مقالات مقالات مجله سراج منیر سراج منیر شماره 23 فرایند شکلگیری اصطلاح «نواقض الاسلام» و کاربرد آن در تألیفات وهابیت نوین
مقدمه
یکی از اصطلاحاتی که در ادبیات وهابیت کاربرد زیادی دارد، اصطلاح «نواقض الاسلام» است. از دیدگاه آنان، نواقض الاسلام اموری است که ارتکاب آنها موجب ارتدادِ شخص مسلمان و خروج او از دایرۀ اسلام میشود. امروزه این اصطلاح، به اساسنامهای اعتقادی برای پیروان وهابیت تبدیل شده تا با استناد به آن، مرزهای ایمان و کفر مسلمانان را تعیین کرده و در صورت نقض هر یک از موارد این اساسنامه، به مهدورالدم بودن مسلمانان حکم دهند.[6]
فرایند شکلگیری نواقض الاسلام و استعمال آن بهعنوان اصطلاحی که تعیینکنندۀ مرز ایمان و کفر باشد، مهمترین پرسش این نوشتار است. با وجود اهمیت این موضوع، تا هماکنون نوشتۀ مستقلی در این زمینه نگارش نشده است؛ لذا مقتضی است که در گام نخست به پیشینه و فرایند شکلگیری این اصطلاح در منابع اسلامی پرداخته شود. رسالت نوشتار حاضر، بیان پیشینۀ جعل اصطلاح «نواقض الاسلام» و کاربردهای آن نزد وهابیت و همچنین معرفی مختصر تألیفات مرتبط با این اصطلاح است که در پایان نیز، به بررسی و نقد این اصطلاح و موارد آن اشاره شده است. ناگفته نماند با توجه به اینکه یکی از اهداف این مقاله، اثبات وجود اختلاف میان اهلسنت و وهابیت است، ضروری است که در این بررسیها، تنها به منابع مورد قبول اهلسنت و وهابیت استناد شود.
مفهوم شناسی
«نواقض» جمع «ناقض» و از مادۀ «نقض» بهمعنای فاسدشدن و ازبینرفتنِ چیزی است که به سامان رسیده است.[7] نقضعهد از باب مجاز، در همین معنا استعمال شده[8] که بهمعنای تخلف از وعده است.[9] بر همین اساس «ناقض» بهمعنای مبطل و مفسد است که هرگاه بر چیزی عارض شود، آن را فاسد کرده و از بین میبرد.[10]
مراد از «اسلام» در این عبارت، دین خاتم پیامبران، حضرت محمد$ است.
اصطلاح «نواقض الاسلام» بهمعنای اموری است که ارتکاب آنها شخص مسلمان را از دایرۀ اسلام خارج ساخته و وی را کافر میکند؛[11] به همین سبب آن شخص، مرتد[12] و مستحق خلود در آتش جهنم خواهد بود.[13]
در قرآن کریم، مشتقات واژۀ «نقض» در نُه آیه بهکار رفته است که در همۀ این موارد، معنای فساد، ازبینرفتن و تخلف جاری است؛ )يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ(،[14] )نَقْضِهِم مِّيثَاقَهُمْ(،[15] )يَنقُضُونَ عَهْدَهُمْ(،[16] )وَلاَ يِنقُضُونَ الْمِيثَاقَ(،[17] )وَلاَ تَنقُضُواْ الأَيْمَانَ(،[18] )نَقَضَتْ غَزْلَهَا([19] و )أَنقَضَ ظَهْرَكَ(.[20]
در میان سخنان رسول خدا$، «نقض» بهمعنای فساد و بطلان، تنها در چند مورد بیان شده است: 1. نقض بیت[21]؛ 2. نقض وضو و نماز[22]؛ 3. نقض ریسمانهای اسلام (در حدیث انتقاض عُری الاسلام)[23]؛ 4. نقض اسلام.[24]
همانگونه که ملاحظه میشود نه در آیات قرآن کریم و نه در هیچیک از احادیث پیامبر اسلام$، از مادۀ «نقض» برای بیان فساد و بطلان اسلامِ افراد استفاده نشده است. فقط میتوان در حدیث «انتقاض عُری الاسلام»[25] و «نقض اسلام»[26] معنایی نزدیک به فساد و بطلانِ اسلام را بهدست آورد. این در حالی است که این احادیث، دارای صبغۀ اخلاقی بوده و حضرت درصدد تشریع حکم شرعی نیست؛ بلکه بهنوعی پیشبینی پیامبر اسلام$ از آیندۀ مسلمانان و بهمعنای ازبینرفتن دین است و بههیچوجه حضرت با بیان این کلام، قصد تعیین حد و مرز میان اسلام و کفر و همچنین خارجنمودن عدهای از اسلام را ندارند؛ بنابراین پیامبر اکرم$ هیچگاه مادۀ «نقض» را متعلق به ایمان و اسلام فردی از افراد بهکار نبردهاند. البته استفاده از این واژه، در میان صحابه شیوع بیشتری داشته و عباراتی همچون «ینقض وتره»[27] نیز دیده میشود؛ ولی میتوان گفت که در ادبیات صحابه نیز هیچ عبارتی گزارش نشده است که در آن برای بیان فساد و بطلان ایمان یا اسلامِ افرادی بهسبب ارتکاب عمل یا اعتقاد به چیزی، از تعبیرِ «نقض الاسلام» یا همخانوادههای آن استفاده شده باشد.
در نتیجه عبارت «نواقض الاسلام» بهمعنای اموری که ارتکاب آنها، شخص مسلمان را کافر میکند یا نظیر این عبارت در کلمات خداوند متعال و پیامبر گرامی اسلام $و حتی صحابه وجود ندارد.
پیشینۀ کاربرد عبارت «نواقض الاسلام»
در ادبیات اسلامیِ اهلسنت، واژۀ نواقض در ساحتهای گوناگونی بهکار گرفته شده است. در فقه، پرکاربردترین استعمال آن در کتابالطهارة دیده میشود که تعبیر «نواقض الوضو» از جوینی (م 478ق)،[28] مازری (م 536ق)،[29] عمرانی (م 558ق)،[30] فرقانی (م 593ق)،[31] ابنرشد قرطبی (م 595ق)،[32] عبدالغنی مقدسی (م 600ق)،[33] ابنقدامه مقدسی (م 620ق)،[34] ابنتیمیه حرانی (م 728ق) [35] و بسیاری دیگر از نویسندگان متأخرِ اهلسنت گزارش شده است که میتوان استعمال احمد بن حنبل (م 341ق)[36] را قدیمیترین منبع برای این استعمال دانست.
همچنین در کتابهای فقهی، تعبیرهای دیگری همانند «نواقض الطهارة»[37]، «نواقض الصلاة»[38]، «نواقض المسح»[39]، «نواقض التیمم»[40] و «نواقض العهود»[41] بهچشم میخورند. ناگفته نماند که در کتابهای فقهی متقدمان، عبارتهای دیگری که این معنا را میرساند، بهوفور یافت میشود؛ مانند: «ینقض صلاته»[42]، «ینقض وضوؤه»[43]، «ینقض صومه»[44]، «ینقض وتره»[45]، «ینقض البیع»[46] و «ینقض الصلح»[47] و ظاهراً این استعمال، کاملاً شایع بوده است.
در علوم قرآنی و تفسیر نیز تنها میتوان عبارتهایی همچون «نواقض الوضو»[48]، «نواقض العادات»[49] و «نواقض الاسباب»[50] را مشاهده نمود.
گمان میرود که این اصطلاح باید در علم کلام و اعتقادات کاربرد بیشتری داشته باشد؛ ولی با مراجعه به منابع کلامی میبینیم که فقط در شرح احادیثی که در سطرهای پیشین به آنها اشاره شد[51] یا موارد معدود دیگر، از عبارت «نقض الاسلام»[52] برای بیان موارد منحرفکنندۀ مسیر اسلام استفاده شده است و تا پیش از محمد بن عبدالوهاب، استعمال اصطلاح «نواقض الاسلام» برای مواردی که اسلام مکلفان را مخدوش میکند، هیچگونه سابقهای نداشته است.
محمد بن عبدالوهاب و «نواقض الاسلام»
محمد بن عبدالوهاب علاقۀ بیشتری به استفاده از تعبیرِ نقض اسلام از خود نشان میدهد و در مواضعی سخن از نواقض اسلام بهمیان آورده است. او در یکی از نامههای خود که به سران قبایل عرب نوشته است، با تشبیه اسلام به وضو، نواقض اسلام را به نواقض وضو تشبیه مینماید. البته او موارد نواقض الاسلام را نام نمیبرد و تنها تعداد آن را حتی تا 100 ناقض بیان میکند.[66] او در نامۀ دیگری، به مسئلۀ تکفیر در کلام علما میپردازد و اعظم نواقض اسلام را ده مورد معرفی میکند.[67]
نقطۀ ثقل توجه محمد بن عبدالوهاب به نواقض اسلام را میتوان در کتاب مجموعة رسائل في التوحید و الإیمان مشاهده کرد که در رسالۀ هشتم آن، بهطور مستقل و بسیار مختصر به بحث نواقض الاسلام پرداخته است. او در این رساله، نواقض اسلام را ده مورد معرفی کرده است که عبارتاند از:
- شرک به خدا؛ 2. واسطه قراردادن بین خود و خدا؛ 3. تکفیرنکردن مشرکان؛ 4. بهتر دانستنِ تعالیم و راهنمایی دیگران نسبت به تعالیم و راهنمایی پیامبر$؛ 5. بغضداشتن به چیزی که رسول خدا$ آورده است؛ هرچند که آن فرد به آن عمل نکند؛ 6. استهزای چیزی از دین یا یکی از ثواب و عقاب دین؛ 7. سحر، جادوگری و اقسام آنها یا رضایت به آنها؛ 8. دوستی و همکاری با مشرکان علیه مسلمانان؛ 9. اعتقاد به اینکه هر انسانی حق دارد از دایرۀ شریعت پیامبر$ خارج شود؛ 10. اعراض از دین خدا بهگونهای که برای آگاهی و عمل به احکام آن تلاشی انجام ندهد.[68]
بحث «نواقض الاسلام» در نزد وهابیت، در مسئلۀ توحید و شرک کاربرد دارد و مهمترین پیامد طرح چنین مباحثی، مشرکخواندن بسیاری از مسلمانان است؛ زیرا در توضیحِ اینکه واسطه قراردادن بین خود و خدا حرام است، به مصادیقی از قبیل: «زائران قبور از آنان طلب وساطت میکنند»، «یا رسول الله اشفع لی میگویند»[69]، «از راه دور از میت صالح استعانت میجویند»[70] اشاره میکنند و برای مثال آوردن، از اعمال صوفیه و رافضه نام میبرند.[71] در کنار طرح چنین مباحثی، از بیان اینکه «مشرک حلال الدم و المال است»[72] و «شرک موجب جهاد میشود»[73] غافل نمیشوند و با جمع این قضایا، نتیجهای که عائد پیروان وهابیت میشود چیزی جز قتل و خونریزی مسلمانان نیست.[74]
تألیفات وهابیتمعاصر دربارۀ نواقض الاسلام
اهمیت رسالۀ «نواقض الاسلام» محمد بن عبدالوهاب در نزد وهابیت به میزانی است که آن را «اهم مصنفات» او توصیف میکنند[75] و حتی در شمارش تألیفات محمد بن عبدالوهاب، تنها به نام چهار تألیف او اکتفا میکنند که یکی از آنها نواقض الإسلام است.[76] پس از مرگ وی و به قدرت رسیدن پیروان او، نهضت نواقضنویسی بهوجود آمد و نوشتههای زیادی به تشریح این موضوع پرداختند. بیشترین تألیفات در این زمینه، بهصورت شرح و تبیین رسالۀ «نواقض الإسلام» وی سامان گرفته است. برخی آن را بهصورت نظم درآورده[77] و برخی با گسترش دایرۀ آن، «نواقض الإیمان» را نوشتهاند. با وجود اینکه متن اصلی نواقض الاسلام محمد بن عبدالوهاب در یک صفحه خلاصه میشود ولی برخی شروح آن بهطور تفصیلی آن را بسط دادهاند. حجیمترین شرح را میتوان سبل السلام شرح نواقض الاسلام نوشتۀ عبدالعزیز بنباز دانست که در بیش از 280 صفحه بهچاپ رسیده است.
مهمترین شروح نواقض الاسلامِ محمد بن عبدالوهاب که نگارنده به آنها دست یافته است، به شرح زیر است:
- الإعلام بتوضیح نواقضالإسلام؛ عبدالعزیز بن مرزوق طریفی، 60 صفحه.
- الإلمام بشرح نواقضالإسلام؛ عبدالعزیز بن ریس الریس، 228 صفحه.
- تبصیر الأنام بشرح نواقضالإسلام، عبدالعزیز بن عبدالله راجحی، 68 صفحه.
- التبیان شرح نواقضالإسلام؛ سلیمان ناصر بن عبد الله علوان، 50 صفحه.
- دروس في شرح نواقضالإسلام؛ صالح بن فوزان، 207 صفحه.
- سبل السلام شرح نواقضالإسلام؛ عبدالعزیز بن عبدالله بنباز، 280 صفحه.
- شرح شروط لاإله إلا الله و نواقضالإسلام؛ محمد امان جامی، 154 صفحه.
- شرح نواقضالإسلام؛ احمد بن صالح طویان، 13 صفحه.
- شرح نواقضالإسلام؛ صالح بن فوزان، 47 صفحه.
- شرح نواقضالإسلام؛ عبدالرحمن بن ناصر براک، 45 صفحه.
- شرح نواقضالإسلام؛ عبدالعزیز بن عبدالله راجحی، 36 صفحه.
- شرح نواقضالإسلام؛ عبدالله بن عبدالرحمن سعد، 118 صفحه.
- شرح نواقضالإسلام؛ محمد سعید رسلان، 3 صفحه.
- شرح نواقضالإسلام؛ ناصر بن احمد عدنی، 156 صفحه.
- شرح نواقضالإسلام؛ ناصر بن محمد الاحمد، 56 صفحه.
تعداد شروح نواقض الإسلام محمد بن عبدالوهاب را بیش از بیست شرح برشمردهاند.[78] این تعداد شرح در مدت 230 سال پس از درگذشت محمد بن عبدالوهاب، بهطور میانگین بهمعنای نگارش یک شرح در هر 10 سال است.
اما نوشتههای دیگری که مستقلاً به موضوع نواقض اسلام و ایمان پرداختهاند، بدین ترتیب است:
- الإیمان حقیقته، خوارمه، نواقضه عند أهل السنة و الجماعة؛ عبدالله بن عبدالحمید اثری، 328 صفحه.
- الإیمان و نواقضه؛ سفر بن عبدالرحمن حوالی، 15 صفحه.
- جواب في الإیمان و نواقضه؛ عبدالرحمن بن ناصر براک، 14 صفحه.
- شروط الإسلام و نواقضه العشرة، عبدالله بن عبدالحمید اثری، 13 صفحه.
- العقیدة الصحیحة و ما یضادها و نواقضالإسلام؛ عبدالعزیز بن عبدالله بن باز، 40 صفحه.
- نواقضالإسلام، ابوبکر نجدی، 93 صفحه.
- نواقضالإیمان؛ ابوحسام الدین طرفاوی، 17 صفحه.
- نواقضالإیمان القولیة و العملیة؛ عبدالعزیز بن محمد عبداللطیف، 304 صفحه.
- نواقضالإیمان الإعتقادیة و ضوابط التکفیر عند السلف؛ محمد بن عبدالله وهیبی، 530 صفحه.
این موارد، صرفاً مجموعهای از تألیفاتی هستند که واژههای «نواقض الإسلام» و «نواقض الإیمان» در عنوان آنها ذکر شده است و نگارنده با جستجو در کتابخانهها، نرم افزارهای کتابخانهای و فضای مجازی آنها را شناسایی کرده است. بدون شک موارد دیگری نیز وجود دارد که مورد دستیابی قرار نگرفتهاند و اگر ترجمۀ این کتابها به سایر زبانها و همچنین مواردی را که بهصورت پراکنده و بدون ذکر واژههای «نواقض الإسلام» و «نواقض الإیمان» در عنوان کتاب، به موضوع نواقض اسلام پرداختهاند به این تعداد بیفزاییم، تعداد کتابهای این موضوع بسیار بیش از این خواهد بود.[79]
نکتهای که نگارنده با کنکاش در اینباره بهدست آورده است این است که برای وهابیت، بحث نواقض اسلام دارای اهمیتی دوچندان است؛ بهگونهای که گمان میرود علمای وهابی برای اثبات موحدبودن خود و وفاداری به سلف، ناگزیر از بحث نواقض اسلام هستند و غیر از کتابهایی که با موضوع نواقض اسلام تألیف شدهاند، مجموعۀ دروس صوتی[80]، استفتائات[81] و همچنین خطابههای جمعه و جماعات[82] فراوانی دیده میشود که به این موضوع پرداختهاند و در همۀ این مطالب، میتوان نقاط مشترک و آثاری از تفکر وهابیت را دنبال نمود.
نتیجه
یکی از بدعتهایی که محمد بن عبدالوهاب پایهگذارِ آن بوده است، جعل اصطلاح «نواقض الاسلام» برای موجبات ارتداد است. کاربرد این عبارت که فراتر از یک اصطلاح اعتقادی است، در تعیین مرزهای میان توحید و شرک مسلمانان بسیار فراگیر بوده و وهابیت بر زنده نگهداشتن این اعتقاد، پافشاری زیادی دارند. با نگاهی به آیات قرآن و روایات نبوی و سخنان صحابه مشاهده میکنیم که این اصطلاح هیچ سابقۀ استعمالی در این منابع ندارد و حتی منابع فقهی، تفسیری و اعتقادی اهلسنت نیز، هرگز از این اصطلاح برای موجبات ارتداد استفاده نکردهاند.
محمد بن عبدالوهاب افزون بر جعل اصطلاح نواقض الاسلام، ده مورد از موارد نواقض الاسلام را از مهمترین موارد آن بهشمار آورده است که واسطه قراردادن میان خود و خدا از اهم آنهاست. پس از محمد بن عبدالوهاب، پیروان او به شرح و تبیین کتابهای وی، بهویژه نواقض الاسلام پرداختند و بیش از بیست شرح بر این کتاب منتشر کردند. با نگاهی به این شروح میتوان به وجود خط فکری مشترکی در همۀ آنها دست یافت که ادامۀ این خط فکری در آثار و اعمال گروههای تروریستی همانند داعش، بروز پیدا کرده است.
منابع
- قرآن کریم.
- ابن ابیشیبه، عبدالله بن محمد، المصنف في الأحادیث و الآثار، ریاض: مکتبة الرشد، چاپ اول، 1409ق.
- ابن ابییعلی، محمد، طبقات الحـنابلة، بیروت: دار إحیاء الکتب العربیة، بیتا.
- ابن عبدالوهاب، محمد، الرسالة الشخصیة، ریاض: جامعة الإمام محمد بن سعود، بیتا.
- ابن عبدالوهاب، محمد، مجموعة رسائل في التوحید و الإیمان، ریاض: جامعة الإمام محمد بن سعود، بیتا.
- ابنبطه، عبیدالله بن محمد، الإبانة الکبرى، ریاض: دار الرایة، بیتا.
- ابنبطه، عبیدالله بن محمد، الإبانة عن شریعة الفرقة الناجیة و مجانبة الفرق المذمومة، ریاض: دار الرایة، 1418ق.
- ابنتیمیه، احمد بن عبدالحلیم، بیان الدلیل علی بطلان التحلیل، بیجا: المکتب الإسلامي، 1418ق.
- ابنتیمیه، احمد بن عبدالحلیم، الصارم المسلول علی شاتم الرسول، عربستان: الحرس الوطني السعودي، بیتا.
- ابنتیمیه، احمد بن عبدالحلیم، الفتاوى الکبرى، بیروت: دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1408ق.
- ابنتیمیه، احمد بن عبدالحلیم، الفتوى الحمویة الکبرى، ریاض: دار الصمیعي، چاپ دوم، 1425ق.
- ابنتیمیه، احمد بن عبدالحلیم، شرح العمدة فی الفقه، ریاض: مکتبة العبیکان، چاپ اول، 1413ق.
- ابنتیمیه، احمد بن عبدالحلیم، مجموع الفتاوی، مدینه: مجمع الملک فهد، 1416ق.
- ابنتیمیه، احمد بن عبدالحلیم، نقض المنطق، مکه: دار عالم الفوائد، چاپ اول، 1435ق.
- ابنجوزی، عبدالرحمن بن علی، تلبیس إبلیس، بیروت: دار الکتاب العربي، چاپ اول، 1405ق.
- ابنعجیبه، احمد، البحر المدید في تفسیر القرآن المجید، قاهره: حسن عباس زکي، 1419ق.
- ابنفارس، احمد، معجم مقاییس اللغة، بیجا: دار الفکر، 1399ق.
- ابنقدامه مقدسی، عبدالرحمن بن محمد، الشرح الکبیر على متن المقنع، بیجا: دار الکتاب العربي، بیتا.
- ابنقدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، الکافي في فقه الإمام أحمد، بیروت: دار الکتب العلمیة، 1414ق.
- ابنقدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغني، قاهره: مکتبة القاهرة، 1388ق.
- ابنقطان، علی بن محمد، الإقناع في مسائل الإجماع، بیجا: الفاروق، چاپ اول، 1424ق.
- ابنقیم جوزی، محمد بن ابیبکر، أسماء مؤلفات شیخ الإسلام ابن تیمیة، بیروت: دار الکتاب الجدید، چاپ چهارم، 1403ق.
- ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت: دار صادر، چاپ اول، بیتا.
- ابنوضاح، محمد، البدع و النهي عنها، قاهره: دار الصفا، چاپ اول، 1411ق.
- اثری، عبدالله بن عبدالحميد، شروط الإسلام و نواقضه العشرة، ریاض: دار ابن خزیمیة، بیتا.
- اثری، عبدالله بن عبدالحمید، الإیمان حقیقته، خوارمه، نواقضه عند أهل السنة و الجماعة، ریاض: مدار الوطن للنشر، چاپ اول، 1424ق.
- احمد، ناصر بن محمد، شرح نواقض الإسلام، سایت الأحمد، لینک:
www.alahmad.com/view/742
- اصبحی، مالک بن انس، المدونة، بیروت: دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.
- اصبحی، مالک بن انس، موطأ الإمام مالك، تصحیح و تخریج: محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت: دار إحیاء التراث العربي، 1406ق.
- آجری بغدادی، محمد بن حسین، الشریعة، ریاض: دار الوطن، چاپ دوم، 1420ق.
- آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعاني؛ في تفسیر القرآن العظیم و السبع المثاني، بیروت: دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.
- بابرتی، محمد بن محمد، العنایة شرح الهدایة، بیروت: دار الفکر، بیتا.
- براک، عبدالرحمن بن ناصر، جواب في الإیمان و نواقضه، بیجا: دار التدمریة، چاپ اول، 1473ق.
- براک، عبدالرحمن بن ناصر، شرح نواقضالإسلام، سایت اسلاموی، لینک:
http://ar.islamway.net/book/17478
- بغدادی، ابن ابیالدنیا، العقوبات، بیروت: دار ابن حزم، چاپ اول، 1416ق.
- بقاعی، ابراهیم بن عمر، نظم الدرر في تناسب الآیات و السور، بیروت: دار الکتب العلمیة، 1415ق.
- بنباز، عبدالعزیز بن عبدالله، العقيدة الصحيحة و ما يضادها و نواقض الإسلام، عربستان: وزارة الأوقاف السعودية، بیتا.
- بنباز، عبدالعزیز بن عبدالله، سبل السلام شرح نواقضالإسلام، عربستان: بینا، 1432ق.
- تمیمی، محمد بن حبان، صحیح ابن حبان، بیروت: مؤسسة الرسالة، چاپ دوم، 1414ق.
- ثعلبی، عبدالوهاب بن علی، عیون المسائل، بیروت: دار ابن حزم، چاپ اول، 1430ق.
- جامی، محمد امان، شرح شروط لا اله الا الله و نواقض الإسلام، مدینه: دار النصیحة، 1432ق.
- جوزجانی، سعید بن منصور، سنن سعید بن منصور، هندوستان: الدار السلفیة، چاپ اول، 1403ق.
- جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیة، بیروت: دار العلم للملایین، چاپ چهارم، 1407ق.
- جوینی، عبدالملک بن عبدالله، نهایة المطلب في درایة المذهب، بیجا: دار المنهاج، چاپ اول، 1428ق.
- حنفی رازی، محمد بن ابیبکر، تحفة الملوك؛ في فقه مذهب الإمام أبی حنیفة النعمان، بیروت: دار البشائر الإسلامیة، چاپ اول، 1417ق.
- حوالی، سفر بن عبدالرحمن، الإیمان و نواقضه، سایت الحوالي، لینک:
http://www.alhawali.com/main/2269-2الإيمان-ونواقضه-.html
- خازن، علی بن محمد، لباب التأویل في معاني التنزیل، بیروت: دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.
- خرشی، محمد بن عبدالله، شرح مختصر خلیل، بیروت: دار الفکر، بیتا.
- خرقی، عمر بن حسین، متن الخرقي على مذهب ابي عبد الله أحمد بن حنبل الشیباني، بیجا: دار الصحابة، 1413ق.
- خلال بغدادی، احمد بن محمد، السنة، ریاض: دار الرایة، چاپ اول، 1410ق.
- دمیری، محمد بن موسی، النجم الوهاج في شرح المنهاج، جده: دار المنهاج، چاپ اول، 1425ق.
- راجحی، عبدالعزیز، أجوبة عدیدة عن أسئلة مفیدة، سایت شامله، لینک:
http://shamela.ws/rep.php/book/1677
- راجحی، عبدالعزیز، تبصیر الأنام بشرح نواقض الإسلام، ریاض: مدار الوطن، چاپ اول، 1429ق.
- رسلان، محمد سعید، شرح نواقض الاسلام، لینک:
http://www.rslan.com/vad/items.php?chain_id=262
- رشیدرضا، محمد، تفسیر المنار، مصر: الهیئة المصریة العامة للکتاب،1990م.
- ریس، عبدالعزیز بن ریس، الإلمام بشرح نواقض الاسلام، ریاض: دار البینة، چاپ اول، 1427ق.
- زبیدی، ابوبکر، الجوهرة النیرة، بیجا: المطبعة الخیریة، چاپ اول، 1322ق.
- زبیدی، محمد بن محمد، تاج العروس من جواهر القاموس، بیجا: دار الهدایة، بیتا.
- زرکشی، محمد بن بهادر، البرهان في علوم القرآن، بیروت: دار المعرفة، 1391ق.
- زروق، احمد بن احمد، شرح زروق على متن الرسالة لابن أبي زید القیرواني، بیروت: دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1427ق.
- زمخشری، محمود بن عمرو، أساس البلاغة، بیروت: دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1419ق.
- سبحانی، جعفر، «آشنایی با مکتب سلفیه»، نشریۀ کلام اسلامی، شمارۀ 70، تابستان 1388.
- سعد، عبدالله بن عبدالرحمن، شرح نواقض الإسلام، سایت اسلاموی، لینک:
http://ar.islamway.net/collection/2307
- سُغدی، علی بن حسین، النتف في الفتاوى، عمان: دار الفرقان، چاپ دوم، 1404ق.
- سیوطی، عبدالرحمن بن ابوبکر، حقیقة السنة و البدعة، الأمر بالاتباع و النهي عن الابتداع، بیجا: مطابع الرشید، 1409ق.
- شافعی، محمد بن ادریس، الأم، بیروت: دار المعرفة، 1410ق.
- شنقیطی، ابوحامد، نیل المرام بنظم نواقض الإسلام، سایت المشکاة، لینک:
http://almeshkat.net/book/2839
- شنقیطی، محمد امین، أضواء البیان في إیضاح القرآن بالقرآن، بیروت: دار الفکر، 1415ق.
- شیبانی، احمد بن حنبل، مسائل أحمد بن حنبل روایة ابنه عبدالله، بیروت: المکتب الإسلامي، چاپ اول، 1401ق.
- شیبانی، احمد بن حنبل، مسند الإمام أحمد بن حنبل، بیجا: مؤسسة الرسالة، چاپ دوم، 1420ق.
- شیبانی، محمد بن حسن، السیر، بیروت: الدار المتحدة، چاپ اول، 1975م.
- شیبانی، محمد بن حسن، المبسوط، کراچی: إدارة القرآن و العلوم الإسلامیة، بیتا.
- صدقی زهاوی، جمیل، الفجر الصادق، بیجا: دار الصدیق الأکبر، بیتا.
- طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، موصل: مکتبة العلوم و الحکم، چاپ دوم، 1404ق.
- طرفاوی، ابوحسامالدین، نواقض الإیمان، سایت شامله، لینک:
http://shamela.ws/rep.php/book/1837
- طریفی، عبدالعزیز بن مرزوق، الإعلام بتوضیح نواقض الإسلام، ریاض: مکتبة الرشد، چاپ اول، 1425ق.
- طویان، احمد بن صالح، شرح نواقض الاسلام، لینک:
http://www.star28.com/site/site-12243.html
- عبداللطیف، عبدالعزیز بن محمد، نواقض الإيمان القولية و العملية، ریاض: مدار الوطن، چاپ سوم، 1427ق.
- عتکی، مجاعه بن زبیر، من حدیث أبي عبیدة مجاعة بن الزبیر العتکی البصری، بیجا: دار البشائر الإسلامیة، چاپ اول، 1423ق.
- عدنی، ناصر بن احمد، شرح نواقض الإسلام، قاهره: دار عمر بن خطاب، 1431ق.
- علوان، ناصر بن عبدالله، التبیان شرح نواقض الإسلام، بیجا: دار المسلم، چاپ ششم، بیتا.
- عمرانی شافعی، یحیی بن ابیالخیر، البیان في مذهب الإمام الشافعي، جده: دار المنهاج، چاپ اول، 1421ق.
- فرقانی، علی بن ابیبکر، الهدایة في شرح بدایة المبتدي، بیروت: دار إحیاء التراث العربي، بیتا.
- فرمانیان، مهدی، «سلفیه و تقریب»، نشریۀ هفت آسمان، شمارۀ 47، پاییز 1389.
- فوزان، صالح، أسئلة و أجوبة في مسائل الإیمان و الکفر، سایت التوحید، لینک:
http://www.al-tawhed.net/Books/Show.aspx?ID=157
- فوزان، صالح، دروس في شرح نواقض الإسلام، ریاض: مکتبة الرشد، 1428ق.
- فیروزآبادى، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، بیروت: مؤسسة الرسالة، 1426ق.
- قرافی، احمد بن ادریس، الذخیرة، بیروت: دار الغرب الإسلامی، 1994م.
- قرطبی، محمد بن احمد، بدایة المجتهد و نهایة المقتصد، قاهره: دار الحدیث، 1425ق.
- قرطبی، محمد بن وضاح، البدع و النهي عنها، قاهره: مکتبة ابن تیمیة، 1416ق.
- قرطبی، یوسف بن عبدالله، الکافي في فقه أهل المدینة، ریاض: مکتبة الریاض الحدیثة، 1400ق.
- قیروانی، عبدالله بن ابیزید، النوادر و الزیادات على ما في المدوَّنة من غیرها من الأمهات، بیروت: دار الغرب الإسلامی، 1999م.
- کاسانی، ابوبکر بن مسعود، بدائع الصنائع في ترتیب الشرائع، بیجا: دار الکتب العلمیة، 1406ق.
- مازری مالکی، محمد بن علی، شرح التلقین، بیروت: دار الغرب الإسلامی، 2008م.
- مروزی، اسحاق بن منصور، مسائل الإمام أحمد بن حنبل و إسحاق بن راهویه، عربستان: الجامعة الإسلامیة، 1425ق.
- مزنی، اسماعیل بن یحیی، مختصر المزني، بیروت: دار المعرفة، 1410ق.
- مقدسی، عبدالغنی بن عبدالواحد، عمدة الأحکام من کلام خیر الأنام-، دمشق: دار الثقافة العربیة، 1408ق.
- ملاخسرو، محمد بن فرامرز، درر الحکام شرح غرر الأحکام، بیجا: دار إحیاء الکتب العربیة، بیتا.
- ملطی، یوسف بن موسی، المعتصر من المختصر من مشکل الآثار، بیروت: عالم الکتاب، بیتا.
- نجدی، ابوبکر، نواقض الإسلام، لینک: islampath.net
- نفراوی، احمد بن غانم، الفواکه الدواني على رسالة ابن أبي زید القیرواني، بیروت: دار الفکر، 1415ق.
- نووی، یحیی بن شرف، المجموع شرح المهذب، بیروت: دار الفکر، بیتا.
- نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، بیروت: دار إحیاء التراث العربي، بیتا.
- وهیبی، محمد بن عبدالله، نواقض الإيمان الاعتقادية و ضوابط التكفير عند السلف، سایت شامله، لینک: http://shamela.ws/rep.php/book/1836
سایتها
- islamweb.net
- com
- taimiah.org
- miraath.net
- com
[1]. ابن ابییـعلی، محمد، طبقات الحـنابلة، ج1، ص31، 93 و 294.
[2]. ابنتیمیه، احمد بن عبدالحلیم، الفتوى الحموية الكبرى، ج1، ص270.
[3]. فرمانیان، مهدی، «سلفیه و تقریب»، نشریۀ هفت آسمان، پاییز 1389، شماره 47، ص132.
[4]. سبحانی، جعفر، «آشنایی با مکتب سلفیه»، نشریۀ کلام اسلامی، تابستان 1388، شماره 70، ص7.
[5]. نک: صدقی زهاوی، جمیل، الفجر الصادق، ص19.
[6]. لازم به ذکر است که با ظهور دولت اسلامی عراق و شام (داعش) توسط ابوبکر البغدادی، یکی از اولین مسائلی که در سطح گستردهای به تبلیغ آن پرداختند، مسئلۀ «نواقض الاسلام» است که با نگاهی به موارد آن، میبینیم که کاملاً بر طبق نواقض الاسلامِ محمد بن عبدالوهاب تنظیم شده است.
[7]. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیة، مادۀ نقض؛ ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، مادۀ نقض؛ ابنفارس، احمد، معجم مقاییس اللغة، مادۀ نقض.
[8]. زمخشری، محمود بن عمرو، أساس البلاغة، مادۀ نقض؛ زبیدی، محمد بن محمد، تاج العروس، مادۀ نقض.
[9]. فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ص194.
[10]. طریفی، عبدالعزیز بن مرزوق، الإعلام بتوضيح نواقض الإسلام، ص2.
[11]. همان.
[12]. فوزان، صالح، أسئلة و أجوبة في مسائل الإيمان و الكفر، ص2.
[13]. علوان، ناصر بن عبدالله، التبيان شرح نواقض الإسلام، ص2؛ راجحی، عبدالعزیز، أجوبة عديدة عن أسئلة مفيدة، ص11.
[14]. سوره بقره، آیه 27؛ سوره رعد، آیه 25.
[15]. سوره نساء، آیه 155؛ سوره مائده، آیه 13.
[16]. سوره انفال، آیه 56.
[17]. سوره رعد، آیه 20.
[18]. سوره نحل، آیه 91.
[19]. سوره نحل، آیه 92.
[20]. سوره انشراح، آیه 3.
[21]. نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج2، ص968.
[22]. عتکی، مجاعه بن زبیر، من حديث أبي عبيدة مجاعة بن الزبير العتكي البصري، ص75.
[23]. شیبانی، احمد بن حنبل، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج5، ص251؛ تمیمی، محمد بن حبان، صحیح ابن حبان، ج15، ص108؛ بغدادی، ابن ابیالدنیا، العقوبات، ص191؛ طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج8، ص98؛ ابنبطه، عبیدالله بن محمد، الإبانة الکبری، ج1، ص170؛ همچنین با این مضمون: خلال بغدادی، احمد بن محمد، السنة، ج4، ص112؛ آجری بغدادی، محمد بن حسین، الشریعة، ج1، ص322.
[24]. قرطبی، محمد بن وضاح، البدع و النهي عنها، ج2، ص136.
[25]. عن رسول الله- قال: لتنقضن عرى الإسلام عروة عروة، فكلما انتقضت عروة تشبث الناس بالتي تليها، و أولهن نقضا الحكم و آخرهن الصلاة. (شیبانی، احمد بن حنبل، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج5، ص251).
[26]. إن رسول الله- قال: سينقض الإسلام، المتمسك يومئذ بدينه كالقابض على الجمر أو خبط الشوك. (قرطبی، محمد بن وضاح، البدع و النهي عنها، ج2، ص136).
[27]. ابن ابیشیبه، عبدالله بن محمد، المصنف، ج2، ص83.
[28]. جوینی، عبدالملک بن عبدالله، نهاية المطلب في دراية المذهب، ج1، ص119.
[29]. مازری مالکی، محمد بن علی، شرح التلقین، ج1، ص173.
[30]. عمرانی شافعی، يحيي بن ابیالخير، البيان في مذهب الإمام الشافعي، ج1، ص199.
[31]. فرقانی، علی بن ابیبکر، الهداية في شرح بداية المبتدي، ج1، ص17.
[32]. قرطبی، محمد بن احمد، بداية المجتهد و نهاية المقتصد، ج1، ص29.
[33]. مقدسی، عبدالغنی بن عبدالواحد، عمدة الأحكام من كلام خير الأنام-، ص31.
[34]. ابنقدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، الكافي في فقه الإمام أحمد، ج1، ص81.
[35]. ابنتیمیه، احمد بن عبدالحلیم، شرح العمدة في الفقه، ص428.
[36]. شیبانی، احمد بن حنبل، مسائل الإمام أحمد بن حنبل، ص109.
[37]. قرافی، احمد بن ادریس، الذخیرة، ج1، ص233؛ ابنقدامه مقدسی، عبدالرحمن بن محمد، الشرح الكبير على متن المقنع، ص195.
[38]. مازری مالکی، محمد بن علی، شرح التلقین، ج1، ص655؛ کاسانی، ابوبكر بن مسعود، بدائع الصنائع في ترتيب الشرائع، ج1، ص59.
[39]. حنفی رازی، محمد بن ابیبکر، تحفة الملوك، ص33.
[40]. همان، ص38.
[41]. جوینی، عبدالملک بن عبدالله، نهاية المطلب في دراية المذهب، ج18 ص45.
[42]. اصبحی، مالک بن انس، موطأ الإمام مالك، ج2، ص142؛ اصبحی، مالک بن انس، المدونة، ج1، ص138.
[43]. شیبانی، محمد بن حسن، المبسوط، ج1، ص57.
[44]. جوزجانی، سعید بن منصور، سنن سعید بن منصور، ج2، ص74.
[45]. مروزی، إسحاق بن منصور، مسائل الإمام أحمد بن حنبل و إسحاق بن راهويه، ج2، ص652.
[46]. شافعی، محمد بن ادریس، الأم، ج3، ص69.
[47]. مزنی، اسماعیل بن یحیی، مختصر المزني، ج1، ص184.
[48]. خازن، علی بن محمد، لباب التأويل في معاني التنزيل، ج1، ص382؛ زرکشی، محمد بن بهادر، البرهان في علوم القرآن، ج1، ص459؛ آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعاني، ج6، ص80؛ رشیدرضا، محمد، تفسیر المنار، ج6، ص210؛ شنقیطی، محمد امین، أضواء البيان في إيضاح القرآن بالقرآن، ج24، ص193.
[49]. بقاعی، ابراهیم بن عمر، نظم الدرر في تناسب الآيات و السور، ج14، ص135. همچنین «نواقض المطردات» در همان، ج5، ص319.
[50]. ابنعجیبه، احمد، البحر المدید في تفسیر القرآن المجید، ج1، ص431.
[51]. نک: «قال سفیان الثوری: من سمع مبتدعاً لم ينفعه الله بما سمع، ومن صافحه فقد نقض الإسلام عروة عروة». (ابنجوزی، عبدالرحمن بن علی، تلبيس إبليس، ص15؛ سیوطی، عبدالرحمن بن ابوبکر، حقيقة السنة و البدعة، ص81). این عبارت به ازبینرفتن دین اسلام بهوسیلۀ ارجنهادن به بدعتگذاران اشاره میکند.
[52]. برای نمونه در کتاب البدع و النهي عنها این کلام را نقل کرده است: «قال عبد الله أتدرون كيف ينقض الإسلام؟ قالوا: نعم، كما ينقض صنع الثوب، وكما ينقض الدابة، قال عبد الله: ذلك منه». (قرطبی، محمد بن وضاح، البدع و النهي عنها، ج1، ص197). همچنین: ابنبطه، عبیدالله بن محمد، الإبانة عن شريعة الفرقة الناجية و مجانبة الفرق المذمومة، ج2، ص553.
[53]. نک: ابنقیم جوزی، محمد بن ابیبکر، أسماء مؤلفات شيخ الإسلام ابن تيمية، ص1 تا 30.
[54]. ابنتیمیه، احمد بن عبدالحلیم، الفتاوى الكبرى، ج6، ص83؛ ابنتیمیه، احمد بن عبدالحلیم، بیان الدلیل علی بطلان التحلیل، ص90.
[55]. ابنتیمیه، احمد بن عبدالحلیم، الصارم المسلول على شاتم الرسول، ص459.
[56]. مراد کسی است که پیامبر اسلام$ را مورد سبّ و دشنام قرار دهد.
[57]. برای نمونه: اصبحی، مالک بن انس، المدونة، ج2، ص226؛ شافعی، محمد بن ادریس، الأم، ج4، ص227؛ خرقی، عمر بن حسین، متن الخرقي على مذهب ابي عبد الله أحمد بن حنبل الشیباني، ص14؛ سُغدی، علی بن حسین، النتف في الفتاوى، ج2، ص689؛ زبیدی، ابوبکر، الجوهرة النيرة، ج2، ص24؛ مَلَطی، یوسف بن موسی، المعتصر من المختصر من مشكل الآثار، ج2، ص149؛ دمیری، محمد بن موسی، النجم الوهاج في شرح المنهاج، ج7، ص202؛ ملاخسرو، محمد بن فرامرز، درر الحكام شرح غرر الأحكام، ج1، ص354.
[58]. ابنقطان، علی بن محمد، الإقناع في مسائل الإجماع، ج2 ص270؛ نووی، يحيي بن شرف، المجموع شرح المهذب، ج19، ص223؛ بابرتی، محمد بن محمد، العناية شرح الهداية، ج9، ص252.
[59]. شیبانی، محمد بن حسن، السیر، ص197.
[60]. ابنقدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغني، ج1، ص130.
[61]. زورق، احمد بن احمد، شرح زروق على متن الرسالة لابن أبي زید القیرواني، ج2، ص873.
[62]. خرشی، محمد بن عبدالله، شرح مختصر خليل، ج8، ص62؛ نفراوی، احمد بن غانم، الفواكه الدواني على رسالة ابن أبي زيد القيرواني، ج2، ص200.
[63]. شیبانی، محمد بن حسن، السیر، ج1، ص217؛ قیروانی، عبدالله بن ابی زید، النوادر و الزیادات على ما في المدوَّنة من غیرها من الأمهات، ج3، ص348؛ ثعلبی، عبدالوهاب بن علی، عيون المسائل، ص475؛ قرطبی، یوسف بن عبدالله، الكافي في فقه أهل المدينة، ج2، ص1092.
[64]. ابنتیمیه، احمد بن عبدالحلیم، مجموع الفتاوی، ج3، ص276.
[65]. اینگونه بهنظر میرسد که توجه فراوان ابنتیمیه به «نواقض»، او را به نوشتن کتاب نقض المنطق نیز سوق داده است. ابنتیمیه در این کتاب درصدد نفی کاربرد برخی اصطلاحات علم منطق است.
[66]. ابن عبدالوهاب، محمد، الرسائل الشخصية، ص24.
[67]. همان، ص212.
[68]. ابن عبدالوهاب، محمد، مجموعة رسائل في التوحید و الإیمان، ص385.
[69]. راجحی، عبدالعزیز، تبصیر الأنام بشرح نواقض الإسلام، ص14.
[70]. عدنی، ناصر بن احمد، شرح نواقض الإسلام، ص29.
[71]. همان؛ براک، عبدالرحمن بن ناصر، شرح نواقض الإسلام، ص9.
[72]. طریفی، عبدالعزیز بن مرزوق، الإعلام بتوضیح نواقض الإسلام، ص12.
[73]. فوزان، صالح، دروس في شرح نواقض الإسلام، ص46.
[74]. نکتۀ جالب اینکه حتی در میان پیروان سلفیت این باور وجود دارد که کتابهایی مانند «نقض الإسلام» باعث ترویج تکفیر مسلمانان میشود ولی با وجود این، برای رغم انف دشمنان توحید (!) شرح و تقریر این مطالب را در مدارس و مساجد واجب میدانند. (فوزان، صالح، دروس في شرح نواقض الإسلام، ص57).
[75]. همان، ص9.
[76]. جامی، محمد امان، شرح شروط لا اله الا الله و نواقض الإسلام، ص17.
[77]. نک: شنقيطی، ابوحامد، نيل المرام بنظم نواقض الإسلام.
[78]. بنباز، عبدالعزیز بن عبدالله، سبل السلام شرح نواقض الاسلام، ص7.
[79]. شایان ذکر است که نواقض الإسلامِ محمد بن عبدالوهاب به زبان فارسی نیز ترجمه شده است و در سایت کتابخانۀ عقیده وجود دارد.
[80]. برای نمونه نک: سایت دانشگاه ابنتیمیه (halakat.taimiah.org)؛ سایت میراث الأنبیا (ar.miraath.net)؛ سایت الإسلام العتیق (islamancient.com).
[81]. برای نمونه نک: سایت فتاوای اسلام ویب (fatwa.islamweb.net).
[82]. برای نمونه نک: سایت نور الإسلام (islaamlight.com).