• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5095 -
  • ۱۴۰۰ شنبه ۲۰ آذر

عاقبت خرس سياهي كه دو ماه از دام اهالي رودان تغذيه مي‌كرد چه بايد باشد؟

رها‌سازي يا نگهداري در باغ‌وحش

فاطمه باباخاني

«چه زماني خرس را بايد از جمعيت حذف كرد؟ آخرين و دشوارترين تصميم در مورد هر جانور، حذف كامل آن از طبيعت است. در شرايط اجبار به حذف از طبيعت، هميشه اولويت با زنده‌گيري و انتقال خرس به يك مركز نگهداري از حيات‌وحش و در موارد نادر، از بين بردن قانوني آن فرد است. اين تصميم زماني است كه يك خرس حداقل دو بار جابه‌جا شده ولي به محل نخست بازگشته است و همچنان به رفتار مشكل‌ساز، مانند حمله به انسان يا تغذيه از منابع چهارگانه در نزديكي سكونتگاه انسان ادامه مي‌دهد. (گزينه نخست، انتقال اين خرس به مركز نگهداري حيات‌وحش خواهد بود)، چندين نوبت تلاش براي زنده‌گيري يك خرس مشكل‌ساز ناموفق مانده است (طي يك فرآيند قانوني، كارشناسي و شفاف، به ناچار براي از بين بردن اين فرد به روش‌هاي اخلاقي بايد برنامه‌ريزي كرد)، يك خرس با حمله به انسان در يك رويارويي غيردفاعي، به جراحت جدي يا مرگ انسان منجر شده است.(چنانچه تلاش براي زنده‌گيري اين فرد ناموفق باشد، ناچار به شكار قانوني آن با رعايت شرايط هستيم)، خرس از يك جراحت جدي رنج مي‌برد و با وجود تلاش براي زنده‌گيري و درمان آن، دامپزشكان در برگشت‌ناپذير بودن عارضه‌ها و ناتواني خرس در بقا در طبيعت توافق دارند.» در كتاب «راهنماي مديريت تعارض انسان و گوشتخواران بزرگ در ايران» كه توسط محمدصادق فرهادي‌نيا، احسان محمدي‌مقانكي و بهرنگ اكرامي نوشته شده شرايطي كه تحت عنوان آن مي‌توان تعارض خرس و جامعه انساني را كاهش داد و با ادامه‌دار شدن تعارض چه بايد كرد، شرح داده شده است. با اين حال زماني كه خرس سياهي دو ماه مردم روستايي در حوالي رودان را با چالش جدي مواجه كرده باشد باز درباره اينكه اقدام مناسب براي مواجهه با اين وضعيت وجود دارد، ميان كارشناسان و متخصصان اختلاف‌نظر را شاهديم. ميثم قاسمي، معاون فني حفاظت محيط زيست هرمزگان به «اعتماد» مي‌گويد: نزديك به دو ماه اين تعارض مطرح و همكاران ما در رودان براي پايش بارها مراجعه كرده بودند.اين خرس سياه دو شب يك‌بار و گاه هر شب به آغل دامداران سر زده و بين يك تا سه بزغاله آنها را مي‌برد‌، چنين وضعيتي باعث شد هم ما براي جلوگيري از اتفاقي كه ممكن است براي اهالي بيفتد يا اينكه آنها نسبت به حذف خرس اقدام كنند با همكاري متخصصان فرآيند زنده‌گيري با تله زنده‌گيري كه به شكل باكس بود را انجام دهيم. او با اشاره به شرايط عمومي خوب خرس زنده‌‌گيري شده از تصميم به رهاسازي آن مي‌گويد. اينكه چرا رهاسازي انجام مي‌شود و گزينه باغ‌وحش يا اسارت مدنظر نيست، از نظر قاسمي به جنسيت و سن خرس زنده‌گيري شده بازمي‌گردد. او مي‌افزايد: خرس سياه يك گونه در معرض خطر انقراض در ايران است. ما درباره يك خرس جوان ماده صحبت مي‌كنيم كه مي‌تواند زادآوري داشته باشد. اگر مركز تكثير داشتيم مي‌شد تكثير را مدنظر قرار داد، اما زماني كه چنين گزينه‌اي روي ميز نباشد، رهاسازي در اولويت قرار مي‌گيرد، منتها جزييات رهاسازي موضوعي است كه بايد در سطح كارشناسي به آن پرداخت. 

معاون فني حفاظت محيط‌زيست هرمزگان درباره تاثير بيهوشي‌هاي مكرر بر سلامت خرس زنده‌گيري شده مي‌گويد: اين موضوع در تخصص دامپزشكان است كه استانداردهايي را براي خودشان دارند و در اين مورد ما دغدغه‌هاي آنها را لحاظ كرده‌ايم. 
