گربه‌ی چکمه‌پوش: آخرین آرزو

گربه‌ی چکمه‌پوش: آخرین آرزو

آرمین محمدی
©ArtTalks.ir

به‌قطع زمانی که خبر ساخته‌شدن ادامه‌ی انیمیشن نه‌چندان موفق «گربه‌ی چکمه‌پوش» محصول ۲۰۱۱ منتشر شد، هیچ‌کس از ایده و داستان درخشان و مسحورکننده‌ی قسمت دوم خبر نداشت. واکنش‌های مردم علیه کمپانی دریم‌ورکز در شبکه‌های مجازی، که ترجیح می‌دادند قسمت پنجم «شرک» را به‌جای این داستان ناخواسته ببینند توده‌ی غالب نظرات را تشکیل می‌داد. اما اگر همان‌ها می‌دانستند که این فیلم موجب اوج‌گرفتن دوباره‌ی یکی از قدیمی‌ترین و موفق‌ترین کمپانی‌های انیمیشن‌‌سازی و تبدیل به کلید اصلی بازگشت به یکی از محبوب‌ترین فرانچایزهای تاریخ انیمیشن می‌شود، هرگز به خودشان اجازه‌ی قضاوت زودهنگام نمی‌دادند!

 

در برخورد اول با این فیلم، این سبک انیمیشن‌سازی خارق‌العاده‌ست که نگاه هر نوع مخاطبی را می‌رباید و همانند یک اَبَر سیاه‌چاله رنگارنگ و دلپربا او را به درون دنیای خود می‌کشد. سازندگان «گربه‌ی چکمه‌پوش» آن سبک از دو-بعدی‌سازی را که با انیمیشن تحسین‌شده و درخشان «Spider-Man: Into the Spider-Verse» شروع شده بود، به بهترین شکل در پروژه‌ی خود پیاده کرده‌اند. اما سحر و جادوی این فیلم، صرف ظاهرش نیست. این داستان و قصه است که هسته‌ی اصلی اثر را تشکیل داده و مثل قلب تپنده‌ای به تمام ارکان‌ش جان بخشیده. ترکیب‌کردن افسانه‌های مختلف و قصه‌های خیالی، مثل خود شخصیت گربه‌ی چکمه‌پوش که از افسانه‌های ایتالیایی گرفته شده تا «ستاره‌ی آرزو» و ۹ جان گربه‌ها و...، و گسترش دنیای این اثر حول و محور آن، نتیجه‌ای را خلق کرده که هر نوع مخاطب با هر رده‌ی سنی را تا آخرین لحظات فیلم با خود می‌کشاند.

داستان با کمک جنبه‌ی افسانه‌ای خود، یعنی ستاره‌ی آرزو با ذات هر شخصیت مواجه شده و آن‌ها را در مسیری پر تلاطم به چالش کشیده. پدیده‌ای به اسم آرزو باعث شده که ما ذات و هدف اصلی برخی شخصیت‌ها را تقریبن تا پرده‌ی سوم فیلم نفهمیم و آن‌ها را گروهی از شخصیت‌های پلید ماجرا قلمداد کنیم که به‌طور کلیشه‌ای در هر قصه‌ی ماجراجویی سروکله‌شان پیدا می‌شود. ولی وقتی چهره‌ی حقیقی کاراکترهایی مثل «گلدیلاکس» و یا خانواده‌ی خرس‌ها مشخص می‌شود احساس خشمی که از طرف مخاطب متوجه‌شان بوده، تبدیل به اندوه و غم می‌شود. یا شخصیت دل‌نشینی مثل «پریتو» که در میان فرار گربه از چنگال مرگ، مصداق بارز زندگی و امید است. البته که تصور موفقیت تمامی این گفته‌ها بدون وجود صداپیشه‌گانی مثل جان مولانی، فلورنس پیو، اولیویا کلمن و سلما هایک به‌شدت دشوار است و رد پای صدا و جان‌بخشی این افراد در تک‌تک این شخصیت‌ها به چشم می‌خورد. اما در رأس این افراد «آنتونیو باندراس» پرقدرت‌تر از همیشه در قامت این گربه‌ی محبوب ظاهر شده. او پخته‌ترین ورسیون از خود را در این نقش به نمایش گذاشته و به عمیق‌ترشدن شخصیت گربه‌ی چکمه‌پوش پس از ۴بار حضور در دنیای سینما کمک کرده. او جنبه‌های جدیدی از شخصیت گربه را به نمایش گذاشته. برای مثال او در لحظات ترس و حملات عصبی‌ای که گربه پس از دیدن گرگ تجربه می‌کند درخشان ظاهر شده.

 

و اما درخشان‌ترین نکته‌ی این فیلم؛ شخصیت «گرگ» است. نویسندگان فیلم و واگنر مورا صداپیشه‌ی این شخصیت، به جرأت یکی از ماندگارترین خبیث‌های تاریخ انیمیشن را خلق کرده‌اند؛ گرگ تنومند با تُن صدایی گیرا و دلهره‌آور و سلاحی رعب‌انگیز که به‌شخصه خودم به یاد نمی‌آورم با دیدن خبیثی انیمیشنی این میزان از ترس و دلهره را تجربه کرده باشم. قضیه از جایی جذاب‌تر می‌شود که در پیچش داستانی متوجه می‌شویم که این شخصیت همان «فرشته‌ی مرگ» است که در قالب این گرگ ظاهر شده. آن‌جاست که می‌فهمیم دلیل این ترس و دلهره هنگام ورود او به هر صحنه چیست! آن‌جا متوجه می‌شویم که صدای سوت او که تن و بدن مخاطب را می‌لرزاند دلیلش کجاست! می‌فهمیم که چرا کارگردان در سکانس مبارزه‌ی افتتاحیه‌ی فیلم و قبل از هشتمین مرگ گربه این شخصیت را به شکل ریزبینانه‌ای در میان جمعیت قرار داده؛ در حالی که او با لبخندی مرموزانه منتظر «قبض روح‌»کردن قهرمان داستان است.

شخصیت‌پردازی مرگ با پیچش داستانی اکت سوم فیلم، عمیق‌تر نیز می‌شود. او هنگامی که متوجه می‌شود گربه تمام توانش را برای حفظ جان آخرش گذاشته، دست از تلاش برای گرفتن جانش برمی‌دارد و در حالی که به او توصیه می‌کند از زندگی‌ش لذت ببرد به او وعده‌ی دیدار دیگری را می‌دهد. دیداری که به احتمال زیاد آخرین روز زندگی گربه‌ی چکمه‌‌پوش باشد؛ چون که او دیر یا زود برنده‌ی نهایی این مبارزه است!

 

«گربه‌ی چکمه‌پوش: آخرین آرزو» اگر نگوییم بهترین، به‌قطع یکی از دو فیلم برتر فرانچایز «شرک» است. این فیلم با نگاهی واقع‌گرایانه و بی‌پرده‌تر نسبت به تولیدات دیزنی و پیکسار، مسائلی مثل دوستی، شناخت ذات و از همه مهم‌تر «مرگ» را به تصویر کشیده. قسمت دوم چکمه‌پوش مثل مجوزی برای بازگشت به دنیای جذاب غول سبزرنگی‌ست که حالا ۱۳سال از آخرین حضورش در سینماها گذشته است.

Report Page