۶
دوشنبه ۱۷ تير ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۳۰
تفکر اسلام ناب محمدی(ص) و تحجر گرایان انجمن حجتیه

همه چیز درباره انجمن حجتیه

همه چیز درباره انجمن حجتیه
نام كامل انجمن حجتیه كه به انجمن ضدبهائیت نیز مشهور بوده، «انجمن خیریه حجتیه مهدویه» است. این انجمن مقارن با كودتای آمریكایی ۲۸مرداد ۱۳۳۲ تأسیس شد. نهایتاً در سال ۱۳۳۶ آن را به نام انجمن حجتیه مهدویه به ثبت رساندند. مؤسس این گروه آقای شیخ‌محمود ذاكرزادة تولایی است كه به نام شیخ محمود حلبی شناخته شده بود. هنگامی كه مردم ایران درگیر مبارزه با ظلم شاه بودند، اعضای این انجمن، وقتشان را صرف راهنمایی بهائیان می‌كردند و خودشان را از جریان انقلاب دور نگاه می‌داشتند.
اساسنامه انجمن دارای یك فصل، دو ماده، هشت بند و دو تبصره بود؛ تبصره یك عبارت است از اینكه، هدف انجمن تا ظهور موعود غیرقابل تغییر است. در تبصره دو آمده است: «انجمن به هیچ‌وجه در امور سیاسی مداخله نخواهد داشت) همون سکولار خودمون به زبان ساده) و نیز مسئولیت هرنوع دخالتی را در زمینه سیاسی كه از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گیرد بر عهده نخواهد داشت. (در حالی كه بهائیت یك پدیده كاملاً سیاسی و شبه جاسوسی بود و متقابلاً یكی از راه‌های مبارزه با آن، برخورد سیاسی بود)
انجمن حجتیه قبل از انقلاب اسلامی ایران هیچ موضعی نسبت به هویدا نخست‌وزیر معدوم شاه، دكتر ایادی، دكتر ثابتی، یا هژبر یزدانی و غیره كه از مسوولان و متنفذان حكومت، با وجودی كه بهائی بودند نداشتنداز جمله عملکرد فرقه می‌توان به سخره گرفتن حرکت مردمی علیه رژیم با عباراتی همچون«وزوز پشه را چه به فانتوم» مشت بر درفش چه می‌تواند بكند»، تبیین قدرت جسمانی امام علی(ع) و میزان تیزی و برندگی ایشان بود، مبارزه با پپسی كولا نه بخاطر حرام بودن شربت، بلکه بخاطر صاحبانش که بهائی‌اند مواخذه حضرت امام در باب خون‌های ۱۵خرداد وحمایت مردم از قیام‌های متعدد، عدم صدور هیچ بیانیه و همراه نشدن با مردم در حرکات جوششی سال‌های ۵۶و۵۷ از جمله اقدامات این انجمن بوده به طوری که در جلسات قبل از انقلاب اعضا و طرفدارانشان را از هرگونه دخالت در امور سیاسی و مبارزاتی با رژیم طاغوت برحذر می‌داشتند ولی با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامیمان به اعضا توصیه کرده و دستور می‌دادند وارد نهادها و ارگان‌های نظام شوند و به همین دلیل سبب شد یکی از اعضای موثر این گروه که در ابتدای انقلاب اسلامی به تبیین برنامه‌ها و اساسنامه وزارت اطلاعات مشغول بود سعی نمود که مدارک ساواک در مورد انجمن حجتیه را نابود کند و در این ماموریت موفق هم بود لکن علیرغم تلاش‌های وی هنوز هم اسنادی از همکاری‌های این انجمن با رژیم مخوف شاه موجود است که به نمونه ای از آنها در ذیل اشاره می‌شود:
نامه به دربار
پیشگاه مبارک اعلی‌حضرت همایون شاهنشاه آریا مهر
با کمال احترام به عرض خاک پای مبارک می‌رساند: جامعه روحانیت ایران از اعمال خائنانه گروه بی‌دین و ضد وطنی که بلوای پانزدهم خرداد را بر پا کردند، ابزار تنفر و انزجار می‌کند و ارادت خالصانه اعلی‌حضرت همایونی را به خاندان نبوت تصدیق و تأیید دارد و آن اعلی‌حضرت را حامی دین اسلام و پیرو مذهب جعفری می‌شناسد و مورد تکریم و احترام جامعه روحانیت و خادمان مکتب اسلامی هستند و ـ ان شاء الله ـ سالیان سال سلامتی وجود اقدس شهریاری باقی و برقرار باشد....»