چرا در ايران مركزي براي نگهداري خرس از زمان زنده‌گيري تا مرحله رهاسازي وجود ندارد؟ قاسمي در اين باره مي‌گويد: مگر ما براي پلنگ يا يوز چنين مراكزي را داريم، چندي پيش بود كه جابه‌جايي يوزها با حواشي بسيار همراه شد. در اين برنامه هم يك گروه موافقند، گروه دوم مخالف و فرد يا افرادي كه مورد انتقاد قرار مي‌گيرند در‌نهايت مجريان هستند.
شهاب‌الدين منتظمي، مديركل دفتر حفاظت و مديريت حيات‌وحش سازمان حفاظت محيط‌زيست نيز در اين باره به «اعتماد» مي‌گويد: از آنجا كه نگاه ما به اين سمت است كه گونه‌اي كه از طبيعت زنده‌گيري مي‌شود وارد يك ساختار باغ‌وحشي و مركز نگهداري نشود چندان به زيرساخت‌ها نپرداخته‌ايم هر چند معتقديم اين شرايط را براي نگهداري موقت بايد داشته باشيم. نگاه ما درباره خرسي هم كه به تازگي زنده‌گيري شده، اين است كه با يافتن گزينه مناسب كه زيستگاه مطلوب است، رهاسازي شود و تا زماني كه تصميم نهايي گرفته نشده پايش به مركز نگهداري نرسد مگر اينكه مشكل داشته و امكان برگشت به طبيعت به دليل آسيب‌هايي مانند ساچمه زدن و آسيب طبيعي و... نداشته باشد، در اين صورت محلي را براي اين خرس مهيا مي‌كنيم.
آيا نداشتن اين مركز به رهاسازي شتابزده منجر نمي‌شود؟ منتظمي با تاكيد بر اينكه ابتدا چكاپ و معاينات باليني براي اين خرس انجام مي‌شود، مي‌افزايد: پس از حصول اطمينان از سلامت و درنظر گرفتن امكان شكار، كاهش تعارض، مطلوبيت زيستگاه، نداشتن رقيب و... عمليات رهاسازي با توجه به اينكه به سمت فصل سرد سال و شرايط زيست زمستانه مي‌رويم، رهاسازي انجام مي‌شود. هوشنگ ضيايي، كارشناس باسابقه حيات‌وحش در ايران نظر متفاوتي دارد. او به «اعتماد» مي‌گويد: اداره كل حفاظت محيط‌زيست هرمزگان با همكاري كارشناسان مستقل براي اولين‌بار در كشور بدون نياز به كارشناسان خارجي با درايت و جسارت زياد موفق به زنده‌گيري و انتقال موفقيت‌آميز يك خرس سياه شدند. ‎آنها با اين اقدام علاوه بر نجات جان يك گونه با ارزش باعث كسب اعتبار زيادي براي سازمان حفاظت محيط‌زيست شدند. باتوجه به موقعيت و امكانات موجود تصميم‌گيري در مورد خرس دستگير شده بسيار مشكل است، زيرا خرسي كه به گوشتخواري يا زباله‌خواري روي مي‌آورد، ترك اين رژيم غذايي بسيار سخت است. خرس سياه در ميان گونه‌هايي كه ما در ايران داريم، خطرناك‌ترين است. خرس قهوه‌اي كمتر به قصد كشتن وارد مي‌شود، اما ما تاكنون شاهد كشته و مجروح شدن انسان‌هاي زيادي توسط خرس سياه بوده‌ايم. خرس سياهي كه به گوشت و زباله خوردن عادت كرده ديگر حاضر نيست رژيم غذايي خود را به آساني تغيير دهد. او به احتمال زياد مجددا به محل نگهداري دام‌ها كشيده مي‌شود و احتمال حمله‌اش به انسان نيز وجود دارد. نمونه‌اش را ما در سال‌هاي آخر دهه 60 در پارك ملي گلستان تجربه كرده‌ايم. در اين پارك يك خرس قهوه‌اي كه به زباله‌خواري عادت كرده بود باعث مرگ يك كودك 12 ساله شد.‎او معتقد است اگر ما دستگاه ردياب داشتيم و مي‌توانستيم آن را روي بدن خرس زنده‌گيري شده نصب كنيم، امكان ردگيري و كنترل رفتارش را داشتيم، اما در اين شرايط كه چنين دستگاهي موجود نيست، رهاسازي باعث مي‌شود اين خرس از كنترل خارج شود. اين كارشناس اضافه مي‌كند: در كشورهاي ديگر مواجهه با چنين حيواني او را حذف فيزيكي يا دراختيار مراكز نگهداري يا باغ‌هاي وحش مي‌گذارند. با اين حال چون اين خرس براي ما گونه نادري به حساب مي‌آيد، مي‌توانيم آن را در محل مناسبي نگهداري كنيم. در اين مدت اگر سريعا موفق به دريافت ردياب راديويي كه در گذشته انواع مختلف آن در بخش حيات‌وحش سازمان حفاظت محيط‌زيست موجود بود و همچنين يافتن زيستگاهي مناسب كه تامين‌كننده آب و غذاي اين خرس در فصول مختلف باشد و خرس ديگري قبلا اين زيستگاه را اشغال كرده باشد شديم، با درنظر گرفتن احتياط‌هاي لازم و پايش مستمر مي‌توان خرس مذكور را در طبيعت رها كرد. در اين شرايط چنانكه اين خرس مجددا به اماكن مسكوني نزديك شد بايد او را زنده‌گيري و به مراكز نگهداري منتقل كرد. در صورتي كه شرايط مذكور به سرعت مهيا نشود رهاسازي اين خرس در طبيعت به‌صلاح نبوده و امكان كشته شدن خودش يا ايجاد خطراتي براي مردم و به نوبه خود تبعاتي براي سازمان حفاظت محيط‌زيست است. از اين‌رو توصيه مي‌كنم خرس مذكور را به يك مركز نگهداري مناسب منتقل كرده و ضمن تماس با مراجع علمي جهاني مانند IUCN وكسب راهنمايي‌هاي لازم نسبت به نگهداري، انجام تحقيقات و تكثير اين خرس با ارزش اقدام كنند. از آنجا كه زيرگونه خرس سياه موجود در پاكستان كه براي اجراي نمايشات خياباني مورد استفاده قرار مي‌گيرد همان زيرگونه موجود در ايران است، مي‌توان آن را با شرايط آساني تهيه كرد. محمدصادق فرهادي‌نيا، كارشناس حيات‌وحش و يكي از نويسندگان كتاب «راهنماي مديريت تعارض انسان و گوشتخواران بزرگ در ايران» به «اعتماد» مي‌گويد: آنچه تاكنون انجام شده كار كاملا درستي بوده و بايد به اداره كل محيط‌زيست هرمزگان بابت اين تصميم شجاعانه تبريك گفت. تنها علم نيست كه شرط موفقيت است، بلكه شجاعت تصميم‌گيرندگان ما را به موفقيت مي‌رساند. كارشناسان اداره كل هرمزگان در زمان درستي اين تصميم را گرفتند. منظور از زمان درست به اين معناست كه آنها بررسي‌هاي مقدماتي را انجام دادند و به اين نتيجه رسيدند اگر مداخله‌اي صورت نگيرد به تلف شدن گونه مي‌انجامد. از اين‌روست كه به جاي تاخير در تصميم‌گيري، اقدام مقتضي از سوي اداره كل هرمزگان و كارشناسان مستقل صورت گرفت كه هم توانستند جان خرس را نجات دهند و هم مردم به آرامش برسانند.او در اين باره كه بين دو گزينه رهاسازي و نگهداري در باغ‌وحش يا مركز نگهداري اولويت با كدام است، مي‌گويد: برخي عنوان مي‌كنند چون اين خرس ماده است بايد به منطقه ديگري معرفي شده و عامل انتقال ژن و افزايش جمعيت باشد. در مقابل گروه ديگري معتقدند اگر خرس منتقل شود، ممكن است رفتار خود را ازسر بگيرد. از نظر من هر دو گروه درست مي‌گويند و حرف‌شان منطقي است. در واقع گزينه‌هايي كه ما در حفاظت از طبيعت داريم، درست و غلط نيست اما هر كدام پيامد خاص خود را دارد. اگر اين خرس در اسارت باشد تعارضي نداريم و مي‌توانيم جمعيتي از خرس‌هاي در اسارت داشته باشيم ضمن اينكه نگران پيامد آن براي مردم هم نيستيم. اما ماندن در اسارت به لحاظ اخلاقي درست نيست. ممكن است ما با اين كار استرس زيادي به خرس وارد كنيم يا فرصت زادآوري را از او بگيريم. در عين حال اگر رهاسازي را هم داشته باشيم ممكن است به حالت تعارض برگشته، ايجاد خسارت كرده يا حساسيت‌هايي براي سازمان ايجاد كند. اما اين كار به افزايش جمعيت و انتقال ژن كمك مي‌كند و به لحاظ اخلاقي هم بهتر است. بنابراين در وضعيت تعارض بهترين تصميم را كساني مي‌گيرند كه در منطقه‌اند و شرايط را مي‌شناسند. تصميم به رهاسازي يا نگهداري يك تصميم اجتماعي و اقتصادي است و نمي‌توان به تنهايي با اكولوژي به آن پاسخ داد. نكته مسلم اينكه هر تصميمي معايب و محاسن خود را دارد.اين پژوهشگر و كارشناس حيات‌وحش در اين باره كه چرا مركزي براي نگهداري از گونه‌هايي كه زنده‌گيري مي‌شوند، وجود ندارد كه ناچار به تصميم‌گيري سريع نباشيم، مي‌گويد: خيلي وقت‌ها راهكار با يك مشكل پيدا مي‌شود. شما زماني كه حيوان كميابي پيدا مي‌كنيد به اين فكر مي‌كنيد شرايط نگهداري و بيهوشي داشته باشيد. پيش از آن با توجه به بودجه محدودتان براي چيزي كه احتمال آن خيلي كم است اولويتي درنظر نمي‌گيريد. از اين‌رو من خرده نمي‌گيرم چرا چنين شرايطي را نداريم. در 40 -30 سال گذشته، تعداد خرس‌هاي سياهي كه زنده‌گيري شده انگشت‌شمار بوده است. اگر ما بودجه خوبي داشتيم اين كار خوب بود ولي با كمبود بودجه و منابعي كه مدير تنها توان آن را دارد كه به نيازهاي فوري خود رسيدگي كند، طبيعي است كه اين مورد در اولويت نباشد. به هر حال خيلي خوب است مركزي داشته باشيم كه در چنين وضعيتي از آن استفاده كرده و در مواردي هم از اين مركز به عنوان مركز تكثير و رهاسازي در بلندمدت بهره بگيريم. 
گفته مي‌شود حذف چه فيزيكي و چه از طبيعت آخرين تصميمي است كه بايد براي گوشتخواران گرفته شود، اما چطور مي‌توان مطمئن بود كه تعلل در اين حذف به صدمه‌اي جبران‌ناپذير منجر نشود؟ فرهادي‌نيا در اين زمينه مي‌گويد: حذف فيزيكي آخرين راهكار است، ولي يكي از راهكارهاي ماست. نبايد تصور شود هرگز نبايد سراغ آن رفت يا آنقدر تعلل كنيم كه از مجموعه راهكارها حذف شود به ويژه زماني كه مردم را با خسارت و آسيب جدي روبه‌رو مي‌كند. وظيفه ما حفظ آرامش مردم است. اگر امنيت فكري و جاني مردم را حفظ كرديم در كنار حيوانات موفق خواهيم بود. وقتي گونه‌اي را از طبيعت زنده‌گيري مي‌كنيد ريسك دارد؛ چه ريسك براي تيم زنده‌گيري‌، چه ريسك براي گونه‌اي كه زنده‌گيري مي‌شود به لحاظ بيهوشي و انتقال و... مديريت حيات‌وحش ريسك زيادي دارد و بايد آن را بپذيريم، در عين حال نمي‌توانيم انتظار داشته باشيم اين ريسك را مردم تحمل كنند. در اين شرايط اقتصادي اگر ما كاري انجام ندهيم آنها بي‌سروصدا حيوان را حذف مي‌كنند. اداره‌‌ كل هرمزگان خوشبختانه در اين مورد مديريت را از دست خودش خارج نكرده و اين خيلي اهميت دارد. آنها دغدغه مردم را پشت گوش نينداخته و بي‌اهميت جلوه نداده‌اند، بلكه برعكس‌ درگير شده، جلو رفته و اقدام كرده‌اند. اين مساله شجاعانه و كار درستي است. ما در سال‌هاي آتي به اين رفتارها بيشتر نياز خواهيم داشت، چون تعارض‌ها بيشتر شده و خسارت بيشتري مي‌زنند. زنده‌گيري بخشي از فرآيند حل تعارض به شكل اجتناب‌ناپذير است.
او در اين باره كه آيا امكان تغيير رفتار از سوي اين خرس وجود دارد يا نه، مي‌افزايد: به هر حال امكان آن وجود دارد كه خرس رفتار پرتعارض خود را ادامه دهد. ولي بايد به شرايط خود جانور هم دقت كرد. گاهي ممكن است آنقدر پير باشد كه به يك منبع غذايي مثل دام و باغ مردم وابستگي پيدا كرده باشد و نمي‌تواند غذايش را بدون آنها تامين كند. در اين شرايط احتمال تغيير رفتار به حداقل رسيده و شايد بهترين كار اسارت است. اما زماني ما با حيوان جواني روبه‌رو هستيم كه ممكن است دوره كوتاهي روي يك منبع مثل گوسفند تمركز كرده باشد و شايد برگرداندن به شرايط كم تعارض بتواند به تغيير رفتار آن كمك كند و فرصتي براي مشاركت در زادآوري در جمعيت داشته باشد. البته بايد درنظر داشت اينها فقط ملاحظات اكولوژيك است، درحالي كه تصميم‌گيرندگان بايد ملاحظات اجتماعي، اقتصادي و غيره را هم درنظر بگيرند. به همين خاطر، بايد اجازه داد تصميم نهايي را مديراني كه آگاه به تمامي جنبه‌ها و ملاحظات هستند، بگيرند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون