک کرده و می روند، اما ما چه می توانیم بکنیم که موظفیم در این سالن بخار باشیم و تازه، با این اوضاع برگشت ویروس کرونا، مجبوریم ماسک هم بزنیم!

یکی دیگر می گفت: «بسیاری از زوار حتی خارجی ها برای فرار از این گرما به مسجد و نمازخانه ی سالن پناه می برند چون آنجا کولر گازی دارد، ولی ما به آنها نمی توانیم چنین توصیه ای بکنیم چون روزی نیست که حداقل یک مسافر به خاطر خستگی زیاد و گرمای هوا، در نمازخانه خوابش نبرد و از قطار جا نماند!»

به نمازخانه سری زدیم و در آنجا بودیم که یک نفر از کارگران نظافتی و خدماتی سالن وارد شد و با صدای بلند مردمی که همه مقابل یک کولر گازی روشن در یک گوشه ی مسجد، دراز کشیده و استراحت می کردند، این گونه صدا می زد: خواب نمانید! قطار تهران را اعلام کردند!

می گفت آقایان بلند شوید که همین دیروز یک مسافر همین جا خواب ماند و بلیت ۷۲۰ هزار تومانی اش سوخت و مجبور شد با هزار مصیبت، بلیت قطار اتوبوسی ساعت ۱۲ شب را بگیرد و به شهرش برگردد!

البته در آن سوی دیگر مسجد، یک کولر گازی دومی هم وجود داشت ولی متأسفانه خاموش بود. از آنجایی که دور تا دور نمازخانه، مسافران استراحت می کردند و احتمالا تهویه هم خاموش بود یا اگر روشن بود، جوابگو نبود، بوی نامطبوع عرق بدن ها و جوراب و کفش ها، حتی در وسط نمازخانه، هر نمازگزاری که به مسجد می آمد را، آزار می داد.

با یکی از مسافران غیرایرانی در سالن روبرو شدم. حین گفت و گو، از وضعیت تبعیض آمیز خدمات به مسافران در مشهد الرضا شدیداً گلایه داشت و می گفت: «من پس از چند روز اقامت در تهران، به قصد زیارت، با پرواز داخلی وارد فرودگاه بین المللی مشهد شدم، آنجا سالنی بسیار زیبا، مدرن، تمیز و خنک را مشاهده کردم، اما نمی دانم چرا وضعیت سالن راه آهن و تهویه ی هوای این سالن بزرگ، این طور نامطلوب است؟! در زمستان سرد است و در تابستان گرم، به نحوی که خودتان می بینید، صدای کودکان را در بغل مادران شان در آورده و همه خود را با هر چیزی که دم دستشان باشد، باد می زنند!»

وی با تعجب می گفت: «مشهد، شهر مجتمع های بزرگ تجاری است و بسیاری از این مراکز خرید بزرگ در تابستان، آن قدر خنک و سرد هستند که وقتی از داخل ساختمان به بیرون می آییم، تازه آن موقع هست که متوجه تابستان و هوای گرم می شویم. بنابراین بحث بزرگی سالن راه آهن مشهد قطعاً نمی تواند دلیل موجهی برای تهویه ی بد آن باشد چون مثلاً مرکز خرید آرمان که در منطقه ی قدیمی مشهد ساخته شده، سالن اش آن قدر بزرگ هست که از یک طرف آن به طرف دیگر سیم بکسل زده اند و جوانان می توانند ورزش هیجان انگیز «زیپ لاین» را انجام دهند یعنی در فضا معلق شده و از یک طرف به طرف دیگرش بروند، اما آن قدر خنک هست که اصلاً گرمای هوا را حس نمی کنید!»

وی که از جایش بلند شده  و به سمت درب ورودی سالن و گیت پلیس اشاره می کرد، گفت: «به نظر من حتی امنیت مسافران هم تحت الشعاع گرمای هوا و تهویه ی نامناسب سالن قرار گرفته! خودتان ببینید، گرمای هوای داخل سالن، قطعاً روی کیفیت کار همه ی کارکنان حتی پلیس اثر می گذارد. می بینید که یک نفر نیروی پلیس، دم در ورودی حضور ندارد تا مواظب باشد مسافران تمام وسایل شان را روی دستگاه کنترل و بازرسی بگذارند و خیلی از مسافران ساک های بزرگ را زیر دستگاه می گذارند، ولی ساک های دستی کوچکتر یا کوله پشتی هایی که بر پشت دارند، بدون بازرسی وارد سالن می شوند و خدای نکرده اگر محموله ی خطرناک و آتش زایی در این ساک ها باشد و وارد سالن و قطارها شود، هیچ کس متوجه نمی شود چون بازرسی دومی وجود ندارد!»

سپس باب گفت و گوی ما با جوانی باز شد که می گفت دانشجوی شاغل به تحصیل در یکی از دانشگاه های مشهد است و به زبان فارسی نیز آشنایی کافی داشت. وی نیز به نکته ی عجیب دیگری اشاره کرد و می گفت: 
«کاش مشکل، فقط گرمای این سالن باشد؛ من دانشجو هستم و در طول سال مجبورم چندین بار به تهران سفر کنم و نمی توانم بلیت های گران قیمت هواپیما یا قطار را بخرم! چندین روزه که پای لب تاب و گوشی از بس که دنبال بلیت قیمت مناسب مشهد تهران در سایت فروش بلیت رجا و امثالهم بودم، بخدا خسته شدم!»

وی افزود: «آیا این عدالت است که از ۸۰۰ نفر ظرفیت صندلی یک قطار بزرگ، آژانس های دارای مجوز فروش بلیت قطار، دسترسی کامل به تمام بلیت ها آن هم با قابلیت رزرو داشته باشند، اما برای مسافران تیره بخت در سامانه های اینترنتی، ظرفیت ها به صورت قطره چکانی باز بشود؟»

سپس به مطلب درستی اشاره کرد و گفت: «این که اساساً در همه جای دنیا، فروش آنلاین بلیت های هواپیما، قطار و اتوبوس انحصاراً در سامانه های اینترنتی و به صورت همسان و در یک بستر واحد صورت می گیرد، بدین خاطر هست تا حقوق شهروندان ضایع نشود!»

می گفت: «واقعاً نمی دانم بانیان این مشکل فردای قیامت، جواب خدا را چطور می دهند که به ده تا آژانس فروش بلیت قطار در آن طرف همین بولوار راه آهن مشهد، آن قدر اختیارات کامل می دهند که به راحتی می توانند ده ها و بلکه صدها بلیت را ساعت ها برای مشتریان نورچشمی خود و چه بسا در ازای دریافت مبالغی بیشتر رزرو نگه دارند، اما صد متر آن طرف تر در خود ایستگاه، یک مسافر حال چه ایرانی و چه غیر ایرانی نمی تواند از این همه صفحات سایت های شرکت های فروشنده ی بلیت، یک صندلی برای خود خریداری کند!»

وی با تأکید بر این که همه مسلمانیم و باید حق و حقوق یکدیگر را رعایت کنیم، تصریح کرد: «تازه به محض اعلام همان اندک ظرفیت بلیت های ۲۴۰ تومانی برای کوپه های چهار یا شش تخته در این سایت ها، به محض آن که می خواستیم بلیت را خریداری کنیم، با این که تمام اطلاعات از جمله شماره گذرنامه یا برگ عبورمان را از قبل در سامانه وارد کرده بودیم تا معطل نشویم، اما به محض ورود به صفحه، متأسفانه باز با پیام "ظرفیت تکمیل شد" مواجه می شدیم و معلوم بود که همین آژانس ها این بلیت ها را پیش خرید یا در رزرو محبوس کرده اند!»

این دانشجوی غیر ایرانی با این جملات، گلایه هایش را پایان داد: «اما تا دلتان بخواهد، بلیت های ۷۲۰ هزار تومانی به وفور در دسترس بود در حالی که این قیمت برای یک صندلی قطار و در برابر خدمات اندکی که ارائه می شود، اصلأ منطقی نیست! اگر قرار باشد ۷۲۰ هزار تومان برای یک سفر ۱۲ ساعته با قطار به تهران آن هم با کمترین خدمات بدهیم، آیا این عاقلانه تر نیست که ۲۰۰ - ۳۰۰ تومان دیگر اضافه تر هزینه کنیم و با هواپیما و طی یک ساعت به تهران برویم؟!»

یادداشت فرهیخت:

«اندیشکده ی بین المللی فرهیخت» با اظهار تأسف از وضعیت سرمایش و تهویه ی نامناسب سالن ایستگاه راه آهن مشهد، امیدوار است که با پیگیری های صورت گرفته و بازتاب این نواقص به مسئولان امر، به زودی زود شاهد رفع این نقص مهم فنی در این سالن تاریخی و کهن راه آهن مشهد از رهگذر عمل به وعده و قول آنان باشیم. 

سالنی که بسیاری از ایرانیان بویژه خراسانی ها با آن چه از زمان کودکی، و چه در دوران دفاع مقدس و چه پس از آن، خاطره ها داریم و بدیهی است برون تاب این گونه نواقص، هیچ گاه به معنی ناسپاسی یا ندیدن یا کوچک انگاشتن خدمات ارزشمند کارکنان ساعی و مدیران زحمت کش این حوزه ی عملکردی در صنعت حمل و نقل ریلی مسافری بویژه در بحث «دیپلماسی حمل و نقل» نیست، بلکه تذکری است خیرخواهانه به مصداق «ان الذکر تنفع المؤمنین».

عبدالرضا زرگری
خادم کمترین زوار غیرایرانی رضوی
یکشنبه، ۲ مرداد ۱۴۰۱




:: لینک کوتاه مطلب :: farhikhtt.ir/post/24


Share
  • محمد ناصر
    من این یادداشت شما را یکی دو ماه پیش خواندم و الان هم همینطور است و هیچ تغییری نکرده یعنی مشکل سرمایش سالن اصلی ایستگاه راه آهن مشهد حل نشده واقعاً جای تأسف است!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.


تارنمای فرهیخت

آمارها و بازدیدها