منبع: نامهٔ انجمن حجتیه خطاب به محمدرضا شاه، (آرشیو، سند ۷۲۲/ ۱۹ه‍، ۳۱/ ۴/ ۱۳۵۴) برگرفته از کتاب: قصه هویدا، ابراهیم ذوالفقاری، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶.
رئیس واحد اطلاعات دستگاه امنیت دستور می‌دهد كه هراقدام نسبت به گروه حجتیه با نظر آقای حلبی باشد:
پیرو نامه شماره ۲۰۱۷۱/۱۲۵۲۵-۱۷/۱/۳۶سازمان اطلاعات و امنیت تهران خواهشمند است دستور فرمایید از هرگونه اقدام و نظراتی كه نسبت به اعضای پنج نفر (هیئت مدیره فرقه) در نامه پیروی مذكور به عمل خواهند آورد، این واحد را نیز آگاه سازند. ضمناً چون تجمع نامبردگان جنبه ضدیت با مسلك بهایی را دارد و برابر اطلاع حاج شیخ‌محمود ذاكرزاده تولایی معروف به حلبی از گردانندگان این جلسه با بخش ۲۱ سازمان اطلاعات و امنیت تهران همكاری‌هایی دارد اصلح است هرگونه اطلاعی در مورد جلسه متشكله را قبل از احضار بقیه از مشارالیه استفسار نمایند. رئیس واحد اطلاعاتی كمیته مشترك ضدخرابكاری، ناصری ۲۳/۱/۳۶
علی‌اكبر پرورش(یکی از اعضای سابق انجمن) درباره عكس‌العمل دستگاه امنیت از استعفای خود از انجمن حجتیه می‌گوید:
وقتی ساواك متوجه شده بود كه من از انجمن كنار رفته‌ام همین نادری (از مسوولان عالی‌رتبه دستگاه امنیت) ملعون ما را خواست و خیلی فحاشی كرد و گفت چرا دیگر در انجمن نیستی. دستگاه امنیتی می‌دید افراد مذهبی كه از انجمن جدا می‌شدند به سوی نیروهای انقلابی و ضدرژیم می‌روند پس اصرار به حضور در این فرقه بی‌فایده داست.
انجمن حجتیه پس از پیروزی انقلاب اسلامی
با پیروزی انقلاب اسلامی انجمن حجتیه كه در حیرت پیروزی انقلاب اسلامی بود تضعیف شد زیرا آنها اعتقادی به پیروزی انقلاب اسلامی نداشتند، لذا پنج شش ماه در حالت تردید بودند. انجمنی‌ها كه تا واپسین روزهای پیروزی انقلاب می‌گفتند امام سیزدهم در پاریس نشسته و مردم را جلوی گلوله می‌فرستد در نیمه شعبان سال اول انقلاب عكس همه مراجع را زد و بعد از چندماهی به تأییدات خود از رهبر انقلاب اشاراتی داشت و خود آقای حلبی از مضامینی چون عظیم‌الشأن و رهبر كبیر برای امام خمینی(س) استفاده كرد.
وقتی انجمنی‌ها به موضع انفعال افتادند نیروهای تربیت شده در انجمن، پس از انقلاب به سه دسته تقسیم شدند:
۱-از دسته اول برخی مانند آقای پرورش، دكتر صادقی، استاد دانشكده الهیات مشهد، عبدالكریمی، استاد دانشگاه مشهد، مهندس مصحف و بسیاری دیگر به انقلاب پیوستند. در میان اینان، جوانانی نیز حضور داشتند كه دست كم چند سالی انجمن را تجربه كرده و به صف انقلابیان پیوسته بودند. برخی نیز مانند آقای طیب كه مسوولیت برگزاری مراسم سخنرانی‌ها را در تهران بر عهده داشت، نه تنها به انقلابیان پیوستند، بلكه به نوعی در برابر انجمن هم قرار گرفتند. ۲. دسته دوم در برابر انقلاب بی‌تفاوت ماندند. ۳. دسته سوم به انتقاد از انقلاب پرداخته و به صف مخالفان – از نوع دیندار – پیوستند.
آقای طیب از مسوولان سابق انجمن كه پس از انقلاب خود را از انجمن خارج كرد می‌گوید: از ابتدای این نهضت و از گذشته‌های دور این نهضت آقای حلبی با ناباوری با آن برخورد می‌كرد و معتقد بود كه نمی‌شود با رژیم تا دندان مسلح شاه مبارزه كرد و عقیده داشت كسانی كه به این راه كشیده می‌شوند خونشان را هدر می‌دهند و كسانی كه افراد را به این راه می‌كشانند مسئول این خون‌ها هستند و معتقد بودند كه كار صحیح فعالیت‌های فرهنگی و ایدئولوژیك است نه مبارزه علیه رژیم.
با پیروزی انقلاب اسلامی انجمن حجتیه كه در حیرت پیروزی انقلاب اسلامی بود تضعیف شد زیرا آنها اعتقادی به پیروزی انقلاب اسلامی نداشتند، لذا پنج شش ماه در حالت تردید بودند. انجمنی‌ها كه تا واپسین روزهای پیروزی انقلاب می‌گفتند امام سیزدهم در پاریس نشسته و مردم را جلوی گلوله می‌فرستد در نیمه شعبان سال اول انقلاب عكس همه مراجع را زد و بعد از چندماهی به تأییدات خود از رهبر انقلاب اشاراتی داشت و خود آقای حلبی از مضامینی چون عظیم‌الشأن و رهبر كبیر برای امام خمینی(س) استفاده كرد
و اما امام این پیشوای الهی، پیش از روز ۱۵ خرداد چنین فرموده بودند كه «اسلام در معرض خطر است» و به مناسبت احیای كاپیتولاسیون در یك نطق آتشین فرمودند: من اعلام خطر می‌كنم...این آقایانی كه می‌گویند باید خفه شد و دم نیاورد، آیا در این مورد هم می‌گویند باید خفه شد؟ در اینجا هم ساكت باشیم و دم نیاوریم؟ ما را بفروشند و ما ساكت باشیم، استقلال ما را بفروشند و ما ساكت باشیم والله گنهكار است كسی كه داد نزند والله مرتكب كبیره است كسی كه فریاد نزند... امروز تمام گرفتاری ما از آمریكاست تمام گرفتاری ما از اسرائیل است. اسرائیل هم از آمریكاست. این وكلا هم از آمریكا هستند. این وزرا هم از آمریكا هستند، هم دست‌‌نشاندة آمریكا هستند. و در همان زمان‌ها بود كه امام تقیه را نیز حرام كردند.
به طور مثال، در نیمه شعبان سال ۱۳۵۷ حضرت امام خمینی(س) فرمان دادند كه: اكنون لازم است در این اعیادی كه در سلطنت این دودمان ستمگر برای ما عزا شده است بدون هیچ‌گونه تشریفات كه نشانگر عید و شادمانی باشد، در تمام ایران، در مراكز عمومی مثلاً مسجد بزرگ، اجتماعات عظیم برپا كند و گویندگان شجاع و محترم مصایب وارده بر ملت را به گوش شنوندگان برسانند. در حالی كه رژیم ستمشاهی برای مقابله با فرمان امام خمینی(ره) كوشش‌های فراوانی برای برگزاری جشن‌های نیمه شعبان مبذول می‌داشت، انجمن حجتیه هم همراه با رژیم در مقابل فرمان امام ایستاد و در تهران و شهرستان‌ها جشن‌های دلخواه خود را برگزار كرد و برای این كه پاسخی برای عمل خود داشته باشند هیأتی را به سرپرستی حسین تاجری، از مسوولان انجمن، نزد آقای شریعتمداری فرستاده و از وی كسب تكلیف كرده بودند. این در حالی بود كه آقای شریعتمداری تا حدودی قابل اعتماد رژیم به شمار می‌رفت. شریعتمداری در گفت‌وگوی خود با مقامات ساواك در شب ۵۷/۷/۱كه به شماره ۷۴۰۴/۳۱۲مورخ ۲/۷/۵۷در بولتن چهاربرگی ساواك موجود است گفته بود: سلام مرا به پیشگاه اعلیحضرت برسانید و به عرض برسانید كه اعلیحضرت اطمینان داشته باشند. همان مشكلاتی كه امروز ایشان دارند، ما هم داریم... یكی از پایگاه‌های مخالف با رژیم سلطنتی ایران نجف است كه من صد در صد با این پایگاه مخالفم. من برای حفظ مملكت، دیانت و سلطنت فكر می‌كنم... من معتقد به آزادی همه زندانیان نیستم آنهایی را كه اطمینان دارید بعد از آزادی تحریكات نمی‌كنند، آزاد كنید ولی بقیه را نگه دارید، مخصوصاً كسانی را كه اهانت به مقام سلطنت می‌كنند.
انجمن پنج ماه پس از پیروزی انقلاب، مبادرت به تجدیدنظر و اصلاحاتی در اساسنامه‌اش با افزودن تبصره‌ها و متمم‌هایی نمود كه در شرایط انقلاب، قادر باشد گاه به میخ و گاه به نعل بزند و دو پهلو موضع بگیرد.
مبارزه با ماركسیسم به جای بهائیت
یكی دیگر از خط‌مشی‌های انجمن حجتیه بعد از پیروزی انقلاب جایگزینی مبارزه با ماركسیسم به جای بهائیت بود. هر چند سعی می‌كردند تا دو سه سال بعد از انقلاب همچنان خطر بهائیت را زنده نگه دارند ولی اهتمام اصلی خود را معطوف به ماركسیسم كردند و در كلاس‌های آموزشی خود ماركسیسم را نقد می‌كردند، این در حالی بود كه حداقل به خطر و خسران فرهنگ غرب كه تا مغز استخوان دانشگاه‌‌ها، مراكز تربیتی، ادارات و جامعه رسوخ كرده بود بی‌توجه بودند و ماركسیسم را مساله اصلی نشان می‌دادند.
انجمن حجتیه و جنگ تحمیلی
انجمن در ابتدا كه عراق به ایران حمله كرد هیچ‌گونه عكس‌العملی مانند كلیه گروهك‌ها و مجامع بین‌المللی از خود نشان نداد و پس از مدتی با همان دلایلی كه علیه نظام وابسته رژیم شاه مبارزه نكردند و حتی با آن سازش و در مواردی همكاری داشتند، شروع به محكوم كردن جنگ در زمان غیبت امام زمان(عج) كردند و آقای حلبی در سخنرانی خود گفت: اول شما یك افسر و یك پیشوا و رهبر معصوم پیدا كنید. رهبری كه بتواند اداره اجتماع كند روی نقطه عصمت نه عدالت، دیشب گفتم اول او را پیدا كنید او را اقامه به كار بكنید. طرح داشته باشید، نقشه صحیح طبق نظر دین، رهبر معصوم داشته باشید... از من هم واجب‌ است منبر را ول كنم. هفت تیر به كمر ببندم، بروم جلو... این كلمات علی جایش آنجاست نه هر جایی، نه به هر هدف غلطی و هر راه كجی و معوجی و خلافی... باید جنگ روی موازین دین به رهبری معصوم نه عادل، عادل كافی نیست... عادل گاهی اشتباه می‌كند، خون مردم، مال مردم، عرض مردم، ناموس مردم را نمی‌توان داد به كسی كه خطا می‌كند. حلبی حتی گستاخی را تا آنجا ادامه داد كه گفت امام زمان(عج) هم كه بیاید خودش جلوتر از همه در لشكر حركت می‌كند. او بدون توجه به اهمیت جان امام امت برای نظام جمهوری اسلامی، بدون توجه به كهنسالی او و بدون نگاه به جنگ مدرن گفت: «بنده توی خانه‌ام بنشینم، پلو بخورم، به جناب آقا بگویم برو میدان، می‌گوید: برو آقا دنبال كار خودت. خیلی خوب است، خودت بیا عمل بكن... .»
برخي جملات توهین آمیز دیگر مانند:
مشت بر درفش چه مي تواند بکند... چه کسي با آمريکا مي تواند طرف بشود... يک خودکاري دستش گرفته يک اعلاميه‌اي نوشته و مي خواهد آمريکا را شکست بدهد
حجتیه تعطیل می‌گردد
همه اقدامات طرفداران انجمن در برابر نظریات امام خمینی(س) رنگ باخت و یك اشاره ضمنی از ایشان كافی بود كه مسئول انجمن خود تعطیلی انجمن و البته نه انحلال آن را اعلام كند. با بروز اختلافات بین افراد حجتیه و طرفداران دولت در سبزوار، كار به زد و خورد نظامی كشید كه نتیجه آن كشته و زخمی شدن عده‌ای از طرفین بود. در شهرهای دیگر مثل بوشهر، اصفهان و كرمانشاه هم اختلافات به تظاهرات و زد و خوردهای خیابانی منجر شد. انجمن آن قدر در كارشكنی و تبلیغات مغرضانه خود به روش‌های مختلف ادامه داد تا امام امت در عید فطر سال ۱۳۶۲ خطاب به انجمن فرمودند: یك دسته دیگر هم كه تزشان این است كه بگذاری كه معصیت زیاد بشود تا حضرت صاحب بیاید، حضرت صاحب مگر برای چی می‌آید؟ حضرت صاحب می‌آید معصیت را بردارد ما معصیت می‌كنیم كه او بیاد؟ این اعوجاجات را بردارید. این دسته‌بندی‌ها را برای خاطر خدا اگر مسلمید و برای خاطر كشورتان اگر ملی هستید. این دسته‌بندی‌ها را بردارید. در این موج خودتان را وارد كنید و برخلاف این موج حركت نكنید كه دست و پایتان خواهد شكست.
انجمن حجتیه پس از گذراندن مراحل مختلف، سرانجام در مرداد سال ۶۲ پس از اشاره به بیانات امام درباره عملكرد مغایر با اهداف نظام جمهوری اسلامی به ظاهر، تعطیلی فعالیت‌های خود را با انتشار بیانیه زیر اعلام می‌دارد:
بسم‌الله الرحمن الرحیم
اعضای محترم انجمن حجتیه مهدویه، خدمتگزاران آستان مقدس حضرت بقیه‌الله‌الاعظم ارواحنا لتراب مقدمه‌الفداه
با ابلاغ سلام و تقدیم مراتب مودت به اطلاع می‌رساند: روز سه‌شنبه ۲۱ تیرماه جاری (عید سعید فطر)
انجمن پس از تعطیلی بیکار ننشست و به مواردی چون چاپ مطالب ضد سنی و تفرقه افکنی از جمله چاپ کتاب بدون مجوز«حقیقت وحدت در دین» نوشته فردی به نام یعسوب‌الدین رستگاری جویباری و انتشارش در شهر قم، نوشتن شعارهایی مبنی بر حقانیت امیرالمؤمنین(ع) و اهانت به خلفای سه‌گانه و نكوهش عملكردشان و همچنین ترویج خرافاتو ورود به مسائلی که در اصالت دین وجود ندارد
رهبر عالیقدر انقلاب اسلامی حضرت نایب‌الامام آیت‌الله العظمی امام خمینی(مدظله‌العالی) در بخشی از بیانات مبسوطه خویش فرمودند: «یك دسته دیگر هم كه تزشان این است كه بگذارید كه معصیت زیاد بشود.............» در پی این فرمایش، شایع شد كه طرف خطاب و امر مبارك این انجمن است اگر چه به هیچ‌وجه افراد انجمن را مصداق مقدمه بیان فوق نیافته و نمی‌یابیم و در ایام گذشته بویژه از زمانی كه حضرت ایشان با صدور اجازه مصرف انجمن از سهم امام(ع) این خدمات دینی و فرهنگی را تأیید فرموده بودند، هیچ دلیل روشن و شاهد مسلمی كه دلالت بر صراحت معظم‌له، به تعطیل انجمن نماید در دست نبود مع‌ذلك در مقام استفسار برآمدیم. البته تماس مستقیم میسر نبود. لیكن برای تحقیق از مجاری ممكنه و شخصیت‌های محترمه موثقه و بنا به قراین كافیه محرز شد كه مخاطب امام «معظم‌له» این انجمن می‌باشد؛ لذا موضوع توسط مسئولان انجمن به عرض مؤسسه معظم و استاد مكرم حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین آقای حلبی (دامت بركاته) رسید و فرمودند: در چنین حالتی وظیفه شرعی در ادامه فعالیت نیست. كلیه جلسه‌ها و برنامه‌ها باید تعطیل شود.» علی‌هذا همان‌گونه كه بارها كتباً و شفاهاً تصریح كرده بودیم بر اساس عقیده دینی و تكلیف شرعی خود، تبعیت از مقام معظم رهبری و مرجعیت، حفظ وحدت و یكپارچگی امت و رعایت مصالح عالیه مملكت و ممانعت از سوءاستفاده دستگاه‌های تبلیغاتی بیگانه و دفع غرض‌ورزی دشمنان اسلام را برای ادامه خدمات و فعالیت مقدم دانسته، اعلام می‌داریم كه از این تاریخ تمامی جلسات و خدمات انجمن تعطیل می‌باشد و هیچ‌یك مجاز نیست تحت عنوان این انجمن كوچك‌ترین فعالیتی بكنند و اظهارنظر یا عملی مغایر تعطیلی نمایند كه یقیناً در پیشگاه خدای متعال و امام زمان «سلام‌الله علیه» مسئول خواهد بود. با این امید كه تلاش‌ها و كوشش‌های صادقانه انجمن در سی‌ساله اخیر مقبول ساحت قدس الهی و مرضی خاطر مقدس حضرت بقیه‌الله الاعظم ارواحنا فداه قرار گرفته باشد.
از خدای متعال عزت و سربلندی مسلمانان به ویژه شیعیان اثنی عشری و ذلت و سرافكندگی كافران و منافقان و طول عمر امام امت و پیروزی رزمندگان اسلام را خواستاریم. انجمن خیریه حجتیه مهدویه دوازدهم شوال ۱۴۰۳، پنجم مردادماه ۱۳۶۲(۴۶)
انجمن حجتیه پس از تعطیلی
البته انجمن پس از تعطیلی بیکار ننشست و به مواردی چون چاپ مطالب ضد سنی و تفرقه افکنی از جمله چاپ کتاب بدون مجوز«حقیقت وحدت در دین» نوشته فردی به نام یعسوب‌الدین رستگاری جویباری و انتشارش در شهر قم، نوشتن شعارهایی مبنی بر حقانیت امیرالمؤمنین(ع) و اهانت به خلفای سه‌گانه و نكوهش عملكردشان و همچنین ترویج خرافاتو ورود به مسائلی که در اصالت دین وجود ندارد.
انجمنی‌ها از اسم امام می‌ترسیدند همیشه می‌گفتند اسم امام را مطلقاً نبرید خودشان هم نمی‌بردند... افرادی كه من از بدنه این جریان می‌شناسم هیچ‌وقت نام او را به عنوان امام ذكر نكردند همیشه تعبیر به آقای خمینی می‌كردند... ساواك از آنها خواست: آقا مرجعی را كه می‌خواهی معرفی كنی از ایران بیرون ببرید و اینكه آقای خمینی را معرفی نكنید و زمانیکه انجمنی‌های با انقلابیونی مواجه می‌شدند که صحبت از امام خمینی (ره) می‌کردند و خطاب می‌کردند که آقا چنین فرمودند عکس العمل نشان می‌دادند و اعلام می‌نمودند «آقا فقط علی بن ابی طالب (ع) است» به این معنی که انگار این لفظ در مورد امام را کفر می‌دانستند.
منبع: صحیفه امام خمینی (ره)، بخش ضمیمه، ص ۵۷۹
امام‌خمینی(ره) می‌فرمایند «حواستان را جمع کنید که نکند یک مرتبه متوجه شوید که انجمن حجتیه‌ای‌ها همه چیزتان را نابود کرده‌اند.»
منبع: صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۲۸۱
در حالی دیگر ایشان می‌فرمایند «دیروز حجتیه‏ای‏ها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات، تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی تر از انقلابیون شده‏اند! ولایتی‏های دیروز که در سکوت و تحجّر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریخته‏اند، در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکسته‏اند و عنوان ولایت برایشان جز تکسّب و تعیّش نبوده‌است، امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را می‏خورند!»
در زمان فوت آقای شیخ محمود حلبی، آقای سلیمی عضو سابق انجمن از مقامات مسوول اجازه دفن وی را در کنار ابن بابویه اخذ می‌نماید.
باید توجه داشت که افکار انجمن حجتیه هنوز هم در جامعه اسلامی ما به خصوص در برخی از حوزه‌ها وجود دارد که چنانچه به مطالب شهید مظلوم انقلاب اسلامی آیت الله دکتر بهشتی در مواجهه با یکی از روحانیون که مطالبی را در انتقاد از دکتر شریعتی بیان می‌نماید ایشان می‌فرمایند:«مدرسه‌ای که بخواهد یک مشت انسان لجوج، پرخاشگر بی‌جا و متعصب تربیت کند، نتواند باهم دو کلمه حرف بزنند چه ارزشی دارد؟ در این صورت چه خدمتی به اسلام و به حق کرده‌اند؟ به چه انگیزه‌ای؟... من می‌گویم شرط اول در مدرسه این است که انسان منصف، اسلام انصاف‌آور. تشییع انصاف آور در مدرسه پا بگیرد. برخورد باید منصفانه، منطقی، آرام، متین، روشنگر، امکان فکر گسترده‌دادن، باشد. تحجر، تعصب، جمود، مطالب را زود در چارچوب‌های محدود آوردن و تاختن، هرگز نمی‌تواند آهنگ تربیت مدرسه باشد.
اگر هست، بنده از این مدرسه نیستم. اگر چنین چیزی در مدرسه هست، رفقای ما اعلام بفرمایند که رسالتش این است. مطمئن باشید آخرین دیدارمان با شما به عنوان مدرسه خواهد بود، ما می‌خواهیم انسان جست‌جو گر بار بیاوریم که در پی‌شناخت حق باشد. شما آقایان چگونه معارف فعلی خودتان را برای شناخت حق در تمام جزئیاتش آنقدر بالغ می‌دانید که اینقدر به هم پرخاش می‌کنید؟! شنیده‌ام شما رفقا به هم پرخاش می‌کنید. اصلا و لنگاری می‌کنید. کی و لنگاری راه آوردن انسان‌ها به حق است که شما از حربه و‌لنگاری استفاده می‌کنید؟چرا باید مساله‌ای که لااقل میان من و جناب آقای... به صورت دو برداشت قابل طرح است به این شکل درآید؟ چه کسی گفته است اگر ما با بیان روشنگر، نقطه‌های انحرافی را بیان کنیم کافی نیست؟ طول می‌کشد؟ طول بکشد. کار مفید طولانی بهتر است یا کار پرخطر فوری؟ کدام یک؟...»*زمانی که به افراط و تفریط آن توجه کنیم به این نتیجه خواهیم رسید که دو تفکر در حال حاضر در کشور وجود دارد یکی اسلام ناب محمدی (ص) که در تفکر شهید بهشتی متبلور است و دیگری که شهید مظلوم قبل از شهادت به آن اشاراتی داشته است و سرچشمه از تفکر حجتیه و انحرافات در دین می‌باشد.
*(شریعتی در مسیر شدن ) چاپ نشر آثار و اندیشه‌های شهید بهشتی، تهران
کد مطلب: 34415
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *